• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/68

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

68 Cards in this Set

  • Front
  • Back

جرقه زدن در ذهن

Spring in mind

Leap

پریدن


جهیدن

Terrain

Land


Region


ناحیه


زمین

Dune

ریگ روان


توده شن‌های ساحلی

Pile

توده

Hail

تگرگ

Finer

ریز نرم

Orb

گوی


کره ( زمین)

Arid

خشک و بی آب و علف


بی‌مژه


بی‌روح

Antarctic

وابسته به قطب جنوب و نه قطب جنوب


ناحیه‌ای که قطب جنوب را نیز شامل می‌شود


It is a country

Tremor

لرزش

Magnitude

به اندازه‌ی


به بزرگیِ


The magnitude of our losses was staggering.

Sway

نوسان


اهتزاز


حکومت کردن

Stress

فشار فکری و فیزیکی

Coastal

ساحلی

Burst

شکستن


از هم پاشیدن


Disintegrate


Shekastane sad

Bank

سیل‌گیر


کنار

Flash

بروز ناگهانی

Torrential

Torrential rain


باران سیل آسا

Typhoon

گردباد


طوفان

Equator

خط استوا

Speed


Sentence >

The wind speed is 40 mph

Hurricane

طوفان


گردباد


سرعت باد بیش از ۷۹ مایل بر ساعت


در نیمکره شمالی از اول جون تا آخر نوامبر

Cyclone

طوفان


گردباد

The eye of the hurricane

مرکز گردباد

Timber

چوب

Gemstone

سنگ قیمتی


جواهرسنگ

Clay

خاک رس

Mud

گِل

Crude oil

نفت خام

Coal

زغال‌سنگ

Coke

زغال

Seismologists

زلزله‌شناس

Cartographer

نقشه‌نگار

Glaciologist

کسی که درباره یخچال‌های طبیعی تحقیق میکند و متخصص است.

Geologist

زمین‌شناس

Savanna

دشت هموار و بی‌درخت

Tundra

دشت هموار و بدون درخت نزدیک قطب

Arctic

شمالگان


عرض ۷۰ درجه

Vent

دریچه


منفذ


بیرون ریختن

Shelve

تاقچه دار کردن


قفسه‌بندی کردن

Thunder

آسمون‌غره


رعد زدن

Avalanche

بهمن

Latitude

عرض جغرافیایی

Longitude

طول جغرافیایی

Withdraw

عقب نشینی کردن از عقیده

Retreat

عقب نشینی کردن (فیزیکی مثلا در نبرد)


عقب رفتن (مثلا یخ های قطبی)

Ignous

سنگ آذرین (آتشفشانی)

Sedimentary

رسوبی

Metamorphic

دگردیسی

Revitalize

دوباره زنده سازی


احیا کردن


جان دوباره دادن (مثلا به صنعت)

Plutanic

آتشفشانی


آذرین

Lava

مواد مذاب


گدازه

Congeal

منجمد شدن


یخ زدن


سفت شدن

Eruption

فوران

Subterranean

قنات


غار زیرزمینی

Petrify

سنگ شدن


خشک شدن درجا


میخکوب شدن

Weather

در معرض هوا قرار گرفتن

Shell

صدف


پوست

Basin

حوزه آب

Squeeze

فشار دادن

underlie

زمینه چیزی بودن

Undertake

به عهده گرفتن

Constitution

قانون اساسی

Mould

قالب

Revert

برگشت به حالت قبلی

Vestige

اثر


رد پا

Prospect

دورنما