• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/70

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

70 Cards in this Set

  • Front
  • Back

Retention

نگهداری

Chore

کار عادی و روزمره

Retain

حفظ. نگه داشتن

Undertake

به عهده گرفتن

Glacial

منجمد. سرد. یخچالی

Precede

مقدم بودن. جلوتربودن

Comprehension

ادراک. فهم

Comprehensive

جامع. فراگیر

Cohesion

چسبندگی. پیوستگی

Demonstrative

اثبات کننده. شرح دهنده. /صفت. ضمیر. اسم اشاره

Pronoun

ضمیر

Factual

واقعی. وابسته به واقعیت

Achromatic

بی رنگ. رنگ ناپذیر

Aberration

خطا. انحراف. عدم انطباق کانونی

Chromatic

رنگی. پر رنگ. تصادفی. اتفاقی

Distortion

اعوجاج. انحراف

Thread

دنده. پیچ. دندانه. رزوه

Mounting

مونتاژ. استقرار. سوار کردن. پایه

Focal

کانونی. مرکزی. وابسته

Retina

شبکیه چشم

Efficient

بهره ور. موثر. با کفایت

Alotted time

وقت معین. اختصاص داده شده

Adverb

عبارت قیدی

Adjective

صفت. وصفی

Ample

وسیع. پهناور. مفصل. پر

Incorporate

ثبت حقوقی. تاسیس کردن. ترکیب کردن. متحد کردن. جا دادن

Principal

اصلی. رئیس. کارفرما. دستور دهنده

Expression

اصطلاح. عبارت. حالت

Idiomatic

اصطلاحی

Metropolitan

وابسته به پایتخت

Orient

توجیه کردن. راهنمایی کردن

Accompanied by

همراه. باتفاق. به همراهی

Infer

حدس زدن. استنباط کردن. استنتاج کردن

Depict

نمایش دادن. مجسم کردن. شرح دادن

Stimuli

محرک ها. انگیزه. وسیله تحریک

Evaluate

ارزیابی کردن. سنجیدن

Integrated

جامع. یکپارچه

Temperate

معتدل. ملایم. میانه رو

Approximately

تقریبا

Assesment

ارزیابی

Proficiency

مهارت. خبرگی. تخصص. کارایی

Accuracy

دقت. درستی. صحت

Prompt

پیغام کامپیوتری

Integrated

جامع. یکپارچه

Essay

مقاله

Penalize

جریمه کردن

Manipulate

با مهارت انجام دادن. با دست انجام دادن

Accurately

بدرستی. بادقت

Practical

قابل استفاده. سودمند. کاربردی

Synthesize

امیختن. ترکیب کردن/شدن

Paraphrase

بازی با الفاظ. توضیح. نقل قول

Approximately

تقریبا

Encounter

مواجه شدن. برخورد. رویارویی

Liberal

روشنفکر. ازادیخواه

Somewhat

تا حدی. مقدار نامعلومی. کمی

Controversial

بحث برانگیز. جدال آمیز

Subsequent

پیرو. متعاقب

Exclusive

دربست. انحصاری

Naval

وابسته به کشتی (navy)

Privilege

امتیاز. حق ویژه. برتری

Revolution

انقلاب. شورش. اشوب. حرکت انتقالی

Legislation

وضع قانون. مجلس‌. قانونگذاری

Monarch

پادشاه

Adversary


Adversarial

دشمن. مخالف. رقیب

Gratifying

موجب خشنودی. لذت بخش

Debatable

قابل بحث. مورد دعوی. مورد گفت و گو

Antecedent

مرجع ضمیر. سابق. پیشین

Absorb

مکیدن. کاملا فروبردن. مجذوب شدن در

Grant

اجازه دادن. امتیاز. بورس تحصیلی. کمک بلاعوض

Piece


Piece together

تکه. قطعه


کنار هم گذاشتن