• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/173

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

173 Cards in this Set

  • Front
  • Back
  • 3rd side (hint)
accept
قبول کردن
ass (stupid person)
خر
bakery
نانواءی
bathroom
حمام
beard
ریش
because
چون
bedroom
اتاقِ خواب
before, last
قبل
broken
خران شدن
camera
دوربین
capital
پایتحت
city
شهر
clean
تمیز
cooler
کوِار
crazy
دیوانه
delicious
بذید
dictation
دیکته
dining room
اطاقِ ناماِخوری
everyday
هرروز
eye
چشم
fantastic
شگرف
far
دور
filled
پرشُد
frighten
ترساندن
gift
هدیه
glasses
عینک
grocery
بقالی
guests
مهمان
happiness
خوشحالی
horrible
وحشتناک
hug
بغل کردن
hungry
گرسنه
hunt
شکار کردن
invitation
دعوت
kiss
بوسیدن
lamp
چراغ
late
دیر
lazy
تنبل
letter
حرف
living room
اطاقِ پذیرایی
long
دراز
lost
گُم کردن
luck
شانس
make
سا ختمان
maybe
شاید
meet
ملاقات کردن
near
نزدیک
new
نو
old (person)
پیر
on foot
پیاده
pay
پرداخان
permission
اِجازه
picture
عکس
police
پلیس
post office
پُستخانه
religion
مذهب
rescue
نجات دادن
sell
فروختن
sentence
دریاقت
should
باید
shower
دوش
someone
کسی
somewhat
کمی
strange
عجیبی
sweets
شیرینی
tape recorder
ضبطِ صوت
telephone number
شماره تلفن
textbook
کتابِ درسی
then
پس
thinking
فکرهای
thristy
تشنه
ticket (citation)
جریمه
together
باهَم
traffic
ترافیک
useful
مُفید
vacation
تعطیلات
vegetables
سیبزی
very
زیاد
witch
جادوگر
word
حرف
accept
قبول کردن
حسن را قبول کردند.
ass (stupid person)
خر
چه خری هستی!
bakery
نانواءی
این نانواءی را نانِ خوشمذه میفروشد.
bathroom
حمام
ان توالت توی حمام است.
beard
ریش
ان مغلم را ریشی گذاشتم.
because
چون
من کفش را نفرختم چون ان گران بود.
bedroom
اتاقِ خواب
تختِ حسن توی اتاقِ خوابش است.
before, last
قبل
هفتۀ قبل به دوستم پل دادم.
broken
خران شدن
ماشینم در سمال کَرُلنا خران شد.
camera
دوربین
برای کرسمس دوربینی گرفتم.
capital
پایتحت
این پایتحتِ بزُرگ را قسنگ است.
city
شهر
تهران در ایرن شهری است.
clean
تمیز
اطاقِ حسن را تمیز است.
cooler
کوِار
کوارِ ماشینم نمیکند.
crazy
دیوانه
تو دیوانه تر از من است.
delicious
بذید
ان سیبِ قرمز و پنیرِ گران بزید بود.
dictation
دیکته
دانشخو دیکتﮥ او مینویسم.
dining room
اطاقِ ناماِخوری
ان میز توی اطاقِ ناماِخوری چهار تا بشقابِ سبز دارد.
everyday
هرروز
هرروز به کلاسِ فارسی میروم.
eye
چشم
او چشمهاش بزُرگ و آبی است.
fantastic
شگرف
دیشب فیلم را شگرف بود.
far
دور
ان مرد از خانهش دور است.
filled
پرشُد
آپارتمانم با آب پرشُد.
frighten
ترساندن
نمیتوانی مرا بترسانی.
gift
هدیه
برای کرسمس هدیه چی گرفتی؟
glasses
عینک
من عینکِ نوم ی گذاشتم.
grocery
بقالی
لُطفاً با او بقالی را بروی.
guests
مهمان
آنها مهمان ما هستند.
happiness
خوشحالی
تو نمیتوانی خوشحالی نمیخری.
horrible
وحشتناک
ان کلاس وحشتناکتر از آین کلاس است.
hug
بغل کردن
این مرد به رَنش را بغل داد.
hungry
گرسنه
من خیلی گرسنه هستم.
hunt
شکار کردن
رفته بود شکار کند.
invitation
دعوت
صد ها نفر را دعوت کردند.
kiss
بوسیدن
lamp
چراغ
لُطفاً چراغ را خاموش بکنید.
late
دیر
خیلی دیر آمدی.
lazy
تنبل
شما ها خیلی تنبل هستید.
letter
حرف
حرف میزنم.
living room
اطاقِ پذیرایی
این اتاقِ پذیرایی سه پنجرهِ بزرگ داشت.
long
دراز
ان فیلمِ جالبی خوب ولی ریاد دراز بود.
lost
گُم کردن
کتابم را گُم کردم.
luck
شانس
من و زَنم کمی بَد شانسی داشتیم.
make
سا ختمان
دیترُت بهترین ماشین ساختمان میکند.
maybe
شاید
من شاید به مدرسه بروم.
meet
ملاقات کردن
من خوشحال هستم به تو ملاقات میکنم.
near
نزدیک
چه کافی شاپی به خانۀ من نزدیک است.
new
نو
پالتوِ کرمِ من نو است.
old (person)
پیر
این زَنِ پیر مادر بزُگش را است.
on foot
پیاده
امروز صبح پیاده آمدم.
pay
پرداخان
پول یک بلیط را پردخم.
permission
اِجازه
مادرِ دوستم را به او اِجازه نگرفت.
picture
عکس
دیشب با دوربینم عکسی گرفتم.
police
پلیس
حسن از پلیس را جریمه گرفت.
post office
پُستخانه
در نزدیکی ها ی بانک ملی پُستخانه است.
religion
مذهب
مذهبم مسیحیت است.
rescue
نجات دادن
پدر و مادرم از کلیولند رَندند تا ما را نجات دادند.
sell
فروختن
من ماشینم نفروختم.
sentence
دریاقت
این معلمِ فرسی پنج دریاقت نوشت.
should
باید
تو باید به مدرسه بروی.
shower
دوش
دوش بگیرد!
someone
کسی
کسی در حمام بود؟
somewhat
کمی
امروز هوا سرد ِکمی است.
strange
عجیبی
اینها درخت ها یِ عجیبی هستند.
sweets
شیرینی
او شیرینی دوست دارد.
tape recorder
ضبطِ صوت
حسن ضبطِ صوتم خاموش کرد.
telephone number
شماره تلفن
شماره تلفنی چیست؟
textbook
کتابِ درسی
کتابهایِ درسی اینجااند.
then
پس
پس من به دانشگاه رفتم.
thinking
فکرهای
فکرهایش خیلی خوب است.
thristy
تشنه
من تشنه هستم و من به میخواهم آب میخورم.
ticket (citation)
جریمه
حسن از پلیس را جریمه گرفت.
together
باهَم
حسن وعلی باهم آواز را خاندند.
traffic
ترافیک
دیرز آنجا ترافیکِ سنگین بود.
useful
مُفید
کتابهایِ درسی برای همه کسی مُفید است.
vacation
تعطیلات
تعطیلات چطور بود؟
vegetables
سیبزی
اینها سیبزی را خیلی سبز است.
very
زیاد
این هوا را زیاد سرد است.
witch
جادوگر
ناگهان با پیرزنِ جادوگری روبرو شد.
word
حرف
لُطفاً به حرفم را گوش کُنی.
young
جوان
زن را جوان و خیلی قشنگ بود.
slow
یواش
یواشترین راننده آین زَنِ پیر هست.
state
ایالت
سردترین ایالت آمریکا است.
dirty
کشیف
کشیفترین شهر دیترُت است.
resturant
رستوران
نزدیکترین رستوران مکدانالدز است.
hard/difficult
سخت
سختترین کلاس در دانشگاه کلاسِ شیمی است.
chemistry
شیمی
من کلاس ِشیمی دوست ندارم.
old (thing)
کُهنه
کامپیوترم از همه کُهنه تر است.
fat
چاق
چاقترین جانو کرگدن است.
animal
جانو
salty
شور
شورترین غذا چیپز است.
people
مردم
untidy
نامُرتب
نامُرتبترین مردم دانشجو است.