• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/101

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

101 Cards in this Set

  • Front
  • Back

abandon

رها كردن

abroad

خارج از مرز

absence

غيبت

absolute

خالص كامل

absolutly

قطعا

absorb

جذب كردن

abuse

سواستفاده كردن (سو تركي +يوز استفاده)

access

دسترسي ودستيابي پيدا كردن


اصفهاني: عكسس ك ميشه دسترسي پيدا كرد

acommodation

جا مكان منزل


يك كمد است ك وسايل را جا ميدهند

accompany

همراهي كردن


يك شركت ك چندنفر همراهي كردن

account

حساب

accurate

دقيق و درست


اگربه اين آيكيو برسي دقيق ميشي

accuse

متهم كردن

achieve

بدست آوردن


يه چي بدست آور

acknowledge

اعتراف كردن


الكي ناله نكن و اعتراف كن

acquire

بدست آوردن دانش كسب كردن


اكو و واير رو برداشت تا بره مهارت موسيقي بدست بياورد

across

سرتاسر

actor

بازيگر خواهان

adapt

سازگار وتنظيم كننده


آداپته شدن

adequate

كافي بودن


در كويت همه چيزهست وكافي هست

adjust

تنظيم وسازگار كردن


جاست+اد بايد عادل را اضافه كنيم تا تنظيم كند همه چيز را

administration

اداره سرپرستي مديريت

admire

تحسين كردن


آدما رو تشويق وتحسين كردن

admission

ورود پذيرش اجازه ورود


اگر وارد بشن آدم ميشن

admit

وارد كردن

adopt

به فرزندي قبول كردن اخذ كردن

advance

پيشرفته

advantage

امتياز

advert

آگهي تبليغات


advertise تيزر تبليغاتي

advise advice

مشورت نصيحت


adviser مشاور

affair

كار مسئله


بعضيا توي كار فرز هستند

affect

اثر كردن

afford

استطاعت داشتن


يه فورد داره پس استطاعت داره


هميشه با can could مياد

afterwards

پس از آن

against

دربرابر مقابل

aged

سالخورده

agency

نمايندگي وكالت

aggressive

پرخاشگر مهاجم


اگر گير داد وپرخاشجو بود صابون بزنش

agriculture

كشاورزي

aim

هدف قراردادن فرض كردن


رهبري جهت


goal- purpose

aircraft

هواپيما

allowance

فوق العاده مقرري

along

درپيش در امتداد

alongside

پهلوب پهلو


دركنار

already

حاضر تاكنون

also

همچنين همينطور

alter

تغيير دادن


اگر در كيبورد alt را بگيريم تغيير ميكند

alternative

بديل جانشين

although

اگرچه هرچند

always

all the time

ambition

بلندپروازي كردن جاه طلبي


عمه جان بشين و بلندپروازي نكن

ancient

باستاني


عين شن شدي و قديمي

angle

زاويه

announce

اعلام كردن انتشار دادن

annoy

اذيت وازاردادن

anticipate

پيش بيني كردن انتظار داشتن


foretell foresee forecast

anxiety

اضطراب


دختري خواستگارداشت و مضطرب بود كه انگ ضايع بودن بهش بزنه

anyhow

بهرصورت

anybody


anyone

هرشخص


هركدام

apart

جدا كنار

apologize

عذرخواهي كردن

apparent

آشكار ظاهر

appeal

درخواست كردن


درخواست ميكنه يع پولي رو بمن بده

appear

ظاهر شدن


در آينه خودم رو ميبينم كه پيري ظاهر شده

application

درخواست نامه تفاهم نامه

apply

درخواست كردن

appoint

تعيين كردن منصوب كردن


طرف رافرستادن يك نقطع ومنصوب كردن

appointment

انتصاب

appreciate

سپاسگذاري و قدرشناسي كردن


الهي كع پيربشي(قدرداني كند)

approach

روش رويكرد نزديك شدن


يك نفر بايك روش سعي مي كند كه نزديك شود

appropriate

اختصاصي مناسب

approve

تصويب كردن قبول كردن


لباس رو پرو كن و قبول كن


prove ثابت كردن # refut رد كردن


improve بهبوديافتن

approval

تاييد رضايت

approximate

نزديك تقريبي


يك پارك تقريبا ٣٠ متري

argue

بحث وجدل كردن

argument

استدلال

armed

مجهزمسلح

arrest

دستگيرو توقيف كردن


عه رست؟ نع دستگير شد

arrive

ازراه رسيدن


arrival ورود

article

كالا چيز مقاله

artificial

مصنوعي

aspect

جنبه لحاظ بعد


اسب گرفته ولي بلحاظ پاركش مشكل داره

assess

تعيين كردن ارزيابي كردن


اثاث رو ارزيابي كن و قيمت گذاري

assign

محول كردن اختصاص دادن


منصوب كردن


assignment وظيفه تكاليف

assist

كمك وياري كردن


از سيستانه و نياز به كمك داره


tance كمك


tant دستيار

associate

بهم پيوستن وابسته معاشرت كردن


tion انجمن اتحاد

assume

فرض كردن انگاشتن


خدا صوم و روزه رو واجب كرد

assure

اطمينان و دلگرمي دادن

attempt

تلاش و كوشش كردن


تنبل پاشو تلاش كن

attend

توجه كردن

attitude

نگرش طرز برخورد


آتي تو نگرشت دقت كن

attorney

وكيل

attract

جذب و جلب كردن

audience

حضار شنوندگان تماشاگران

authority

قدرت نفوذ


همان اتالیتور خودمان است


Ed مجاز


rization. اختیار اجازه

author

نويسنده

autumn

پاییز

award

جایزه

aware

آگاه بمطلع

awful

ترس آور اعجاب انگیز

awkward

١-بدجور ناجور نامناسب


٢-سخت


٣- دست وپاچلفتی


نوعی آکواریوم ک ماهی های ناجور داره


بعضی کلمات آک هستند و سخت