Sentences 504- P 86

Front 1

ژنرال آیزن هاور معمار پیروزی بر نازی‌ها در جنگ جهانی دوم بود.

Back 1

General Eisenhower was the architect of victory over Nazis in world war two.

Front 2

به دلیل بی‌پولی شیرینی جشن عروسی آنها تلخ شد.

Back 2

Because of lack of money, the sweetnes of their matrimony turned in sour.

Front 3

وقتی چمدان را باز کردم فهمیدم کتابم را جا گذاشتم.

Back 3

When I unpacked my baggage, I found I had fofgotten my book.

Front 4

وقت و ارثت رو هدر نده.

Back 4

Don't squander your time and inheritance

Front 5

خبر بیماری رئیس جمهور در خارج از کشور پخش شد.

Back 5

The news of president's illness spread abroad.

Front 6

فراری‌ها از انقلاب نا موفق همگی دستگیر شدند.

Back 6

The fugitives from the unsuccessful revolution all were captured.

Front 7

مرگ همسرش مصیبتی عظیم بود.

Back 7

Her husband's death was a calamity.

Front 8

به دلیل اینکه جان خودش یک زمانی خیلی فقیر بود، تمایل دارد ار زمان که می‌تواند به نیازمندها کمک کند.

Back 8

Since he was once a pauper himself, he is willing to help needies whenever he can.

Front 9

پدر و مادرم به من یاد دادند که به ثروت هیچکس حسادت نکنم.

Back 9

My parents taught me nit to envy anyone's wealth.

Front 10

وکیل محلی به دلیل عدم وجود شواهد از دنبال کردن موضوع سر باز ز .

Back 10

The district attorney refused to prosecute the case for the lack of evudence

Front 11

ژنرال با قدرت جنگ را دنبال کرد.

Back 11

Generak prisecuted the war with vigor.

Front 12

سیل سنگین باعث شد پل درهم بشکند

Back 12

The heavy flood caused the bridge to collapse

Front 13

برخی به دوهمسری به عنوان دردسر دوبل نگاه می‌کنند.

Back 13

Some people look at bigamy as double trouble.

Front 14

من تلاش کردم تا خودم را از زندگی قبلی‌ام آزاد کنم

Back 14

I tried to free myself from my former life.

Front 15

اگر ممکنه فردا عصر با من تماس بگیر

Back 15

Call me tomorrow evening if possible

Front 16

قانون کارفرما را وادار می‌کند تا بیمه درمانی فراهم کند.

Back 16

The law compel the employer to provide health insueance.

Front 17

او در صحبت کردن در کلاس بی‌دست‌وپاست.

Back 17

She is awkward in speaking to the class.

Front 18

سیل سنگین ما را وادار به توقف کرد.

Back 18

The heavy flood compelled us to stop

Front 19

این چمدان عظیم بد دست است

Back 19

This bulky suitcase has an awkward shape.

Front 20

او هیچ ماجرا و ریسکی را رد نمی‌کند، مهم نیست که چقدر خطرناک باشد.

Back 20

He doesn't reject any venture, no matter how dangerous.

Front 21

چه منظره فوق‌العاده‌ای

Back 21

What an awesome sight.

Front 22

کوه‌های سر به فلک‌کشیده

Back 22

Towering mountains.

Front 23

او می‌خواند و می‌خواند تا عطش دانش خود را فرونشاندن.

Back 23

He reads and reads to qwench his thirst for knowledge.

Front 24

فقط فوم می‌تواند آتش نفت را خاموش کند.

Back 24

Only foam can qwench an oil fire.

Front 25

فقط یه قهوه آشپزی و می‌تواند عطش مرد در چنین روز باغی برطرف کند.

Back 25

Only a espresso can qwench my thirst on such a hot day.

Front 26

چشمانم ترس مرا از آن یک درنده لو دادند.

Back 26

My eyes betrayed my fear of that fierce dog.

Front 27

این اسباب بازی باید آن بچه که جیغ می‌زند را آرام کند.

Back 27

This toy must pacify the screaming baby.

Front 28

ما تلاش کردیم تا زنی که از مجبور به انتظار بودن در صف عصبانی بود را آرام کنیم.

Back 28

We tried to pacify the woman who was angry at having to wait in line

Front 29

سربازان فرستاده شدند تا منطقه را آرام کنند.

Back 29

The soldiers were sent to pacify the reagon.

Front 30

ست من به هر فرمانی که می‌دهم پاسخ می‌دهد.

Back 30

My dog responds to any commznd i give him.

Front 31

خانم کول انقدر خوب به دارو جواب داد که در عرض دو روز بهتر شد.

Back 31

Mrs Cole responded to the medicine so well thaf she was better in two days.

Front 32

جورج سریع به سوالات پاسخ داد.

Back 32

George respo ded quickly to the questions

Front 33

جان اشاره کرد کا دنبالش بروم.

Back 33

John beckoned me to foolohim.

Front 34

دریا مرا به ماجراجویی می‌خواند.

Back 34

The sea beckons me to adventure.