• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/197

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

197 Cards in this Set

  • Front
  • Back

rather than

به جای، نسبت به

in some extend/degree= in part

تا حدی، تا حدودی

above all

مهمتر از همه

in turn

در عوض، یکی پس از دیگری

respectively

به همان ترتیب

thereby

در نتیجه، بادرنظر گرفتن این موضوع

other than

بجز

the other way around


vice versa


contrariwise

بالعکس

ever since

از آن به بعد

on the grounds of

بر اساس

Confine

حبس کردن، محبوس کردن در جایی

dispute

مباحثه و مجادله کردن/مشاجره، جدل

diminish

کم شدن، افول کردن

tempest

طوفان

scorch

سوختن یا سوزاندن

hasty

عجول، سریع، تند و بی پروا

prompt

واداشتن، سریع، چابک

soar

بالارفتن، اوج گرفتن

discard

دور انداختن، دست کشیدن

retain

نگه داشتن، حفظ کردن، به ذهن سپردن

wad

توده، کپه و دسته

hinder

مانع شدن، جلوگیری کردن

prejudice

تبعیض، تعصب، پیش داوری

heed

گوش فرادادن، توجه نمودن/ توجه

tumult

آشوب و بلوا، بی نظمی

Kneel

زانو زدن

recede

محو شدن، از بین بردن فروکش کردن

coincide

مقارن، همزمان، منطبق شدن

contagious

مسری، عفونی و واگیردار

Customary

معمولی، مرسوم

obesity

چاقی مفرط

ventilate

تهویه هوا نمودن،

multitude

خیل عظیم جمعیت

Expose

آشکار کردن و پرده برداشتن

abhor

بیزار بودن، تنفر داشتن

affluent

توانگر، غنی، مرفه

benevolent

بخشنده، مهربان، سخاوتمند

Covert

رمزی و پنهانی

dormant

خوابیده، غیرفعال

elusive

گریزان، طفره رو، فرار

emulate

تقلید کردن کپی کردن

exacerbate

وخیم کردن، بدتر ساختن

indolent

تنبل و کاهل

inundate

اشباع کردن

lucid

شفاف، واضح، گویا

ludicrous

مزحک، خنده دار، احمقانه

meticulous

بسیار دقیق، باریک بین

mundane

یکنواخت، خسته کننده

nemesis

دشمن سرسخت

ostensible

ظاهری و سطحی

plausible

معتبر، قابل قبول، منطقی

skeptic

فرد شکاک و بدبین

thwart

مانع شدن، بی نتیجه نمودن عمل کسی

verbose

پر حرف، حراف

vacillate

مردد بودن، دودل بودن

volatile

غیر قابل پیش بینی و متغیر و ناپایدار

haphazardly

بطور تصادفی

contemporary

معاصر، همزمان، همدوره

abrupt

ناگهانی

acclaim

تشویق کردن، تحسین کردن/ تشویق

rigid

غیر منعطف، محکم

conceal

پنهان کردن، پوشاندن

distort

پیچاندن، تحریف کردن، بدشکل کردن

arbitrary

رندم، تصادفی/ ظالم و مستبد

astounding

شگفت آور و خیره کننده

deceptively

به طور فریبنده

elicit

بیرون کشیدن، استخراج کردن

relinquish

رها کردن، دست کشیدن

resilient

منعطف، مقاوم، مستحکم

prevalent

متداول، مرسوم

endorse

تایید کردن، موافقت کردن

elude

فرار کردن، طفره رفتن، از دست دادن

settle

حل و فصل کردن، ساکن و مقیم شدن

impressive

تاثیرگذار، فوق العاده، تحسین برانگیز

Zenith

اوج، بالاتربن درجه

fabricate

جعل کردن، تولید کردن

notice

توجه، خبر، اطلاع/ متوجه شدن

notion

نظر، باور، تصور، خیال

suspect

شک کردن، مظنون بودن

defy

نافرمانی کردن، به مبارزه طلبیدن

spacious

جادار، فراخ

withstand

مقاومت کردن، تاب آوردن

favor

لطف، توجه، حمایت، تصدیق/ ترجیح دادن

perilous

خطرناک، مضر و مخرب

substantial

مهم، قابل توجه، محکم و استوار

placid

آرام، ساکن، خونسرد

intricate

پیچیده، دارای جزئیات و پیچیدگی

magnitude

بزرگی، عظمت، اهمیت، اعتبار

overlook

نادیده گرفتن، مشرف بودن، چشم پوشی کردن

deplete

مصرف کردن، تحلیل بردن، کم کردن

tranquility

آرامش، آسودگی خیال

assimilate

درک کردن، جذب نمودن، وفق شدن

precarious

ناامن، پرخطر، بی‌ثبات

Exemplify

مثال زدن، نمونه آوردن

Span

به طول انجامیدن، پل زدن روی رودخانه

Spontaneous

خودبخودی، از پیش برنامه ریزی نشده

Demonstration

نمایش، برهان، نشان، اعتراض و راهپیمایی

moderate

متوسط/فرونشاندن، مدیریت و کنترل کردن

sustained

مداوم، مستمر، دنباله دار

eminent

مشهور، نامی، ممتاز

implore

شدیدا التماس کردن

laconic

مختصر، موجز، کوتاه

reticent

کمرو، خجالتی

adroit

زبردست، چیره دست، ماهر، باهوش

vigilant

هوشیار، گوش بزنگ

incongruous

بیجا، نامتناسب

stipulate

مشخص کردن، تصریح کردن

alacrity

علاقه و اشتیاق در عین سرعت

intimidate

ترساندن کسی تا کاری برایت انجام دهد

concur

موافق بودن، همزمان بودن، جور بودن

admonish

تذکر دادن، سرزنش نمودن

construe

تفسیر کردن، تعبیر کردن، تلقی نمودن

curtail

کاهش دادن، محدود کردن

emit

ساطع کردن، منتشر کردن

incredulous

دیرباور، باشک و تردید

viable

شدنی، کارا، ممکن

aspire

مشتاق بودن، آرزو داشتن، امید داشتن

preserve

اصرار کردن، پافشاری کردن

preclude

ممانعت کردن ، جلوگیری کردن

frugal

صرفه جو، مقتصد

habitate

زیست بوم، زیستگاه

sedentary

کم تحرک

assiduous

دقیق و حساس، دارای پشتکار فراوان

concoct

داستان سرهم کردن

disparage

کم ارزش کردن، کوچک شمردن

afflict

دچار کردن، مبتلا کردن

surge

خروش، افزایش ناگهانی

scrutinize

ریزبین شدن، دقیق شدن

pertinent

وابسته، مرتبط

frustrate

عصبانی کردن، شکست خوردن

imminent

قریب الوقوع، حتمی

zealous

فدایی، هواخواه

susceptible

مستعد تاثیرپذیری

contemptuous

تمسخرآمیز، تحقیرآمیز

detriment

زیان و ضرر

longevity

طول عمر

obliterate

از بین بردن، پنهان کردن

hostile

متخاصم، جنگ طلب، مخالف

culminate

به اوج رسیدن

humility

فروتنی و خاکی بودن

inadvertently

به طور تصادفی، بدون قصد و غیرعمدی

inevitable

ناگزیر، اجتناب ناپذیر

prompt

واداشتن/سریع و چابک

analogous

قابل قیاس، مشابه

contaminated

آلوده

discernible

قابل تشخیص

negligible

جزئی و بی ارزش و قابل چشم پوشی

potent

نیرومند، قوی، اثرگذار

scattered

پراکنده

tedious

ملال آور، خسته کننده

consistently

دائما، مکررا

disguise

پوشاندن، استتار کردن

obscure

ناواضح، مرموز، گنگ

eradicate

برطرف کردن، ریشه کن کردن

exploit

بهره برداری کردن

impede

مشکل تراشی کردن، ممانعت نمودن

gullible

ساده لوح و زودباور

innate

ذاتی، خدادادی، مادرزاد

rife

مملو از (چیزهای ناخوشایند)

sumptuous

مجلل و اشرافی

cope with

درگیر چیزی بودن، از پس چیزی برآمدن

antipathy

خصومت و دشمنی

conductive

تسهیل کننده و مساعد

superfluous

غیرضروری، بیش از حد نیاز

tenable

قابل دفاع، توجیه پذیر

vertigo

سرگیجه

audacity

بی باکی و جسارت

capitulate

تسلیم شدن

fatal

مرگبار و مهلک

augment

افزودن، الحاق کردن، تقویت کردن

contort

خم کردن، از شکل انداختن

facile

ساده، سطحی و سهل

apathy

بی علاقگی، بی تفاوتی

anomaly

انحراف، غیرعادی

prudent

عاقلانه، محتاط

Extraneous

غیرمرتبط، خارجی

prodigious

عظیم، کلان، شگرف

deter

منصرف کردن، بازداشتن

impetuous

عجول، شتابزده

divulge

افشا کردن

fastidious

با دقت و وسواسی

interrogate

بازجویی نمودن و بازپرسی کردن

countenance

حمایت کردن و قبول کردن

refute

منکر شدن و نپذیرفتن

dexterity

چالاکی و زبردستی

disseminate

منتشر کردن، انتشار دادن

emanate

پخش شدن، ناشی شدن، نشأت گرفتن

enervated

خسته، بیحال و درمانده

effigy

مجسمه و تمثال

substantiate

اثبات کردن، تاکید نمودت

expedient

مصلحتی، مقتضی

manifest

نشان دادن/ آشکار و واضح

cynic

فرد شکاک

mercenary

پول پرست

pragmatic

عملگرایانه

subservient

مطیع، فرمانبردار، چاپلوس

nullify

باطل نمودن، فسخ نمودن