• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/1098

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

1098 Cards in this Set

  • Front
  • Back
Accept
پذیرفتن
Accident
تصادف، حادثه
Accuse
متهم کردن
Across
از این سو به آن سو، از عرض
Act
عمل کردن
Activist
طرفدار عمل
Actor
هنر پیشه
Add
جمع کردن، افزودن
Administration
حکومت
Admit
پذیرفتن، اقرار کردن
Adult
بزرگسال
Advise
نصیحت کردن، آگاهانیدن
Affect
اثر کردن
Afraid
هراسان
Agency
نمایندگی
Agression
تهاجم، تجاوز
Agriculture
کشاورزی
Aid
کمک کردن، پشتیبانی کردن، دستیاری
Aim
قراول رفتن، هدف
Air force
نیروی هوائی
Airplane
هواپیما
Airport
فرودگاه
Create
به وجود آوردن، ایجاد کردن
Creature
مخلوق، جانور
Credit
اعتبار
Crew
خدمه
Crime
جنایت
Criminal
جانی
Crisis
بحران
Criticize
انتقاد کردن
Crops
محصولات
Cross
عبور کردن
Crowd
جمعیت
Crush
خرد شدن، شكست دادن
Culture
فرهنگ
Cure
شفا دادن
Curfew
حكومت نظامی
Current
جریان، معاصر
Custom
رسم، عرف
Customs
گمرگ
customer
مشتری
Dam
سد
Damage
زيان، خسارت زدن
Dance
رقص
Danger
خطر
Dark
تاریک
Deaf
کر،‌ ناشنوا
Deal
معامله، سر و کار داشتن با
Debate
بحث
Debt
بدهی
Decide
تصمیم گرفتن
Declare
اعلان کردن
Decrease
کم کردن
Deep
عمیق
Defeat
شکست دادن
Defend
دفاع کردن
Deficit
کسر بودجه
Define
تعریف کردن
Degree
درجه
Delay
تأخیر کردن، به تأخیر انداختن
Delegate
نماینده
Demand
درخواست، مطالبه کردن
Democracy
دمکراسی
Demonstrate
تظاهرات کردن،اثبات کردن با دلیل
Denounce
عليه کسى اظهارى کردن،کسى يا چيزى را ننگين کردن
Deny
انکار کردن
Depend
وابسته بودن
Deplore
دلسوزی کردن بر
Deploy
گسترش دادن،گسترش جبهه
Depression
پریشانی،بحران اقتصادى
Describe
شرح دادن
Desert
صحرا
Design
طراحی کردن
Desire
آرزو کردن، میل داشن
Destroy
خراب کردن، نابود ساختن
Detail
جزئيات
Develop
توسعه دادن
Device
وسیله
Dictator
دیکتاتور
Die
مردن
Diet
رژیم غذائی
Different
متفاوت
Difficult
مشکل
Dig
حفر کردن
Diplomat
دیپلمات، سياستمدار
Direct
هدایت کردن،رهبرى کردن
Direction
مسیر
Dirt
خاک
Disappear
ناپدید شدن
Disarm
خلع سلاح کردن
Discover
کشف کردن
Discuss
بحث کردن
Disease
بیماری
Dismiss
رد کردن، روانه کردن
Dispute
مشاجره کردن
Dissident
مخالف
Distance
فاصله
Dive
شیرجه زدن
Divide
تقسیم کردن
Document
مدرک، سند
Dog
سگ نر،دستگيره در
Dream
خواب ديدن، رؤيا ديدن
Drop
انداختن
Drown
غرق شدن
Drug
دارو
Dry
خشک
During
در مدت
Dust
غبار
Duty
وظیفه
Earn
کسب معاش کردن
Earth
زمین
Earthquake
زلزله
Ease
آسانی
East
شرق
Easy
آسان
Ecology
بوم شناسی
Economy
اقتصاد
Edge
لبه
Education
آموزش
Effect
اثر، نتیجه
Effort
کوشش
Elect
انتخاب کردن
Electricity
الکتریسیته
Embassy
سفارت خانه
Emergency
اضطرارى، اورژانس
Emotion
احساسات، هیجانات
Employ
استخدام کردن
Empty
خالی، خالی کردن
Enemy
دشمن
Energy
نیرو
Enforce
اجرا کردن
Engine
ماشین، موتور
Environment
محیط
Equal
مساوی بودن
Equipment
تجهیزات
Escape
فرار کردن
Especially
مخصوصاً
Establish
تأسیس کردن
Estimate
تخمین زدن
Ethnic
قومی، نژادی
Evaporate
بخار شدن
Event
اتفاق
Evidence
شاهد، مدرک
Evil
بد، شیطان
Exact
دقیق
Examine
امتحان کردن، بازرسی کردن
Excellent
عالی
Except
به جز
Exchange
معاوضه کردن
Execute
اعدام کردن ، اجرا کردن
Exercise
تمرین، ورزش
Exile
تبعید کردن
Exist
وجود داشتن، زیستن
Expand
بزرگ شدن
Expect
انتظار داشتن
Expel
بیرون انداختن
Experience
تجربه، تجربه کردن
Experiment
آزمایش، آزمایش کردن
Expert
کارشناس
Explain
توضیح دادن
Explode
منفجر شدن
Explore
کاوش کردن
Export
صادر کردن
Express
بیان کردن
Extend
توسعه دادن، تمدید کردن
Extra
اضافی
Extreme
زیاده از حد
Extrimist
افراطی
Fact
حقیقت
Factory
کارخانه
Fail
شکست خوردن، عقیم ماندن
Fair
منصف، زیبا، نسبتا خوب
Fall
افتادن
FALSE
نادرست
Fear
ترس
Federal
فدرال، اتحادی
Feed
تغذیه کردن
Fence
حصار، دیوار
Fertile
حاصل خیز
Field
مزرعه
Fierce
درنده، خشم آلود
Fight
جنگیدن
Fill
پر کردن
Final
پایانی
Financial
مالی
Fireworks
آتش بازی
Firm
محکم، ثابت
First
اول
Fit
اندازه بودن
Fix
درست کردن
Flag
پرچم
Flat
مسطح
Flee
فرار کردن
Float
شناور شدن
Flood
سیل، غرق کردن
Floor
کف
Flow
جریان، جاری بودن
Flower
گل
Fluid
سیال، مایع
Fog
مه
Foreign
خارجی
Forest
جنگل
Forget
فراموش کردن
Forgive
بخشیدن
Form
شکل، تشکیل دادن
Former
سابق
Forward
به جلو
Free
آزاد، آزاد کردن
Freedom
آزادی
Freeze
منجمد کردن
Fresh
تازه
Friend
دوست
Frighten
ترسانیدن
Fruit
میوه
Fuel
سوخت
Full
پر
Fun
خوشی
Funeral
خاکسپاری
Future
آینده
Gain
سود، کسب کردن
Game
بازی
Gather
جمع کردن
General
سرتیپ، عمومی
Gentle
ملایم، آهسته
Gift
هدیه
Goal
هدف
Goods
کالا
Govern
حکومت کردن
Government
حکومت
Grain
دانه
Granddaughter
نوه دختری
Grandfather
پدربزرگ
Grandmother
مادربزرگ
Grandson
نوه پسری
Grass
علف
Gray
خاکستری
Great
بزرگ، عظیم
Green
سبز
Grind
خرد کردن، آسیاب کردن
Ground
زمین
Group
گروه
Grow
رشد کردن، بزرگ شدن
Ally
هم پيمان
Almost
تقريباً
Along
همراه، نزديک
Although
اگرچه
Ambassador
سفير
Amend
اصلاح کردن
Ammunition
مهمات
Among
در ميان، از جمله
Amount
مقدار
Anarchy
هرج و مرج، بی قانونی
Ancestor
جد
Ancient
باستانی
Anniversary
سالگرد
Announce
اعلام کردن
Apologize
عذرخواهی کردن
Appeal
استیناف، التماس کردن
Appear
ظاهر شدن
Appoint
منصوب کردن
Approve
موافقت کردن، تصویب کردن
Archeology
باستان شناسی
Area
ناحیه
Argue
بحث کردن
Guarantee
ضمانت کردن
Guard
پاسدار، پاسداری کردن
Guerrilla
پارتیزان
Guide
راهنما، راهنمایی کردن
Guilty
گناهکار
Gun
تفنگ
Halt
ایست کردن
Hang
آویزان کردن
Happen
اتفاق افتادن
Hard
سخت
Harm
آسیب، آزار
Harvest
محصول، درو کردن
Hat
کلاه
Hate
متنفر بودن
Headquarters
مرکز فرماندهی
Heal
شفا دادن، خوب شدن
Health
تندرستی، سلامتی
Hear
شنیدن
Heat
گرما، گرم کردن
Hero
قهرمان
Hide
پنهان کردن
Hijack
هواپیما ربایی
Hill
تپه
History
تاریخ
Hit
زدن
Hole
سوراخ
Holy
مقدس
Honest
راستگو، صادق
Honor
اطاعت کردن، افتخار دادن، عزت
Horrible
مخوف
Horse
اسب
Hospital
بیمارستان
Hostage
گروگان
Hostile
خصومت آمیز
Hot
داغ
However
به هر حال
Huge
عظیم
Humor
شوخ طبعى، خوشمزه گی
Hunger
گرسنگی
Hunt
شکار کردن، جستجو کردن
Hurry
عجله کردن
Hurt
آزار رساندن، آسیب رساندن
Identify
شناختن
Illegal
غیرقانونی
Imagine
تصور کردن
Immediate
فوری
Import
وارد کردن
Important
مهم
Improve
بهبود یافتن
Incident
رویداد
Incite
بر انگیختن
Include
شامل بودن
Increase
افزایش دادن
Independent
مستقل
Individual
شخص
Industry
صنعت
Infect
آلوده کردن
Inflation
تورم
Influence
تحت تأثیر قرار دادن
Inform
آگاهی دادن
Information
اطلاعات
Inject
تزریق کردن
Injure
صدمه زدن
Innocent
بی گناه
Insane
دیوانه
Insect
حشره
Inspect
معاینه کردن، بازرسی کردن
Instead
در عوض
Instrument
وسیله
Insult
توهین، توهین کردن
Intelligence
هوش
Intelligent
باهوش
Intense
زیاد، شدید
Interfere
دخالت کردن
International
بین المللی
Intervene
وساطت کردن
Invade
حمله کردن
Invent
اختراع کردن
Invest
سرمایه گذاری کردن
Investigate
رسیدگی کردن به، تحقیق کردن
Invite
دعوت کردن
Involve
درگیر شدن
Iron
آهن
Island
جزیره
Issue
موضوع
Jail
زندان
Jewel
جواهر
Join
متصل کردن، پیوستن
Joint
مشترک
Judge
قاضی، قضاوت کردن
Jump
پریدن
Jury
هیئت منصفه
Keep
نگه داشتن، حفظ کردن
Kick
لگد زدن
Kidnap
آدم ربایی
Kill
کشتن
Kind
نوع
Kiss
بوسیدن
Knife
چاقو
Knowledge
شناخت، دانش
Labor
کارگر، زحمت کشیدن
Laboratory
آزمایشگاه
Lack
فقدان
Lake
دریاچه
Land
به زمین نشستن، زمین
Large
بزرگ
Launch
به کار انداختن، شروع کردن
Law
قانون
Lead
رهبری کردن، راهنمایی کردن، هدایت کردن
Leak
چکه کردن
Learn
آموختن
Leave
ترک کردن
Left
چپ
Legal
قانونی
Legislature
مجلس، قوه مقننه
Lend
قرض دادن
Less
کمتر
Let
اجازه دادن
Level
سطح
Liberal
آزاده، آزادی خواه
Lift
بلند کردن
Light
نور
Lightning
رعد و برق
Limit
حد، محدود کردن
Link
اتصال، به هم پیوستن
Liquid
مایع
List
فهرست ، فهرست کردن
Listen
گوش دادن
Literature
ادبیات
Live
زندگی کردن
Load
بار، بار گذاری کردن
Loan
قرض
Local
محلی
Lonely
تنها
Long
طولانی، طولانی کردن
Look
نگاه کردن، جستجو کردن
Lose
گم کردن، از دست دادن، شکست خوردن
Loud
بلند، بلند آوا
Low
پایین
Loyal
وفادار
Luck
شانس
Machine
ماشین، دستگاه
Magazine
مجله
Mail
پست
Main
اصلی
Major
اصلی، عمده
Majority
اکثریت
Make
ساختن، درست کردن
Male
مذکر
Man
مرد
Manufacture
تولید کردن
Many
زیاد
Map
نقشه
March
رژه رفتن، راهپیمایی کردن
Mark
علامت گذاشتن
Mass
توده، جمع آوری کردن
Mate
جفت گیری کردن، همدم
Mathematics
ریاضیات
Matter
موضوع
Mayor
شهردار
Meal
خوراک
Mean
معنی داشتن
Measure
اندازه گرفتن
Meat
گوشت
Media
رسانه ها
Medicine
دارو
Meet
ملاقات کردن
Melt
ذوب شدن
Member
عضو
Memorial
یادبود
Memory
حافظه
Mental
ذهنی
Mercy
رحم، بخشش
Message
پیغام
Metal
فلز
Method
روش
Microscope
میکروسکوپ
Middle
میانی، وسطى
Militant
جنگ طلب
Military
ارتش
Milk
شیر
Mind
ذهن
Mine
معدن، معدن حفر کردن
Mineral
معدنی
Minister
وزیر
Minor
کوچکتر
Minority
اقلیت
Minute
دقیقه
Miss
از دست دادن
Missile
موشک
Missing
گم شده
Mistake
اشتباه
Mix
مخلوط کردن
Mob
انبوه مردم
Model
مدل
Moderate
میانه رو
Modern
مدرن
Month
ماه شمسى، ماه قمرى، برج
Moon
ماه
Moral
اخلاقی
Motion
حرکت
Mountain
کوه
Mourn
سوگواری کردن
Movement
تغییر، حرکت
Movie
سینما
Murder
کشتن، قتل
Mystery
معما، راز
Narrow
باریک، باریک کردن
Nation
ملت
Native
بومی
Natural
طبیعی
Nature
طبیعت
Navy
نیروی دریایی
Necessary
لازم
Negotiate
مذاکره کردن
Neutral
بیطرف
Nominate
نامزد کردن
Noon
ظهر
North
شمال
Nowhere
هیچ جا
Arms
تسليحات
Army
ارتش
Arrest
دستگیر کردن
Artillery
توپ، توپخانه
Ash
خاکستر
Assist
کمک کردن
Astronaut
فضانورد
Astronomy
ستاره شناسی
Asylum
پناهندگی
Atmosphere
جو
Attach
ضمیمه کردن
Attack
حمله، حمله کردن بر
Attempt
کوشش کردن
Attend
حضور داشتن
Automobile
اتومبیل
Autumn
پاییز
Average
معدل، میانه، متوسط
Avoid
اجتناب کردن از
Awake
بیدار
Award
جایزه
Balance
میزان کردن
Balloon
بالون
Nuclear
هسته‌ای
Obey
اطاعت کردن
Object
شیء، اعتراض کردن
Observe
مشاهده کردن، ملاحظه کردن
Occupy
اشغال کردن
Ocean
اقیانوس
Offensive
متجاوز
Offer
تقدیم داشتن، پیشنهاد کردن
Official
صاحب منصب، رسمی
Operate
عمل جراحی کردن، به کار انداختن
Opinion
عقیده
Oppose
مخالف بودن
Opposite
روبرو، ضد
Oppress
ذلیل کردن، ستم کردن بر
Orbit
مدار، دور زدن
Order
فرمان دادن، رتبه
Organize
سازمان دادن
Oust
برکنار کردن
Overthrow
بر انداختن
Owe
بدهکار بودن
Pain
درد
Paint
رنگ زدن، نقاشی، نقاشی کردن
Pan
ماهی تابه
Paper
کاغذ
Parachute
چتر نجات
Parade
رژه، رژه رفتن
Pardon
پوزش
Parent
والدین
Parliament
مجلس
Part
بخش
Party
مهمانی
Pass
گذشتن
Passenger
مسافر
Passport
گذرنامه
Past
گذشته
Path
مسیر
Patient
بیمار
Pay
پرداختن
Peace
صلح
Percent
درصد
Perfect
بدون نقص
Perform
اجرا کردن
Period
دوره
Permanent
دائمی، ابدی
Permit
اجازه دادن
Person
شخص
Physical
فیزیکی
Physics
فیزیک
Piece
قطعه
Pig
خوک
Pilot
خلبان
Pipe
لوله
Place
جا، قرار دادن
Planet
سیاره
Plant
گیاه، کاشتن
Plastic
پلاستیکی
Please
لطفاً، خوشنود ساختن
Plenty
فراوان
Plot
توطئه چیدن، دسیسه
Poem
شعر
Point
نقطه
Poison
سم
Police
پلیس
Policy
رویه، سیاست
Politics
سیاسی
Pollute
آلوده کردن
Popular
عامه پسند، محبوب
Population
جمعیت
Port
بندر، مجرا
Position
وضعیت، موقعیت، مقام
Possess
داشتن، مالک بودن، در تصرف داشتن
Possible
ممکن
Postpone
عقب انداختن
Pour
ریختن
Power
قدرت، نیرو
Praise
ستایش کردن
Pray
دعا
Pregnant
حامله
Present
عرضه کردن، هدیه، حالا
President
رئیس جمهور
Press
فشار دادن، مطبوعات
Pressure
فشار
Prevent
مانع شدن
Price
قیمت
Prison
زندان
Private
خصوصی
Prize
جایزه
Probably
احتمالاً
Problem
مسئله، مشکل
Process
پروسه، جریان
Produce
تولید کردن
Profession
حرفه
Profit
سود
Progress
پیشرفت کردن
Project
طرح، پروژه
Propaganda
تبلیغات
Property
ملک، دارائی، خاصیت
Propose
پیشنهاد کردن
Protect
محافظت کردن
Protest
اعتراض کردن
Prove
ثابت کردن
Provide
فراهم کردن
Public
عمومی
Publication
انتشار، نشریه
Publish
انتشار دادن
Pull
کشیدن
Pump
ارسال کردن،‌ پمپ کردن
Punish
تنبیه کردن، مجازات کردن
Purchase
خرید، خریداری کردن
Pure
خالص
Purpose
مقصود
Push
فشار دادن
Put
گذاشتن
Quality
کیفیت
Question
سؤال
Quiet
ساکت، ساکن
Race
دویدن، مسابقه دادن
Radar
رادار
Radiation
پرتوافکنی
Raid
حمله ناگهانی، تاخت و تاز
Railroad
راه آهن
Raise
بلند کردن، پروراندن
Rare
کمیاب
Rate
سرعت، نرخ
Reach
رسیدن به، نائل شدن
React
عکس العمل نشان دادن
Realistic
واقع بینی
Reason
دلیل، استدلال کردن
Reasonable
معقولانه
Rebel
شورشی، یاغی
Receive
دریافت کردن
Recent
اخیر
Recession
بحران اقتصادی
Recognize
شناختن
Recover
بهبود یافتن، بازپس گرفتن
Reduce
کاهش دادن
Reform
اصلاح کردن
Refugee
پناهنده
Refuse
امتناع کردن
Regret
پشیمانی، متأسف بودن
Reject
رد کردن
Relations
روابط، خویشاوندان
Release
آزاد کردن، منتشر ساختن
Religion
دین، مذهب
Remain
باقی ماندن
Remains
بقایا
Remember
به یاد آوردن
Remove
برداشتن، در آوردن، عزل کردن
Repair
تعمیر کردن
Repeat
تکرار کردن
Represent
نماینده بودن ، نشان دادن
Repress
سرکوب کردن
Request
درخواست کردن
Require
ملزوم کردن
Rescue
نجات دادن
Research
تحقیق
Resign
استعفا دادن
Resist
مقاومت کردن
Resolution
تحلیل
Resource
منبع
Responsible
مسئول
Rest
استراحت کردن، بقیه
Restrain
مهارکردن، جلوگیری کردن
Restrict
محدود کردن
Retire
بازنشسته شدن
Return
برگشتن
Revolt
شورش کردن
Rice
برنج
Rich
ثروتمند
Ride
سوار شدن
Riot
آشوب، اغتشاش
Rise
افزایش، ترفی کردن، برخاستن
Risk
خطر
River
رودخانه
Road
جاده
Rob
غارت کردن
Rock
سنگ، صخره
Roll
غلت دادن
Root
ریشه
Rope
ریسمان
Rough
خشن، ناهموار
Rub
مالیدن
Rubber
رزين، لاستيک
Ruin
خراب کردن
Rule
دستور، حکومت کردن، اداره کردن
Sabotage
خرابکاری عمدی
Sacrifice
قربانی کردن
Sad
غمگین
Safe
امن
Sail
با کشتی مسافرت کردن
Sailor
ملوان
Salt
نمک
Same
یکسان
Sand
شن
Satellite
ماهواره
Satisfy
راضی کردن
Science
علم
Security
امنیت
Seed
بذر
Seeking
جستجو کردن
Seem
به نظر رسیدن
Seize
گرفتن، قاپیدن، دستگیر کردن
Senate
سنا
Send
فرستادن
Sense
حس، حس کردن
Sentence
حکم، محکوم کردن
Separate
جدا کردن
Serious
جدی
Serve
خدمت کردن
Set
گذاشتن، چیدن
Settle
به بحثی خاتمه دادن،سر و سامان گرفتن،ساکن کردن
Several
چند
Severe
سخت، شدید
Shake
تکان دادن
Shape
شکل، شکل دادن
Share
شریک کردن، سهم
Sharp
تیز
Sheep
گوسفند
Shell
پوکه، توپ شلیک کردن
Shelter
پناهگاه
Ballot
ورقه رأی، قرعه کشیدن
Ban
قدغن کردن، تحریم کردن
Bar
مانع شدن
Barrier
مانع
Base
اساس، پایگاه
Battle
نبرد
Beat
زدن
Bell
زنگ
Belong
تعلق داشتن
Below
پائین
Betray
خیانت کردن
Bill
لایحه
Biology
زیست شناسی
Bite
گاز گرفتن
Blame
مقصر دانستن، سرزنش کردن
Blanket
پتو
Bleed
خون آمدن از
Blind
کور
Block
بلوک،بلوک کردن
Blood
خون
Blow
دمیدن
Boat
قایق
Shine
تابیدن، درخشیدن، براق کردن
Ship
کشتی، حمل کردن
Shoe
کفش
Shoot
تیراندازی کردن، تیر زدن
Short
کوتاه
Shout
فریاد زدن
Shrink
آب رفتن
Sick
مریض
Sickness
بیماری
Sign
امضاء کردن، نشانه
Signal
سیگنال، علامت دادن
Silence
سکوت، ساکت کردن
Silver
نقره
Similar
شبیه
Sing
تک،فرو رفتن،خواندن
Sister
خواهر
Situation
وضعیت
Skeleton
اسکلت
Skill
مهارت
Skin
پوست
Sky
آسمان
Slave
برده
Sleep
خوابیدن
Slide
سر خوردن
Smash
خرد کردن، در هم کوبیدن
Smell
بو
Smooth
صاف
Social
اجتماعی
Soft
نرم، صاف، ملایم
Soil
خاک
Soldier
سرباز
Solid
جامد
Solve
حل کردن
Sort
طبقه بندى کردن، مرتب کردن
Sound
صدا
South
جنوب
Space
فضا، جا، فاصله
Speak
صحبت کردن
Special
خاص، مخصوص
Speech
سخنرانی
Spend
مصرف کردن
Spill
ریزش
Spirit
روح
Split
جدا کردن
Sport
ورزش
Spread
پخش شدن، بسط و توسعه دادن
Spring
بهار
Spy
جاسوس، جاسوسی کردن
Square
مربع
Stab
خنجر زدن
Stand
ایستادن
Starve
گرسنگی کشیدن،از گرسنگی مردن
State
بیان کردن، ایالت
Station
ایستگاه
Statue
مجسمه
Steal
دستبرد زدن، دزدیدن
Steam
بخار
Steel
فولاد
Step
گام، پله
Stick
چسبانیدن، الصاق کردن
Stone
سنگ
Store
ذخیره کردن، فروشگاه
Storm
توفان
Story
داستان
Stove
اجاق
Straight
راست
Strange
عجیب
Street
خیابان
Stretch
کشیدن، امتداد دادن
Strike
اعتصاب، ضربه زدن
Strong
قوی
Structure
ساختمان، ساختار
Struggle
کشمکش
Stupid
احمق
Subject
موضوع
Submarine
زیردریایی
Substance
ماده
Substitute
جانشین کردن
Subversion
واژگونی
Succeed
موفق شدن
Sudden
ناگهانی
Suffer
رنج بردن
Suggest
پیشنهاد کردن
Summer
تابستان
Supervise
نظارت کردن
Supply
موجودی، تأمین کردن، عرضه کردن
Support
پشتیبانی کردن، تائید کردن
Suppose
تصور کردن
Suppress
توقیف کردن، خواباندن
Surface
سطح
Surplus
مازاد، اضافی
Surrender
تسلیم شدن، واگذار کردن
Surround
محاصره کردن، احاطه کردن
Survive
جان به در بردن، نجات از مرگ
Suspect
مظنون، مظنون بودن
Suspend
معلق کردن
Swallow
بلعيدن، قورت دادن
Swear in
قسم دادن
Sweet
شیرین
Swim
شنا کردن
Sympathy
همدردی
Tank
تانک، تانکر
Target
هدف
Taste
طعم
Tax
مالیات
Team
تیم
Tear
گسستن
Tears
اشک‌ها
Temperature
حرارت
Temporary
موقتی
Tense
پرتنش
Term
دوره
Terrible
وحشتناک
Territory
سرزمین، قلمرو
Threaten
تهدید کردن
Through
از میان، از طریق
Throw
انداختن
Tie
گره زدن
Tool
وسیله
Torture
شکنجه
Total
جمع
Touch
دست زدن
Toward
بسوی
Town
شهر
Trade
تجارت
Tradition
سنت
Traffic
ترافیک
Tragic
فجیح
Train
قطار، تربیت کردن، تمرین کردن
Transport
منتقل کردن
Transportation
حمل و نقل، انتقال
Trap
تله، به دام انداختن
Travel
مسافرت کردن
Treason
خیانت
Treasure
گنج
Treat
معالجه کردن، رفتار کردن
Treatment
معالجه، رفتار
Treaty
قرارداد
Trial
محاکمه، آزمایشی
Tribe
قبیله
Trick
کلک، حقه بازی کردن
Trip
مسافرت
Troops
سربازان
Trouble
زحمت
Truce
آتش بس موقت
Truck
کامیون
TRUE
درست
Trust
اعتماد کردن
Tube
لوله
Turn
چرخیدن، تبدیل کردن
Unite
متحد کردن
Universe
جهان
Urge
اصرار کردن
Urgent
ضروری
Valley
دره
Value
ارزش
Vegetable
سبزی
Vehicle
وسیله نقلیه
Version
نسخه، نگارش
Veto
وتو، رأى مخالف دادن
Vicious
بدکار، تباهکار
Victim
قربانی
Victory
پیروزی
Village
دهکده
Violate
تجاوز کردن
Violence
خشونت
Visit
ملاقات کردن
Volcano
آتشفشان
Vote
رأی دادن
Wage
دستمزد
Warn
خبر دادن، هشدار دادن
Weak
ضعیف
Wealth
ثروت
Weapon
اسلحه
Wear
پوشیدن
Weather
آب و هوا
Weigh
وزن کردن
West
غرب
Wet
تر، نمناک
Wheat
گندم
Wheel
چرخ
Whole
تمام
Wide
عریض
Willing
مایل، راضی
Win
بردن
Wind
باد
Wire
سیم
Wise
آگاه، دانا
Withdraw
پس گرفتن
Wonder
تعجب کردن
Wonderful
شگفت انگیز
Worse
بدتر
Worth
ارزش
Wound
زخم، مجروح کردن
Wreck
متلاشی شدن، آسیب جدی وارد شدن
Wreckage
لاشه هواپيما يا ماشين و غيره
Dis
نه
Pro
برای، طرفدار
Re
دوباره انجام دادن
Carry out
انجام دادن
Take steps
اقدام کردن
Atom
اتم
Bacteria
باکتری
Cell
سلول
Chromosome
کروموزوم
Compound
مرکب، ترکیب کردن
Dense
متراکم، غلیظ
Electron
الکترون
Element
عنصر
Enzyme
آنزیم
Fetus
جنین
Fission
شکافت، شکستن هسته اتمی
Fusion
ترکیب، همجوشی
Genes
ژن ها
Genetic engineering
مهندسی ژنتیک
Gravity
جاذبه
Image
تصویر
Laser
لیزر
Boil
جوشاندن
Bomb
بمب
Bone
استخوان
Border
مرز
Born
متولد شدن
Borrow
قرض کردن
Bottle
بطری
Boycott
تحریم، تحریم کردن
Brain
مغز
Brave
شجاع
Bread
نان
Breathe
نفس کشيدن
Bridge
پل
Brief
کوتاه، مختصر
Bright
تابناک، روشن کردن
Broadcast
پخش کردن
Budget
بودجه
Building
ساختمان
Bullet
گلوله
Burn
سوزاندن، سوختن
Burst
ترکيدن
Bury
دفن کردن
Magnet
آهن ربا
Molecule
ملکول
Nerve
عصب
Nucleus
هسته
Nutrient
ماده مقوى از لحاظ غذايى
Organ
عضو
Organism
موجود زنده، جاندار
Particle
ذره
Proteins
پروتئین‌ها
Robot
ربات
Tissue
بافت
Virus
ویروس
X-Rays
اشعه ایکس
Heart
قلب
Intestines
روده
Kidney
کلیه، قلوه
Liver
جگر
Lung
ریه
Prostate
غده پروستات
Stomach
معده
Uterus
رحم
Artery
شريان ،شاهرگ
Cabinet
کابينه
Calm
آرام
Camp
اردو، کمپ
Campaign
لشگر کشی، مبارزه انتخاباتی
Cancer
سرطان
Candidate
نامزد
Capital
پایتخت
Capitalism
سرمایه داری
Capture
دستگیر کردن
Care
دوست داشتن،مواظبت کردن،دلواپسی
Carry
حمل کردن
Case(court)
(مورد (دادگاه
Case(medical)
(مورد (طبی
Catch
گرفتن
Cause
علت، سبب شدن
Ceasefire
آتش بس
Celebrate
جشن گرفتن
Center
مرکز
Century
قرن
Ceremony
مراسم، تشریفات
Chairman
رئیس
Champion
قهرمان
Chance
شانس، فرصت
Charge
متهم کردن، اتهام
Chase
تعقیب کردن
Cheat
تقلب کردن
Cheer
تشویق کردن
Chemicals
شیمیایی
Chemistry
شیمی
Chief
رئیس، مهم
Circle
دایره
Citizen
شهروند
Civilian
غیر نظامی
Civil rights
حقوق مدنی
Claim
ادعا کردن
Clash
برخورد
Clear
آشكار، روشن کردن
Clergy
روحانی
Climate
آب و هوا
Climb
صعود کردن، بالا رفتن
Coal
زغال سنگ
Coalition
ائتلاف
Coast
ساحل
Coffee
قهوه
Collect
جمع کردن، وصول کردن
Colony
مستعمره
Combine
ترکیب کردن
Command
فرمان، امر کردن
Comment
نظر دادن، تعبیر کردن
Committee
کمیته
Common
مشترک
Communicate
ارتباط برقرار کردن
Community
اجتماع، عامه
Company
شرکت، کمپانی
Compare
مقایسه کردن
Compete
رقابت کردن
Complete
کامل، کامل کردن
Complex
پیچیده
Compromise
مصالحه کردن
Computer
کامپیوتر
Concern
بستگی، مربوط بودن به، نگران بودن
Condemn
محكوم کردن
Condition
شرط، حالت
Conference
کنفرانس
Confirm
تائید کردن
Conflict
مبارزه کردن، ستیزه
Congratulate
تبریک گفتن
Congress
کنگره
Connect
وصل کردن
Conservative
محافظه کار
Consider
در نظر گرفتن
Constitution
قانون اساسی
Contain
شامل بودن
Container
کانتینر، ظرف
Continent
قاره
Continue
ادامه دادن
Convention
همایش، قرارداد
Cool
خنک
Cooperate
همکاری کردن
Corn
ذرت
Correct
صحیح، اصلاح کردن
Cost
بها
Cotton
کتان،‌پنبه
Count
شمردن
Court
دادگاه
Cover
جلد، پوشاندن
Cow
گاو
Crash
سقوط کردن، خرد کردن