• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/167

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

167 Cards in this Set

  • Front
  • Back

Whim

هوا و هوس

Put at disadvantage

در وضعیت نابرابر قرار داشتن، make it be difficult for somebody to succeed

Stolid

بی عاطفه، بی حس

Arbitrary

مستبدانه، خودسرانه، الکی، دلبخواه

Presence

هیبت، جذبه، حضور

Amendment

اصلاحات

Ananymous

بی نام، ناشناس

Caller

تماس گیرنده

Unlisted

راهنمای تلفن موجود نیست

Latter end

قسمت پایانی چیزی

Dull

کودن

Keen

باهوش ، مشتاق

Circulate

پخش شدن

Fit

مناسب بودن برای

Feast

جشن گرفتن، مهمانی

Longhair

مو بلند

Fellow student

هم شاگردی، همکلاسی

Hood

اوباش

Delinquent

بزهکار

Clean cut

آراسته، تمیز و خوش پوش

Editorial

سرمقاله

Depict

به تصویر کشیدن ، نمایش دادن، مجسم کردن

Indigent

تهی دست

Swallow

پرستو

Elegant

زیبا، شیک و مد

Feud

عداوت

Client

مشتری، موکل

Difference

اختلاف، تفاوت

Patch up

فیصله دادن، حل کردن (اختلاف)، بهبود دادن روابط

Jump into

به سرعت وارد یک موقعیت شدن

Liberty

آزادی

Civil

مدنی

Performer

نوازنده

Harass

اذیت کردن، خسته کردن، حملات پی در پی کردن

Torment

عذاب دادن، زجر دادن

Trouble

عذاب دادن، مزاحم شدن

Trouble

مشکل و سختی، نگران کردن،آزار دادن

Monolithic

خشک، انعطاف ناپذیر، یکپارچه

Needy

نیازمند

Counsel

وکیل

Fray

نزاع، نبرد، ترسانیدن

Impede

مانع شدن

Hinder

مانع شدن

Roll

لیست نام

Juror

عضو هیئت منصفه

Stymie

تو هچل انداختن، گیر کردن،مانع شدن

Hang in

به دار آویختن

Likeness

پیکر، شکل،شباهت

Effigy

پیکر، تمثال، آدمک

Flout

استهزا کردن، بی احترامی یا اهانت کردن، scoff, show contempt

Mocking

مسخره، دست انداختن

Cognizant

آگاه، مطلع

Interrelatedness

روابط متقابل

Implacable

سازش ناپذیر،سرسخت، مصر(در مخالفت با چیزی)

Pacified

صلح جو، آشتی جو

Self supporting

خود کفا

Folly

حماقت، نادانی ، بی خردی

Unruly

یاغی، متلاطم،

Craft

ناو دریایی, حیله، مهارت، هنر

Rise

بلند شدن، برخاستن

No longer

دیگر نه مثل گذشته

Nightmare

کابوس شبانه

Authorities

مسولین

Marshal

نظم و ترتیب دادن، آراستن

Wayward

متمرد، خیره سر

Lad

پسر بچه، جوانک

Swipe

ضربه سخت و تند و شدید

Villainous

شرور، بد ذات، خیلی بد

Officials

مقامات

Clearly

به وضوح

Call

نیاز

Picture

مجسم کردن

Gangland

دنیای جنایتکاران

Motorist

رانندگان

Defeat

شکست

Terminate

خاتمه دادن، پایان دادن، منفصل کردن

Lateness

تاخیر

Lead

سوق دادن، هدایت کردن

Employment

به کارگیری، استخدام

Exacerbate

تشدید کردن، بدتر کردن، خون کسی را به جوش آوردن

Immaturity

نابالغ، نارس، بی تجربه

Revert

رجوع کردن، برگشتن، اعاده کردن

Old age

پیری، کهنسالی

Oust

اخراج کردن، برکنار کردن

Eject

بیرون انداختن، دفع کردن

Drive out

بیرون کردن

Republiction

جمهوری، اجتماعی

As in

مانند

Session

جلسه، دوره تحصیلی

Bar

باز داشتن

Irritate

خشم، آزردگی، ناراحتی

Ruling

حکم

Excecutive

اجرایی

Sigh

افسوس کشیدن

Normalcy

عادی

Just as

درست هنگامی

Skirt

دامن

Upon

به محض، به مجرد

Arrest

بازداشت

Patron

مشتری، حامی

Disorderly

بی نظم، شلوغ

Usher

راهنما

Breathe a sigh of relief

نفس راحت کشیدن

Funeral

مراسم خاکسپاری ، مراسم تشییع

Immediate family

اعضای درجه یک خانواده

Deceased

مرحوم

Will

وصیت نامه، ارزو، قصد و میل

Feeble

ضعیف، کم زور، نحیف

Dreadful

وحشتناک

Paroxysm

طغیان، حمله ناگهانی(مرض)، تشنج

Come out

ظاهر شدن، پدیدار شدن

Juice

شربت، عصاره

Welling up

فوران

Fit

تشنج

Draw up

تدوین کردن، نوشتن

Estate

املاک، دارایی, اموال

Smart

شیک، هوشمند

Attire

لباس پوشانیدن، آراستن

Entitle

مستحق دانستن، نامیدن


Reprehensible

سزاوار سرزنش

Blame

سرزنش کردن، انتقاد کردن

Worthy

شایسته

Representation

وکالت

Jurisdiction

اختیار، صلاحیت دادگاه، حوزه قضایی، قلمرو قدرت

Jurisdiction

اختیار، صلاحیت دادگاه، حوزه قضایی، قلمرو قدرت

Encounter

رویارویی، دست به گریبان شدن,روبه رو و مواجه شدن

Skirmish

بگو مگو، زد و خورد، درگیری

Wit

لطافت طبع، بذله گویی

Foe

دشمن, مخالف

Spy

ناگهان دیدن

Showdown

جلسه تعیین و تکلیف

Reprimand

توبیخ کردن، سرزنش کردن

Overstep

تجاوز کردن، قدم فرانهادن

Full scale

تمام عیار، به تمام معنی

Murder

آدم کشی، کشتن, کشتار

Intellectual

فکری، ذهنی،

Brash

گستاخ، عجول و بی پروا

Judge

قاضی

Controversy

جنجال، مشاجره

Ambitious

جاه طلب

Widow weed

لباس عزاداری سیاه ک زن بیوه می پوشد

Lion share

بهترین و بزرگترین بخش

Substantial

قابل توجه، اساسی

Alimony

نفقه

Leave

باقی گذاردن

Put off

عقب انداختن

Cab

تاکسی

Fare

کرایه

Unemployment

بیکاری

Tan

برنزه کردن پوست بدن

Prize

ارزش بسیار قائل شدن، عزیز دانستن

Remainder

باقیمانده

Put to use

به کار گرفتن، به کار بستن

Outcry

فریاد، داد و بیداد(به نشانه اعتراض)

Reign

حکفرما بودن, سلطنت

Conflict

کشمکش و مناقشه، تضاد

Relentless

بی رحم،

Unappeasable

اقناع نشدنی، راضی نشدنی

Riotous

آشوبگرانه

Stricken

مصیبت زده،اندوهگین

Violent

شدید، خشونت آمیز

Cause celebre

پرونده جنجالی

An ax to grind

به دنبال نفع شخصی بودن ، نفع خود را خواستن

Motive

انگیزه، نفع

Ax

تبر

Grind

تیز کردن

Dispute

مشاجره، نزاع