• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/443

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

443 Cards in this Set

  • Front
  • Back

Abundance

سرشار ، فراوان

prosperous

موفق

Wealth

ثروت

led

رهبری

misfortune

بدبختی

pilgrim centres

مراکز زیارتی

interact

تعامل ، همدردی !

Proud

غرور

witness

شاهد ( مشاهده کننده )

regret

پشیمانی

intolerable

غیرقابل تحمل

Complained

شکایت

minister

وزیر

tolerate

تحمل کردن

Considering

با توجه به

Servant

خدمتکار

leather

چرم

Stunned

شوکه شدن

Slaughter

ذبح

Sufficient

کافی

quantity

تعداد

alternative

جایگزین

appropriate

مناسب

applauded

تحسین کردن ، کف زدن

wisdom

خرد

barking

پارس کردن

deer

آهو

chase

تعقیب

antlers

شاخ

bear

خرس - تحمل کردن

poor

بیچاره

bush

بوته

survive

زنده ماندن

depending on

وابسته به

rely

تکیه

greedy

طمع کار ( greed طمع)

identical

همسان

distinguish

تشخیص دادن

at least

حداقل

initial

اولیه

appearance

ظاهر

weak

ضعیف

teak

درخت ساج

herb

گیاه دارویی

defeat

شکست

pride

غرور

harmful

زیان آور

praise

ستایش ، تحسین

firmly

محکم

bow

خم شدن ، تعظیم

strength

قدرت - استحکام

joyful

بشاش

shepherd

چوپان

herd

گله

suitable

مناسب

graze

چراندن

transparent

شفاف

glitter

زرق و برق

desire

خواسته ، آرزو

fulfill

برآورده کردن

indeed

در واقع

particular

ویژه

cheerful

خوشحال

disposition

حالت ، وضع

citizen

شهروند

scream

فریاد زدن ، جیغ

chest

صندوق - قفسه سینه

pure

خالص

contented

راضی

argue

مشاجره کردن - استدلال کردن

devoted

فداکار

duckling

جوجه اردک

all of a sudden

یکدفعه

frightened

وحشت زده

forth

بنابراین

catch

گرفتن

releived

راحت شدن

deep breath

نفس عمیق

disbelief

ناباورانه

trick

حقه ، فریب

clever

باهوش ( cleverly هوشمندانه )

squeeze

فشرده

belly

شکم

passing by

در حال عبور

shrink

کوچک شدن

escape

فرار

obviously

بطور مشخص

passerby

رهگذر

lid

درب

ant

مورچه

grasshopper

ملخ

hopping

پریدن

chirp

چهچهه

effort

تلاش

ear

خوشه - گوش

nest

لانه

toil

زحمت کشیدن

bother

زحمت ، عذاب

plenty

فراوانی

present

زمان حال

distribute

توزیع کردن

grain

غلات

reap

درو کردن

benefit

سود

hare

خرگوش

bragg

لاف زدن

boast

رجز خوانی ، خودستایی

tortoise

لاکپشت

pace

سرعت

yawn

خمیازه کشیدن

addition

ضمیمه

proposed

پیشنهاد شده

soul-searching

بررسی دقیق احساسات و انگیزه خود

consistent

استوار ، ثابت قدم

confident

مطمئن

overconfident

اعتماد به نفس بیش از حد

determine

تصمیم گرفتن - مشخص کردن

terrain

زمین

therefore

بنابراین

insist

پافشاری ، اصرار

halted

متوقف شد

bank

ساحل ، کنار

wonder

تعجب کردن

approached

نزدیک شدن

advantage

برتری ، منفعت

capability

قابلیت ، توانایی

par

تساوی ، همتراز

blossome

شکفتن ، شکوفا شدن

pine

کاج

remark

تذکر دادن

thorn

خار

compare

مقایسه کردن

insult

توهین

purpose

هدف

wilt

پژمردگی

sparrow

گنجشک

beak

منقار ، نوک

explain

توضیح

suffer

رنج بردن

ashame

شرمنده

thus

بدین ترتیب

visibility

دید ، میدان دید

below

پایین

sensation

احساس

gravity

جاذبه

episode

قسمت

tie

گره زدن

waist

کمر

rescue

نجات

attached

وابسته

doubt

شک

faith

ایمان

broad

پهن

trunk

تنه

innumerable

بی شمار

branch

شاخه

shelter

پناه

ideal

ایده آل

destination

مقصد

exhausted

خسته

slump

سقوط

breeze

نسیم

curse

لعنت ، نفرین

grateful

سپاس گذار

soothing

آرامش بخش

humiliate

تحقیر کردن

realize

پی بردن

apologize

عذرخواهی کردن

blessing

برکت

pasture

چراگاه ، علفزار

reddish-brown

قرمز مایل به قهوه ای

meadow

چمنزار

stroll

قدم زدن

prey

طعمه

on catching sight of

در هنگام مشاهده

boulder

تخته سنگ

patient

صبور

separate

جدا شدن

predator

شکارچی ، درنده

ambush

کمین

remain

ماندن

greeted

سلام دادن ، استقبال

trouble

ناراحت - مشکل

grieve

غمگین شدن

thoughtlessness

بی فکری

seek

به دنبال ، طلب کردن

vain

بیهوده

idle

بیهوده ، بی اساس

devour

خوردن ، بلعیدن

roam

قدم زدن

roar

غرش

begged

التماس

entreat

التماس کردن ، درخواست

very

خیلی !! همان

destroy

نابود شدن

once upon

روزی روزگاری

kind-hearted

خوش قلب

bulky

حجیم

various

مختلف

reward

جایزه ، پاداش

enormous

هنگفت ، زیاد

holy

مقدس

promise

قول ، وعده

rid

خلاص شدن از شر

reside

ساکن بودن ، اقامت داشتن

since

از آنجا که

refuse

امتناع

in order to

به منظورِ

strenuous

سخت

devotee

مرید ، طرفدار

gradually

به تدریج

considerable

قابل توجه

treasure

گنج

hesitate

تردید کردن - بی میلی

deteriorate

بدتر شدن

buri ( buried )

دفن ( به خاک سپرده شده )

dig

حفر کردن

rest

باقی مانده

notice (noticed)

اطلاع ( متوجه شد )

sowed

کاشتن

seed

دانه

fertile

حاصلخیز

nutritious

مغذی

earn

کسب کردن

overcame

غلبه کردن

fond

علاقه مند

sanctuary

پناهگاه

falcon

شاهین

climate

اقلیم

provide

فراهم کردن

facility

امکانات

adapted

سازگار

enclosure

محفظه ، قفس

enquire

جویا شدن

stated

اظهار کرد

console

تسلی دادن ، دلداری

announce

اعلام کردن

assure

اطمینان دادن

inferior

پست تر

rapid

سریع

adorable

قابل ستایش

elders

بزرگترها

noted

اشاره کرد

pearl

مروارید

dazzling

خیره کننده

chores

کارهای خانه

assist

کمک کردن ، همکاری

purchase

خرید

except

به جز

sheen

درخشش

frequently

غالبا ، مکررا

sweetheart

عزیزم

precious

گرانبها

hatred

نفرت

genuine

اصل

adversity

مصیبت ، سختی

attitude

دیدگاه

unbearable

غیر قابل تحمل

vessel

ظرف مایعات - کشتی

stove

اجاق گاز

decoction

جوشانده ، عصاره

aroma

عطر

smooth

نرم ، صاف

delicate

ظریف

sip

چشیدن

respond

پاسخ دادن

circumstances

موقعیت

powerful

قدرتمند

prayer

دعا

companion

همراه و همدم

voyage

سفر دریایی

cruise

کشتی تفریحی

destructive

مخرب

colleague

همکار

wreck

خراب شده

passenger

مسافر

divine

الهی

intervention

مداخله ، شفاعت

Knelt

زانو زد

pile

مقدار زیاد ، توده

shore

ساحل

grant

اعطا کردن

awe

ترس

guilt

احساس گناه

tear

اشک

rush

هجوم بردن

auto rickshaw

تاکسی سه چرخه !

fare

کرایه

compel

مجبور کردن

funeral

مراسم خاکسپاری

vow

نذر

misunderstand

سو تفاهم

shatter

متلاشی ، داغان

integrity

کمال ، درستی

rival

رقیب

banyan

درخت بنگالی

pluck

چیدن

hence

به همین دلیل ، از این رو

revenge

انتقام گرفتن

individual

شخصی

affect

تاثیر گذاشتن

astonish

شگفت زده ، متعجب

owe

بدهکار ، مدیون

from bottom of heart

از ته قلب

youth

جوان

diagnose

تشخیص دادن

rarest

کمیاب

disorder

اختلال

baffled

سر در گم ، گیج

admitted

پذیرفته ، قبول

renowned

مشهور

examine

معاینه کردن

extraordinary

خارق العاده

perseverance

استقامت ، پشتکار

reputed

مشهور

trembling

لرزیدن

beget

ایجاد کردن ، باعث شدن

Organize

سازمان دادن - ترتیب دادن

competition

مسابقه

sunset

غروب آفتاب

divide

تقسیم شدن

proportion

تناسب - قسمت

permit

اجازه

keep track

پیگیری

rather

نسبتا

steadily

بطور پیوسته

sprint

با حداکثر سرعت دویدن ، دوی سرعت

earn

به دست آوردن

attempt

تلاش ، قصد

unfortunately

متاسفانه

engulf

فرا گرفتن ، غرق شدن

loss

ضرر

lamb

بره

flock

گله

mischievous

شیطون ، بازیگوش

wander

سرگردان شدن ، منحرف شدن

unaware

بی خبر ، غافل

cunning

حیله گر

surrender

تسلیم شدن

digest

هضم کردن

properly

به درستی

untie

باز کردن

stick

چوب - چسباندن

quarrel

دعوا ، اختلاف

favour

لطف

in an impulse

در یک تکانه ! ( یهو )

bean

لوبیا

beanstalk

ساقه لوبیا

stalk

ساقه

widow

بیوه

fearsome

ترسناک

terrified

وحشت زده

cry

فریاد - گریه

grind

آسیاب کردن

bone

استخوان

sack

کیسه ، گونی

creep

خزیدن

leap

جهش کردن ، پریدن

lay

تخم گذاشتن

silly

احمق

harp

ساز چنگ

furious

عصبانی

fetched

آوردن

axe

تبر

chop

تکه تکه کردن ، بریدن ، قطع کردن

utensils

ظروف

yarn

نخ ، الیاف

beam

تیر ، نرده

carpenter

نجار

earthen

خاکی ، سفالی

abused

توهین ، سو استفاده

creully

بی رحمانه

harsh

تند ، ناخوشایند

wounded

جریحه دار ، ناراحت و خسته

scold

سرزنش کردن

severely

به شدت

give up

ترک کردن ، دست برداشتن

honor

احترام

deed

کردار ، عمل

lethargy

بی حال

manner

رفتار ، روش ، شیوه

pale

رنگ پریده

disinterested

بی علاقه

initially

در ابتدا

staff

کارکنان

estate

اموال

flipped

ورق زد

slave

برده

narrow

باریک ، تنگ

observe

مشاهده کردن - رعایت کردن

coward

ترسو

dense

انبوه ، متراکم

cave

غار

weep

اشک ریختن

capture

گرفتن ، دستگیر کردن

disturb

مضطرب

jackal

شغال

fierce

درنده

tail

دم

willing

تمایل داشتن

prevent

جلوگیری کردن

caught

گرفتار

incident

حادثه

presence of mind

حضور ذهن

mango

انبه

onset

شروع

twig

شاخه

wove

بافتن ، درست کردن

thunder

رعد و برق

wet

خیس

shiver

لرزیدن

drip

چکه کردن

piteous

رقت انگیز

dare

جرات

growling

غر غر کردن

pounce

یورش ، هجوم

chick

جوجه ، بچه

interrupt

وقفه

senior

بزرگتر

aim

هدف

itinerant

گردشگر ، سیار

conclusion

نتیجه

square

مربع

acre

هکتار

busboy

پادو ، پیشخدمت

familiar

خودمانی

dining

ناهارخوری

back to back

پشت سر هم

nursing home

خانه سالمندان

discount

تخفیف

long term

بلند مدت

leave

باقی گذاردن

tip

انعام

razor

تیغ ( تیغ صورت تراشی )

patient

بیمار

worth

ارزش

entire

کل

scramble

تقلا ، تلاش

bulb

لامپ

bitter

تلخ

truth

حقیقت

ranch

مرتع احشام

constantly

دائما