Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;
Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;
H to show hint;
A reads text to speech;
15 Cards in this Set
- Front
- Back
ملنگ
مست و ملنگ |
سرخوش
سرحال |
|
شبق
|
سنگی سیاه
فرانسوی |
|
بزن و بهادر بودن
|
اهل دعوا
|
|
رطب
ratab |
خرمای تازه و نورس
|
|
دو بیتی باباطاهر عریان
خنجر |
زدست دیده و دل هر دو فریاد
که هر چه دیده بیند دل کند یاد بسازم خنجری نیشش ز فولاد زنم بر دیده تا دل گردد آزاد |
|
رفو
|
دوخت پارگیها و سوراخهای پارچه و جامه به نوعی که بسهولت معلوم نشود
|
|
لُنگ
لُنگوته |
پارچه ای مستطیل که به هنگام دخول به گرمابه بندند
لنگی باشد کوچک که درویشان و فقیران و مردم بی سر و پا بندند |
|
لولی
= لوری مکیه خیلی لولی وش و شنگی بود |
بی شرم- بی حیا
سرود کوچه ها و گدای در خانه ها و در هندوستان زن فاحشه و قحبه را گویند |
|
خَلخال
خلخال های پایش جرنگ جرنگ می کرد و قند در دل جوان های ده آب می شد |
حلقه ای فلزی که زنان بمچ پای اندازند
|
|
چشم حیز
می گویند چشمت حیز است |
چشم چران
|
|
حاشا
حاشا مکن دل را عاشق تر از ما نیست |
کلمه انکار
هرگز |
|
دلاک و حمامیان دنبالم کردند
|
کیسهکش, کسیکهدرگرمابهمردمراکیسهمیکشد
|
|
میرغضب
|
جلاد
|
|
حُلّه
حُلّه سفیدکار دشتستان را به دوش انداخته بود |
نو پوشاکی که هم. بدن را بپوشاند
|
|
مهرم به جان رسید و به عیوق برشدم
|
عيوق: ستاره اي است سرخ رنگ و روشن در كنار راست كهكشان كه پس از ثريا طلوع مي كند و پيش از آن غروب مي كند. مظهر دوري و روشنايي و بلندي است
|