• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/66

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

66 Cards in this Set

  • Front
  • Back
  • 3rd side (hint)

Afloat

پر رونق، جاری (این کلمه قبل از اسم نمیاید)


پول کافی داشتن بقدری که گرفتار بدهی نشدن


شناوری در آب

Bussiness stay afloat.


Keep sb/st afloat


Stay afloat

Charactristic

ویژگی، خصلت


Character traits ویژگی های شخصیتی

Edge

لبه، گوشه، دور از مرکز، مزیت، برتری، لبه ی تیز

Niche

موقعیت مناسب، فرو رفتگی دیوار، طاقچه

Reputation

اعتبار، شهرت، آبرو

Tip

راهنمایی، توصیه

Inevitably

حتما، قطعا، بناچار

Project

برآورده کردن، تخمین زدن


با یک خصوصیت خود را به دیگران شناساندن


Be projected برنامه ریزی شده

Sound

سالم، بی عیب و نقص

Wage

دستمزد

Initiate

شروع کردن، به راه انداختن

Competitor

رقیب

Bond

ارتباط، رابطه (اسم)


ارتباط داشتن (فعل) Bond with

Burgeoning

شکوفا، در حال رشد


Burgeon رشد یا توسعه شدید و ناگهانی داشتن

Consistently

بطور منظم، همواره

Convince

متقاعد کردن، قانع کردن persuade

Endorsement

تایید، حمایت، پشتیبانی

Loyalty

وفاداری

Outperform

بهتر از...عمل کردن


Stocks generally outperform other investments.

Passion

شور و شوق، علاقه ی شدید

Promote

تبلیغ کردن


معنای دیگر: ترفیع دادن

Reverse

برگرداندن

Status

جایگاه، موقعیت

Thirst

عطش، میل شدید

Selective

دستچین، گزینشی

Identification (with)

همذات پنداری کردن با

Confer

مشورت کردن، اعطا کردن

(to) defect

ترک کردن گروهتان یا کشورتان به منظور پیوستن به گروه مخالف



نقص (اسم)


Genetic defects

a Russian actor who defected to the West.

(to) prevail

چیره شدن


درمیان گروه های خاصی متداول شدن

Spurious

اظهار نظر، ادعا یا بحثی که بر مبنای مطالب نادرست باشد.

He demolished the Opposition’s spurious arguments.

Refer to

اشاره کردن به چیزی

Convenience

راحتی

Conventional

قراردادی

Tend

گرایش داشتن

Perceive

فهمیدن، درک کردن

Downturn

رکود اقتصادی

Recession

بحران اقتصادی

Retailer

خرده فروش

Prevalent

متداول

Differ

تفاوت داشتن

*Two systems differ in many respects.*People differ from one another in their ability to handle stress.

Boon

مزیت، سود، امتیاز

Catch up

رسیدن به


جلو زدن

Coincide

هم زمان با هم اتفاق افتادن

Confront

روبرو شدن، مواجه شدن


Deal کردن

Controversy

بحث، مشاجره

Decisive

قطعی، سرنوشت ساز، تعیین کننده

Opponent

مخالف، رقیب، حریف

Proponent

طرفدار، هوادار، پشتیبان

Routinely

بطور منظم

Turnover

جابجایی، گردش، نقل و انتقال

Money turnover گردش پول

Shift

نوبت، جابجایی

Endorse

حمایت کردن، پشتیبانی کردن


Support, Recommend

(to) subsidize

کمک مالی کردن

Output

میزان کار و تولید خروجی

Work/life balance

تعادل میان کار و زندگی

Perks

کمک های غیر نقدی

Financial rewards

کمک های مالی و نقدی

Bonuses

اضافه حقوق

Incentives

در مورد کسب و کار، مشوق های مالی

Target related

وابسته به رسیدن به هدف

Redundancy

از کار اخراج شدن بعلت مازاد نیرو بودن

Performance review/ appraisals

ملاقاتی که در آن به کارکنان بازخورد می دهند.

(to) restructure

تغییر ساختار دادن

(to)downsize

کم کردن اندازه

Human resources

منابع انسانی

Recruitment

استخدام نیروی جدید