• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/11

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

11 Cards in this Set

  • Front
  • Back

volcano

اتش نشان ،کوه اتش نشان

woods

جنگل

typhoon

Noun)توفان سخت دریای چین، گردباد

tropic

trpical ) نواحی گرمسیری بین دومدارشمال وجنوب استوا، گرمسیری، مدارراس السرطان، مدارراس الجدی حاره، گرمسیر- Tropic of Cancer- مدار رأس‌السرطان- Tropic of Capricorn- مدار رأس‌الجدی

tropical

Adjective)نواحی گرمسیری بین دو مدار شمال و جنوب استوا، گرمسیری، حاره، گرمسیر- tropical plants- گیاهان استوایی- the Tropical Zone- بخش حاره

foxglove

Noun)(گیاه‌شناسی) دیژیتال سرخ، گل انگشتانه

ginseng

Noun)(گیاه‌شناسی) درخت جنسه یاجنسان

peppermint

)(گیاه‌شناسی) نعناع بیابانی، قرص نعناع

root

(Noun)(گیاه‌شناسی) ریشه- to pull a plant out by the roots- گیاه را از ریشه کندن- the roots of a tree- ریشه‌های درخت(Noun)ریشه، بن، اصل، (درجمع) اصول، بنیاد، بنیان، پایه، اساس، سرچشمه، زمینه- many Americans have English roots.- بسیاری از امریکایی‌ها انگلیسی‌تبار هستند.- she has become

Palm

نخل، نخل خرما، نشانهپیروزی، کامیابی، کف دست انسان،کف پای پستانداران، کف هرچیزی، پهنه، وجب، با کف دست لمس کردن، کش رفتن، رشوه دادن- a glove with a soft leather palm- یک دستکش که کف آن از چرم نرم است- to palm a card- ورق بازی را در دست پنهان کردن- trashy goods fit only to be palmed on the unwary- کالاهای بنجل که فقط می‌شد آن‌ها را به اشخاص ناآگاه قالب کرد- He tried to palm off his nag as a racehorse.- او کوشید که یابوی خود را به‌عنوان اسب مسابقه قالب کند.- He palmed off his own brother by fabricating lies.- برادر خودش را با دروغ بافی اغفال کرد.- In the villages of Arak he palmed himself off as a medical doctor.- در دهات اراک خود را به عنوان پزشک جا می‌زد.


cypress

Noun)(گیاه‌شناسی) درخت سرو