• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/50

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

50 Cards in this Set

  • Front
  • Back
  • 3rd side (hint)

Abroad

خارج، در خارج - سرِ زبان ها، شایع - بیرون از خانه، بیرون

əˈbrɔːd

Aboard

(در مورد کشتی، هواپیما، اتوبوس یا قطار) سوارِ، تویِ، داخلِ

əˈbɔːd

Abrupt

ناگهانی، غیر منتظره - خشک و بی اعتنا و بی ادبانه، باد

əˈbrʌpt

Acclaim

تحسین کردن، مورد تشویق قرار دادن، مورد استقبال قرار دادن (به صورت علنی و عمومی)

əˈkleɪm

Adverse

بد، نامطلوب، ناخوشایند

ˈædvɜːs

Disrupt

مختل کردن، دچار اختلال کردن

dɪsˈrʌpt

Dispute

بحث، مجادله - بحث کردن، مجادله کردن، بگومگو کردن - مورد تردید قرار دادن، زیر سوال بردن، به چالش کشیدن - مبارزه کردن و جنگیدن جهت به دست آوردن کنترل چیزی

dɪˈspjuːt

Haphazard

بدون نظم مشخص، در هم ریخته

ˈhæpˈhæzəd

Persistent

مصرّ، سرسخت، سمج - یکریز، مدام، پیوسته

pəˈsɪstənt

Persist

پافشاری کردن، اصرار کردن، سماجت کردن - پابرجا ماندن، تداوم یافتن، ادامه داشتن

pəˈsɪst

Postpone

به تعویق انداختن، به وقت دیگر موکول کردن

pəˈspəʊn

Ascertain

پی بردن، فهمیدن

ˌæsəˈteɪn

Agile

چابک، چالاک - زرنگ، تیز، زیرک

ˈædʒaɪl

Albeit

گرچه، هرچند

ˌɔːlˈbiːɪt

Appeal

قویاً درخواست کردن، تمنا کردن، التماس کردن - جذب کردن، علاقه مند کردن - استیناف دادن، درخواست رسمی دادن جهت برگزاری دادگاه یا تجدید نظر - درخواست، تمنا، التماس - جذابیت، جذبه، گیرایی - استیناف، فرجام خواهی

əˈpiːl

Advent

ظهور، پیدایش، آمدن - (در دین مسیحیت) بازه زمانی چهار هفته ای پیش از کریسمس، رجعت مسیح

ˈædvent

Circumvent

دور زدن یک مشکل یا یک قانون، دور زدن یک مانع

ˌsɜːkəmˈvent

Collide

به هم خوردن، به هم کوبیدن، برخورد کردن - شدیداً مخالف هم بودن، شدیداً اختلاف داشتن

kəˈlaɪd

Heyday

روزهای اوج

ˈheɪdeɪ

Refine

تصفیه کردن، پالایش کردن - بهبود بخشیدن با ایجاد تغییرات کوچک، تصحیح کردن، اصلاح کردن

rɪˈfaɪn

Worthwhile

به نحوی که ارزش وقت گذاشتن پول و تلاش را دارد، ارزنده، پر ارزش

ˈwɜːθˈwaɪl

Distribute

توزیع کردن، پخش کردن

dɪˈstrɪbjuːt

Benign

مهربان، رئوف - بی خطر - ملایم - (در مورد تومور) خوش خیم

bɪˈnaɪn

Intensify

شدت گرفتن، تشدید شدن - شدت بخشیدن، تشدید کردن

ɪnˈtensɪfaɪ

Conform

همنوایی کردن - تبعیت کردن - مطابقت داشتن، هماهنگ بودن، تطبیق کردن

kənˈfɔːm

Turbulence

آشوب، ناآرامی، اغتشاش - هوای طوفانی، تلاطم جوی

ˈtɜːbjələns

Ongoing

پیش رونده، در حال پیشروی، جاری

ˌɒn ˈɡəʊiŋ

Tolerable

خوب ولی نه بهترین - قابل تحمل

ˈtɒlərəbl̩

Intense

شدید - پرشور

ɪnˈtens

Restore

بازگرداندن، برگرداندن، دوباره آوردن - مرمت کردن، بازسازی کردن

rɪˈstɔː(r)

Astound

بسیار متعجب کردن، بسیار شگفت زده کردن

əˈstaʊnd

Astute

بسیار باهوش و تیز

əˈstjuːt

Designate

تعیین کردن، مشخص کردن - برگزیدن، نامیدن - نشانه گذاری کردن - تعیین شده و معرفی شده برای یک شغل ولی به صورتی که هنوز رسما کار را آغاز نکرده

ˈdezɪɡneɪt

Deceptive

فریبنده، فریبکار

dɪˈseptɪv

Concur

موافق بودن، موافقت کردن

kənˈkɜː(r)

Determined

مصمم، قاطع، راسخ

dɪˈtɜːmɪnd

Instigate

شروع کردن، آغاز کردن، به راه انداختن

ˈɪnstɪɡeɪt

Mundane

نه جالب و هیجان انگیز، معمولی، عادی

mʌnˈdeɪn

Petition

درخواست مکتوبو رسمی با امضای تعداد زیادی از افراد - درخواست - درخواست کردن - دادخواست دادن

pɪˈtɪʃn̩

Relinquish

رها کردن - محول کردن، واگذار کردن

rɪˈlɪŋkwɪʃ

Resilient

ترمیم پذیر، بهبود پذیر - انعطاف پذیر، برگشت پذیر، فنری، ارتجاعی

rɪˈzɪlɪənt

Stagnant

(در مورد آب یا هوا) راکد و بو گرفته - راکد، کساد، بی رونق

ˈstæɡnənt

Stagnate

کساد شدن، از رونق افتادن - راکد بودن، راکد شدن

stæɡˈneɪt

Baffle

گیج کردن، مبهوت کردن، سردرگم کردن - سپر موج گیر

ˈbæfl̩

Bear

تحمل کردن - پذیرفتن، قبول کردن، زیر بار رفتن - داشتن - حمل کردن به ویژه در حال حرکت - (به صورت منفی) مناسب نبودن - گل دادن، میوه دادن، ثمر دادن - خرس

beə(r)

Incessant

بی وقفه، مداوم

ɪnˈsesnt

Intrigue

شدیداً کنجکاوی و علاقه کسی را برانگیختن، توجه کسی را جلب کردن - توطئه چیدن، دسیسه کردن - توطئه چینی، دسیسه چینی -

ɪnˈtriːɡ

Obstruct

مسدود کردن - سد راه شدن، مانع شدن

əbˈstrʌkt

Shed

خلاص شدن، کنار گذاشتن - (لباس) در آوردن - (بار) خالی کردن - انداختن - ریختن - اتاقک - سوله

ʃed

Recompense

جبران کردن، غرامت دادن - غرامت، خسارت، جبران

ˈrekəmpens