• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/39

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

39 Cards in this Set

  • Front
  • Back

Deny

انکار کردن، ( خواهش کسی را) رد کردن


جواب رد دادن

Gesture

ژست، تکان دادن دست و پا و صورت ( به منظور بیان چیزی)

Perspective

دور نما یا چشم انداز( مجازی)

Rational

منطقی، عقلانی، خردمند و عاقل

Rely

تکیه کردن، پشتگرم بودن، متکی بودن، حساب کردن ( روی یک چیز)

Thus

بنابراین

Likeness

شباهت،تشابه، شکل


The devil appeared in the likeness of a dove


شیطان به شکل یک کبوتر ظاهر شد.

Convince

متقاعد کردن


To cause someone believe something

Grain

دانه،غله،غلات،هرچیز ریز مثل دانه شکر، دانه گندم

Greet

پیشواز رفتن، خوش آمد گفتن، احوال پرسی کردن، ادای احترام کردن

Investigate

بررسی کردن، تحقیق کردن، رسیدگی کردن

Monk

راهب

Joy

شادی، لذت، مایه خوشی

Commute

رفت و آمد کردن( مثل کرج به تهران)،


تخفیف دادن( در مجازات)

Expense

هزینه

Invent

اختراع کردن، ابداع کردن

Sincere

صادق، بی ریا،صادقانه،راستین

Labor

کار،کارگر،زایمان،در حال زایمان بودن، با زحمت انجام دادن

Adopt

به فرزندی قبول کردن، پذیرفتن،اتخاذ کردن، اقتباس کردن

beyond

آن سوی، ورای

Costume

لباس،جامه( ولی لباس خاص)

Exclaim

داد زدن، بلند حرف زدن ( در اثر هیجان یا ترس یا اعتراض یا....)

Extend

کش دادن،تمدید کردن،گسترش دادن، توسعه دادن،

illustrate

توضیح دادن، نشان دادن، مصور کردن، ( با مثال) بیان کردن

Indeed

واقعا، به درستی که، عملاً،


He is indeed a gentleman


او واقعاً آقاست.


I was indeed glad to see you.


واقعاً از دیدنتون خوشحال شدم.

Interpret

تفسیر کردن، فهم پذیر کردن، تعبیر کردن، ترجمه کردن( مخصوصا شفاهی)

Motive

محرک،انگیزه، محرکه

Nest

آشیانه،لانه، پاتوق، محل تجمع، لانه کردن یا ساختن

Reception

پذیرایی، مهمانی، ضیافت، دریافت، وصول،پذیرش


In this area our TV reception is very bad


در این منطقه تلویزیون ما خوب نميگيرد

Stream

جوی، نهر، جاری شدن،


زنجیره( کاروان طولانی)، سیل


A stream of cars.


زنجیره ای از اتومبیل.


A stream of complaints.


سیلی از شکایات.

Statistics

آمار، علم آمار

Detect

پی بردن، کشف کردن، آشکار کردن

Accomplish

انجام دادن، به پایان رساندن، به نتیجه رساندن

Approve

موافقت کردن،تصویب کردن، پسند کردن

Barrier

مانع، حصار

Gradual

تدریجی، کم کم

Instant

فوری، ناگهانی، لحظه،


دم ( مثل دم رفتن)

Recognition

شناخت،تشخیص، به جا آوری


کلا داستان داره:@:@>:)

Refrigerate

( در یخچال) سرد نگه داشتن، سرد کردن


خنک کردن