Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;
Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;
H to show hint;
A reads text to speech;
27 Cards in this Set
- Front
- Back
interesting |
دلچسب ، بامزه ، دلپسند ، گیرنده ، جالب توجه |
|
great |
بزرگ ، عظیم ، کبیر ، مهم ، هنگفت ، زیاد ، تومند ، متعدد ، ماهر ، بصیر ، ابستن ، طولانی |
|
deal |
معامله کردن ، سر و کارداشتن با ، ( در بازی ) توزیع کردن |
|
enjoyment |
لذت ، خوشی ، برخورداری |
|
regard |
ملاحظه ، مراعات ، رعایت ، توجه ، درود ، سلام ، بابت ، باره ، نگاه ، نظر ، ملاحظه کردن ، اعتنا کردن به ، راجع بودن به ، وابسته بودن به ، نگریستن ، نگاه کردن ، احترام |
|
unwind |
باز کردن ، باز کردن از پیچ |
|
fingers |
انگشت ، باندازه یک انگشت ، میله برآمدگی ، زبانه ، انگشت زدن ، دست زدن ( به ) |
|
bone |
استخوان ، استخوان بندی ، گرفتن یا برداشتن ، خواستن ، درخواست کردن ، تقاضاکردن |
|
basis |
اساس ، پایه ، مبنا |
|
famous |
بلند اوازه ، مشهور ، معروف ، نامی ، عالی |
|
release |
رها کردن ، آزاد کردن ، مرخص کردن ، منتشر ساختن ، رهایی ، آزادی ، استخلاص |
|
coincidence |
تصادف ، توافق ، اقتران ، انطباق ، هم روی داد |
|
hit |
اصابت ، خوردن ، ضربت ، تصادف ، موفقیت ، نمایش یا فیلم پرمشتری ، زدن ، خوردن به ، اصابت کردن به هدف زدن |
|
throughout |
سراسر ، تماما ، از درون و بیرون ، بکلی |
|
emotive |
وابسته به احساسات |
|
singer |
خواننده ، اواز خوان ، سراینده ، نغمه سرا |
|
recall |
بیاد آوردن ، فراخواندن ، معزول کردن |
|
childhood |
بچگی ، طفولیت ، کودکی ، خردی |
|
teenage |
میان سن سیزده و نوزده ، نوجوانی |
|
destructive |
ویرانگر ، مخرب |
|
habit |
عادت ، خو ، مشرب ، ظاهر ، جامه ، لباس روحانیت ، روش طرز رشد ، رابطه ، جامه پوشیدن ، آراستن ، معتاد کردن ، زندگی کردن |
|
smoking |
استعمال دخانیات کشیدن سیگار و مانند ان |
|
weed |
علف هرزه ، دراز و لاغر ، پوشاک ، وجین کردن ، کندن علف هرزه |
|
hopes |
امید ، امیدواری چشم داشت ، چشم انتظاری ، انتظارداشتن ، ارزو داشتن ، امیدواربودن |
|
dream |
خواب ، خواب دیدن ، رویا دیدن |
|
turning |
تراش کاری ، خراطی ، پیچ ، برخوردگاه دو خیابان ، دو راهی |
|
died |
مردن ، درگذشتن ، جان دادن |