• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/79

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

79 Cards in this Set

  • Front
  • Back

Voracious

حریص.سیری ناپذیر

Indiscriminate

عدم تبعیض

Eminent

برجسته.والا مقام

Steeped

غرق

Replete

انباشته.لبریز

Abound

وفور.فراوانی

Technology

تکنولوژی.فن

Prognosticate

پیش بینی کردن.امراض

Outomaton

آدم آهنی.آدم ماشینی

Matron

زن شوهر دار.خانه دار

Paradox

تناقض.ناسازگاری

Realm

سلطنت.حدود.مملکت

Annals

سالنامه.

Compound

ماده.ترکیب.مخلوط

Tinge

کم رنگ.سایه رنگ.رنگ جزئی

Badger

دستفروش.خرده فروش.گورکن

Implore

درخواست کردن از.التماس کردن

Drudgery

کار در زحمت.جان کندن

Interminable

پایان ناپذیر.دراز

Perceive

درک کردن.ملاحظه کردن

Laconic

مختصر گو

Throng

ازدحام.جمعیت

Intrepid

شجاع.دلیر

Accost

کسی را جلب کردن

Reticent

ساکت.محتلط در سخن.کم گو

Furtive

دزدکی.رمزی

Felon

بزهکار.جنایتکار

Plethora

ازدیاد.جمع شدن خون در یک نقطه

Hapless

بدشانس.بیچاره

Irate

خشمگین.عصبانی

Pretext

عذر.بهانه

Fabricate

ساختن.بافتن.

Gesticulate

با اشاره صحبت کردن.

Vigilant

هوشیار.اگاه

Edroit

ماهر.چالاک

Avid

آرزومند.مشتاق

Cajole

گول زدن.ریشخند

Rudimentary

ابتدایی.اولیه.ناقص

Nuance

اختلاف جزیی.

Loathe

نفرت داشتن

Reprimand

سرزنش.عدم تایید

Lackluster

کم نور.تاریک

Caustic

گاز زدن.نیشدار.

Wrest

با فشار پیچاندن

Infamous

بدنام.رسوا

Jostle

هل دادن.تنه زدن

Dupe

ساده لوح. آدمی که سریع گول میخورد

Incipient

نخستین. مرحله ابتدایی

Inadvertent

سهوی.غیر عمد

Ominous

تهدید کننده.بد یمن

Tremulous

لرزنده از روی ترس یا عصبانیت

Repudiate

رد کردن. منکر شدن

Cessation

خاتمه دادن .متوقف شدن

Bristle

سیخ شدن. موی زبر

Euphemism

حسن تعبیر

Mundane

دنیوی

Incongruous

نامتجانس

Condolence

همدردی.تسلیت

stipulate

پیمان بستن.تصریح کردن

Alacrity

چابکی. نشاط

Disdain

اهانت .خوار شمردن

Belligerent

آشوبگر .نیروی شورشی

Intimidate

ترساندن. غلبه کردن با تهدید

Feine

وانمود کردن به حمله کردن

Pugnacious

جنگجو. ستیزه گر

Promulgate

اعلام ترویج انتشار کردن

Brash

عجول گستاخ و بی شرم

Scoff

تمسخر طعنه نیشخند

Belittle

تحقیر کردن خار شمردن

Tangible

ملموس و محسوس

Laceration

دریدگی پارگی

Castigate

تنبیه کردن انتقاد شدید

Sordid

پست کثیف خسیس

Octogenarian

۸۰ ساله

Solace

تسلیت گفتن تسلی دادن آرامش

Aspirant

جویا طالب

Dregs

باقیمانده چیزی پست

Frenzy

جنون آنی شوریدگی دیوانگی

Scurrilous

فحاش بد دهن