• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/152

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

152 Cards in this Set

  • Front
  • Back

Chips fall where they may

تحقیقات بصورت صادقانه داره کامل میشه

Quarrel

دعوا ، نزاع

Servant

نوکر ، پیشخدمت

curse

نفرین ، دشنام

sword

شمشیر

spoil

از بین بردن ، فاسد کردن

weep

گریه کردن

feast

مهمانی ، جشن

me too , me neither

برای موافقت

genuine

واقعی ، خالص

fancy

هوس ، تجملی

lorry

کامیون ، ماشین باری

juggle

شعبده ، تردستی

manufacture

ساختن ، تولید

hog

خوک

faith

ایمان ، عقیده

wholeheartedly

از صمیم قلب ، از ته دل

nonetheless

با این وجود

crania

جمجمه

crania

plural from of cranium

cranium

جمجمه

require

مستلزم ، نیاز داشتن

manipulate

دستکاری کردن

attitude

گرایش ، طرز برخورد ، حالت

outlook

دورنما ، چشم انداز

outlook

point of view

various

گوناگون ، مختلف

foolish

ابله ، نادان، احمق

impractical

نشدنی ، غیرعملی

stepping stone

زیر بنا ، سنگ زیرپا

occasionally

گه گاه ، بعضی اوقات

previous

قبلی

force

نیرو ، زور

squeeze

له کردن ، چلاندن

goblet

جام شراب

playful

سر به هوا ، بازیگوش

navy admiral

دریاسالار ، فرمانده دریایی

interval

وقفه ، فاصله ، مدت

brevity

کوتاهی ، اختصار

postpone

عقب انداختن

farewell

خدانگهدار ، بدرود

welder

جوشکار

weld

جوش ، جوش دادن

commonplace

پیش پا افتاده

labor

کار ، رنج

grievance

شکایت

put it well

expressed the idea well

fear

ترس

cheat

فریب

capable

توانا ، لایق

court fool

دلقک دربار

eccentric

having some strange or unusual idea عجیب

prevent

جلوگیری کردن ، پیشگیری

creature

آفریننده ، خالق

tying

متصل کننده

haggle

arguing about over money

haggle

چانه ، چاره زدن

toll

باج ، هزینه

indispensable

واجب ، ضروری

chaos

هرج و مرج و آشفتگی

accomplish

انجام دادن

contemplate

اندیشیدن ، تفکر کردن

bristle

موی زبر ، موی سیخ شده ( موی مسواک )

elaborate

استادانه درست شده

objective

مقصود

status quo

وضع موجود

approve

پسند کردن

restate

دوباره گفتن ، بیان مجدد

simile

تشبیه

metaphor

استعاره

surface

سطح ، رویه

interpretation

شرح

composer

آهنگ ساز ، سراینده

Municipal

وابسته به شهرداری ، شهری

poem

شعر

pale

رنگ پریده ، کم رنگ

whisper

پچ‌پچ کردن ، نجوا کردن

bell

زنگوله ، ناقوس

rough

خشن

slam

در را به شدت بستن

insist

اصرار کردن ، پافشاری کردن

proud

مغرور ، سربلند

slave

برده ، غلام

fist

مشت

tribe

قبیله ، طایفه

glacier

یخچال طبیعی ، رودخانه یخ

severe

سخت ، طاقت فرسا

Meadow

چمنزار ، علف زار

elk

گوزن شمالی

mud

گِل ، لجن

within

در داخل ، توی

battle

( میدان ) مبارزه ، جنگ کردن

hunger

گرسنگی ، قحطی

disease

مرض ، ناخوشی

fierce cold

سرمای بسیار شدید

threaten

تهدید کردن

capture

دستگیر کردن ، تسخیر

lack

نبود ، فقدان ، کسری

defeat

شکست خوردن ( در جنگ)

troop

گروهی از سربازان ، گروه

Alliance

اتحاد ، پیوستگی

survive

زنده ماندن

enemy

دشمن

struggle

تقلا کردن

remain

باقی ماندن

obey

اطاعت کردن

individual

منحصر به فرد ، شخص

lose face

آبرو رفتن ، کم آبرو شدن

turn a blind eye

چشم پوشی کردن

out of the blue

informal suddenly and unexpectedly

emphasize

با قوت تلفظ کردن ، تاکید کردن

emphasis

تأکید

why/what/.... on earth

تأکید بر سوال واضح در هنگام اعصبانیت

gulf

خلیح

hurricane

تندباد ، طوفان

leadership

رهبری

former

تشکیل دهنده ، سابق

moderator

مدیر ، میانجی

pain relief

تسکین درد

relief

آزادی ، آسودگی

swell

متورم شدن ، آماس کردن

satisfaction

حس خشنودی ، و رضایت مندی

declare

اعلان کردن ، اظهارکردن

far

زیاد ، بسیار

far away

دور از

observe

برپا کردن( جشن ) ، مشاهده کردن

continental

قاره ای ، اقلیمی

constellation

صورت ، فلکی

sew

دوختن ، دوزندگی

conflict

تضاد ، برخورد

rub them out

پاک کردن با پاکن

tender

نازک ، در مورد غذا ترد و لطیف

bland

ملایم ، شیرین و مطلوب

crispy

تُرد

juicy

آب دار ، شیره دار

bitter

تلخ

savoury

خوش طعم

savour

مزه

basil

ریحان

roast

کباب کردن ، بریان کردن

gravy

آبگوشت ، شیره گوشت

split

از هم جدا کردن ، انشعاب

Dutch

دانگی( هر کی دانگ خودشو بده)

dealing

طرز رفتار

critic

انتقاد کننده

sophisticate

خُبره و ماهر ، در سطح بالا

attentive

مواظب ، بادقت

ace

توث ، تک خال ، نقطه

failure

شکست

dealt

توزیع کردن در پاسور ، معامله کردن

dealing off the bottom

تقلب کردن در پخش کردن پاسور

the cards are stacked against you

شانسی برای برد نداری ( در پوکر )