• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/1061

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

1061 Cards in this Set

  • Front
  • Back

Achievement

موفقيت، دستاورد

Appendix

ضمیمه، پیوست

Aspect

جنبه، وجه

Competition

رقابت، مقایسه

Brackets

پرانتز

Capacity

گنجایش، ظرفیت، توانایی

Certain

مطمئن، معیّن، مشخص

Emotional

عاطفی، احساساتی

Encourage

تشویق کردن

Experiment

آزمایش

Failure

شکست

Familiar

آشنا، مطلع

Industrial

صنعتی

Instructions

دستورالعمل

Intestine

روده

Involve

درگیر کردن، شامل شدن

Liver

کبد، جگر

Object

شی، مفعول

Observations

مشاهده

Occur

اتفاق افتادن

Organize

ترتیب دادن، مرتب کردن

Originate

نشات گرفتن

Polluted

آلوده

Potentiality

امکان بالقوه، توانایی

Prize

جایزه

Process

فرایند، عمل آوردن، پردازش کردن

Self-reliance

اتکا به خود، اعتماد به نفس

Spoil

فاسد شدن، خراب شدن

Transfer

منتقل کردن/شدن، انتقال، نقل و انتقال

Unemployment

بیکاری

Vocabulary

واژگان

Adapt

وفق دادن، سازگار شدن

Basis

اساس، پایه

Bend

خم کردن/شدن

Comprehension

درک مطلب

Condition

وضع، حالت، شرایط

Conjunction

حرف ربط

Define

تعریف، معنی

Definition

تعریف

Digest

هزم کردن/شده، چکیده

Discuss

بحث کردن درباره‌

Doorbell

زنگ در

Efficient

کارآمد، سودمند، مؤثر

Efficiently

به طور مؤثری

Endorphin

اندروفین

Fuel

سوخت

Function

1. کارکرد، عملکرد


2. کارکردن، عمل کردن

Habit

عادت

In addition

به علاوه

In shape

متناسب

Increase

افزایش دادن/یافتن

Injure

صدمه زدن به، زخمی کردن

Injury

صدمه، جراحت

Lung

ریه، شش

Express

بیان کردن

Harm

آسیب (رساندن به)

i. e.

(لاتین) بدین معنی که، یعنی

Heading

عنوان

Joint

مفصل

Lonely

به تنهایی، غریب

Material

مادّه

Mention

گفتن، ذکر کردن

Neither... nor...

نه... نه...

Nutrient

مادّه غدایی

Organ

عضو، اندام

Over and over again

به دفعات، بارها و بارها

Passage

متن

Produce

تولید کردن

Pump

1. تلمپه، پمپ


2 . پمپاژ کردن

Reasonable

معقول

Regular

منظم، مرتب

Release

آزاد کردن

Rely on

وابسته بودن به

Repetitive

تکراری

Skull

جمجمه

Stairs

پلکان

Stretch

کشیدن، کش دادن/آمدن

Suggest

1. توصیه کردن


2 . حاکی از ... بودن

Summarize

خلاصه کردن

Tiredness

خستگی

Toe

انگشت پا

Wether... Or...

چه... چه...

Work out

ورزش کردن

Anxious

نگران، مضطرب

Ashamed

شرمسار، خجل

Atmosphere

1. جو


2. محیط، حال و هوا

Audience

1. حضار


2. شنوندگان، بینندگان

Aware of

آگاه از، با خبر از

Balance

تعادل

Bare infinitive

مصدر بدون to

Belief

1. اعتقاد، ایمان


2. باور، عقیده

Below

1. در زیر


2. زیر

Communication

ارتباط

Concentrate

(فکر خود را روی چیزی) متمرکز کردن

Concentration

تمرکز

Confidence

اطمینان، اعتماد (به نفس)

Confident

مطمئن، خاطر جمع

Course

کلاس، دوره، درس

Cross one's arms

دست به سینه شدن

Decrease

کاهش یافتن/دادن.

Directly

مستقیما

Distract

حواسِ... پرت کردن

Disturb

1. مزاحمِ... شدن


2. برهم زدن

Effective

مؤثر

Embarrassment

دستپاچگی، سراسیمگی

Emotionless

بی احساس

Emphasis

تأکید

Emphasize

تأکید کردن بر

Evaluate

ارزیابی

Excitement

هیجان

Expressions

1. [چهره، نگاه] حالت


2. اصطلاح

Facial

(مربوط به) صورت

Fear

ترسیدن از، ترس

Firmly

محکم، قاطعانه

Formal dress

لباس رسمی

Formation

شکل گیری، تشکیل

Gesture

ایما و اشاره

Get on

تفاهم داشتن

Humor

شوخ طبعی

Ignore

نادیده گرفتن، اعتنا نکردن به

Infinitive

مصدر

Influence

1. تاثیر


2. تحت تاثیر قرار گرفتن

Involvement

شرکت، دخالت

Lean (against)

تکیه دادن به

Lecture

سخنرانی، کنفرانس

Lecture

سخنرانی، کنفرانس

Manager

مدیر

Mathematics

رياضيات

Mood

1. حال، حوصله


2. [سخنرانی وغیره] فضا، جو

Movement

حرکت

Nervous

عصبی، نگران، بیقرار

Nervousness

حالت عصبی، اضطراب

Occasion

1. فرصت، موقعیت


2. مناسب

Opening

1. اول، نخست، نخستین


2. افتتاحیه

Overcome

غلبه کردن بر

Permission

اجازه

Point

1. نکته


2. نقطه


3. با انگشت اشاره کردن

Posture

طرز ایستادن، طرز نشستن

Presentation

1. عرضه، ارائه


2. سخنرانی

Provide

تهیه کردن، فراهم کردن

Purpose

مقصود، منظور، هدف

Put something in something

چیزی را صرف چیزی کردن

Rating

درجه بندی، ارزیابی

Respect

احترام (گذاشتن به)

Rewrite

بازنویسی کردن

Silence

سکوت

Speech

سخرانی

Stance

طرز ایستادن

State

1. وضع، حالت


2. ایالت


3. بیان کردن

Succeed

1. موفق شدن


2. جانشین.... شدن

Suitable

مناسب

Suppose

فرض کردن

Take note

یادداشت برداشتن

Take part [in]

شرکت کردن

Take something seriously

چیزی را جدی گرفتن

Trustworthy

قابل اعتماد، قابل اطمینان

Variety

تنوع

Voice projection

رسایی صدا

Warning

هشدار، اخطار

Amount

مقدار

Bottle

بطری

Climate

آب و هوا، اقلیم

Coal

زغال‌سنگ

Concern

1. نگرانی


2. نگران کردن

Concerned

نگران

Damage

آسیب رساندن به

Degree

درجه

Enhance

[طعم، توانایی و... ] بهتر کردن، بیشتر کردن

Excess

اضافی

Exhaust

گاز، دود

Extinction

انقراض

Fell

[درخت] قطع کردن

Gasoline

بنزین

Global

جهانی

Global warming

افزایش دمای زمین

Greenhouse effect

اثر گلخانه‌ای

Guarantee

ضمانت (کردن)، تضمین (کردن)

Heat

1. گرما


2. گرم شدن/کردن

Importance

اهمیت

Inaction

عدم فعالیت

Laboratory

آزمایشگاه

Mainly

عمدتاً، بیشتر

Methane

(گاز) متان

Mild

1. معتدل


2. خفیف

Notice

متوجه... شدن، متوجه شدن

Outward

به طرف بیرون

Particular

خاص، ویژه، مشخص

Pollute

آلوده کردن

Power station

نیروگاه

Pretty

1. نسبتاً، تقریباً


2. قشنگ، خوشگل

Progress

پیشرفت کردن

Punish

مجازات کردن، تنبیه کردن

Radiate

ساطع کردن/شدن، پخش کردن/شدن

Rainfall

ریزش باران

Refer to

1. اشاره کردن به


2. رجوع کردن به

Reference

مرجع، منبع

Reflect

منعکس کردن

Region

ناحیه

Regularly

به طور منظم

Role

نقش، رُل

Scientist

دانشمند

Sea level

سطح دریا

Similar [to]

شبیه (به)

Snowfall

بارش برف

Solar

خورشیدی، شمسی

Source

مرج، منبع

Such as

از قبیل

Surrounding

پیرامون، اطراف، مجاور

Take vacation

تعطیلات رفتن

Take/ get/ do exercise

ورزش کردن

Temperature

درجه حرارت، دما

Title

عنوان، لقب

Trap

1. به دام انداختن


2. نگه داشتن


3. تله، دام

Trash

زباله، آشغال

Wonderful

عالی، بی نظیر، شگفت انگیز

Adjective

صفت

Aftershock

پس‌لرزه

Although

گرجه، اگرچه

Be frightened

ترسیدن، وحشت کردن

Be made up of

متشکل بدون از

Bookshelf

قفسه ی کتاب

Calm

آرام(کردن/شدن)

Carry out

اجرا کردن، انجام دادن

Ceiling

سقف

Colon

دو نقطه

Combine

ترکیب کردن/شدن

Comma

کاما، ویرگول

Common

1. فراون


2. متداول


3. مشترک

Comparison

مقایسه

Consist of

شامل... بودن

Contain

شامل... بودن

Core

هسته

etc. (Et cet.era)

وغیره

Crust

پوسته

Cue

نشانه

Dash

خط تیره، دش

Destruction

تخریب

Destructive

مخرب

Difficulty

مشکل، دشواری

Doorway

درگاه، دم در

During

در مدت

Entirely

کاملاً، کلاً

Fire department

ایستگاه آتش‌نشانی

Fireman

آتش‌نشانان

First-aid box

جعبه کمک های اولیه

Fix

1. تعمیر کردن


2. کارگذاشتن، محکم کردن

Float

شناور بودن/شدن

Flood

سیل

Forecast

پیش‌بینی کردن

Form

1. تشکیل دادن


2. نوع


3. شکل

Fortunately

خوشبختانه

Frightening

ترسناک، وحشتناک

Imagination

تصور

Immediate

فوری

Indoors

داخل خانه، داخل ساختمان

Injured

زخمتی، مجروح، مصدوم

Inner

داخلی

Instrument

وسیله، ابراز

Layer

لایه

Locate

جای چیزی را پرکردن

Luckily

خوشبختانه

Mantle

(زمین‌شناسی) جبه

Mark

1. علامت(گذاشتن روی)


2. نمره (دادن به)

Mechanism

مکانیسم، سازوکار

Modification

1. تغیر جزئی


2. توصیف

Novel

رمان

Organization

سازمان

Outer

بیرونی

Overpass

پل هوایی، روگذر

Partner

1. شریک


2. هم کلاسی، یار

Place

1. جا، مکان


2. قرار دادن، گذاشتن

Plate

1. بشقاب


2. (زمین‌شناسی) صفحه

Populated

پرجمعیت

Possibility

امکان، احتمال

Predict

پیش بینی کردن

Probable

احتمالی، محتمل

Procedure

روال، شیوه، روش

Punctuation

نشانه گذاری

Rattle

به تلق و تلوق انداختن/افتادن

Reality

واقعیت

Semicolon

نقطه، ویرگول

Smoothly

نرم، روان، به نرمی

So far

تا کنون

Stick

چسباندن

Strongly

جداً، به شدت

Structure

ساختار

Surface

سطح

Terrible

1. خیلی بد


2. وحشتناک

The pacific ocean

اقیانوس آرام

Thin

1. نازک، باریک


2. لاغر

Turn off

خاموش کردن، [شیر] بستن

Twice

1. دو بار


2. دو برابر

Underpass

زیرگذر

Vacation

تعطیلات

Whole

تمام، کل

Adult

بزرگسال

Agriculture

کشاورزی

Apprentice

کار آموز

Be wiling to do something

مایل/حاضر به انجام کاری بودن

Appropriate

مناسب

Behave

رفتار کردن

Brick

آجر

Ceramics

سفالگری، سرامیک سازی

Child labor

کار کشیدن از کودکان

Childhood

دوران کودکی

Close

1. بستن، بسته شدن


2. نزدیک


3. صمیمی

Column

ستون

Concerned with somebody / something

مربوط به کسی /چیزی بودن

Construction

احداث، بنا

Contrast

تضاد

Countryside

روستا، نواحی روستایی

Develop

پرورش یافتن/دادن، توسعه دادن/یافتن

Developed

توسعه یافته، پیشرفته

Developing

در حال توسعه

Developmental

رو به گسترش

Discipline

1. منضبط کردن


2. تنبیه کردن

Domestic

(مربوط به) خانه

Earn

1. به دست آوردن


2. درآمد داشتن

Economically

از نظر اقتصادی

Electrician

برق کار، سیم‌کشی

Emotionally

از نظر عاطفی

Employer

صاحبکار، کارفرما

Employment

استخدام

Establish

تاسیس کردن، ایجاد کردن

Estimate

تخمین (زدن)

Extreme

بیش از حد

Handle

1. کارکردن با


2. کنترل کردن


3. دستگیره

Higher education

آموزش عالی

Hire

1. استخدام کردن


2. کرایه کردن

Holiday

تعطیلات

However

با وجود این

Human rights

حقوق بشر

Hurt

1. درد کردن


2. صدمه زدن به


3. اذیت کردن

ILO (international labour organizations)

سازمان جهانی کار

Income

درآمد

Individual

فرد(ی)، انفرادی

Indoor

داخل سالن

Industrialize

صنعتی کردن/شدن

Industrialized

[کشور شهر وغیره] صنعتی

Industry

صنعت

Irrelevant

نا مربوط، بی ربط

Issue

مسأله، موضوع

Labor

کار

Laborer

کارگر

Manufacturing

تولید

Mentally

به لحاظ روحی

Mining

معدن کاری، استخراج معادن

Mostly

در اکثر موارد

On the other hand

از طرف دیگر

Outdoor

(مربوط به) فضای باز، خارج از سالن

Percent

درصد

Physically

از لحاظ بدنی

Poverty

فقر

Prevent

جلو گیری از

Production

تولید

Quiet

1. ساکت


2. سکوت ، آرامش

Rather

نسبتاً

Relate to

ربط داشتن به، مربوط به

Remove

1. دور کردن


2. برکنار کردن

Responsible

مسئول

Right

1. درست


2. راست


3. حق

Rob

1. دزديدن


2. محروم کردن

Rural

روستایی

Science

علم

Self-employment

خود اشتغالی

Social

اجتماعی

Sort

نوع

Specific

خاص، ویژه

Strategy

1. تدبیر


2. استراتژی

Talkative

پر حرف

The United nations

سازمان ملل

Trade

تجارت

UNICEF (United nations international children emergency fund)

یونیسف

Fund

صندوق

Urban

شهری

Whereas

درحالی که

Within

در، در داخل

Agency

آژانس

Ancient

قدیمی، باستانی، کهن

Antarctica

(قاره ی) قطب جنوب

Artificial

مصنوعی

Base

پایگاه

Best-known

معروفترین

Beyond

1. آنسوی


2. آنسو، دورتر

Brief

مختصر

Century

قرن

Consider

1. در نظر گرفتن


2. محسوب کردن، قلمداد کردن

Crater

1. حفره، گودال


2. دهانه ی آتشفشان

Deep space

اعماق فضا

Density

1. غلظت


2. چگالی

Device

وسیله، ابزار

Direct

هدایت کردن

Discover

کشف کردن

Distant

دور

Early

1. اولیه


2. زود

Era

عصر، دوره

Exploration

کاوش، اکتشاف

Explore

1. کاوش کردن


2. برسی کردن

Feature

خصوصیت، ویژگی

Former

پیشین، قبلی، سابق

Further

بیشتر

Germ

میکروب

Guidance

1. راهنمایی، ارشاد


2. [موشک] هدایت

Home planet

سیاره مادری

In order to

تا، به‌منظور این که

Indicate

اشاره کردن به، نشان دادن

Jupiter

(سیاره) مشتری

Land

1. فرود آمدن


2. [مسافر] پیاده کردن

Launch

[موشک وغیره] پرتاب (کردن)

Length

طول

Long ago

مدت ها پیش

Magnify

بزرگ کردن

Mass

1. مقدار زیاد، توده


2. جِرم

Measure

اندازه گرفتن

Mine

1. معدن


2. استخراج کردن

Mineral

ماده معدنی

Mission

مأموریت

Mystery

راز

Neptune

نپتون

Observe

مشاهده کردن

Orbit

1. مدار


2. به دور... چرخیدن

Phases

[ماه، سیارات] اهّله، اشکال مختلف

Pioneer

پیشگام، پیشتاز

Pole

قطب

Probably

احتمالاً

Probe

کاوشگر، سفینه ی بدون سرنشین

Rather than

به جای (این که)

Reach

رسیدن به

Remain

(باقی) ماندن

Return

1. برگشت


2. پس دادن

Rocket

موشک

Room

1. اتاق


2. جا، فضا

Roommate

هم اتاقی

Run

1. دویدن


2. به کار انداختن

Sample

نمونه

Satellite

ماهواره، قمر

Saturn

زحل

Set

1. تنظیم کردن


2. غروب


3. مجموعه

So as to

تا، به منظور این که

Spacecraft

فضاپیما

Spend

1. خرج کردن


2. صرف کردن، گذراندن

Stamp

تمبر

The moon

ماه، قمر

The solar system

منظومه شمسی

The soviet union

اتحاد جماهیر شوروی

The universe

جهان، کیهان

Traveler

مسافر

Turn down

صدای... را کم کردن

Turn on

روشن کردن، [شیر] باز کردن

Unit

واحد

Upper

بالا(یی)

Uranus

اورانوس

Valley

درّه

Vehicle

وسیله نقلیه

Venus

ناهید

Voyage

سفر فضایی، سفر دریایی

Write down

نوشتن، یادداشت کردن

Addictive

اعتیاد آور

Addition

افزایش

Advertise

تبلیغ کردن، آگهی

Air traffic

ترافیک هوایی

Already

1. قبلاً


2. به این زودی

Among

(در) میان

Army

ارتش

As well

هم

Attach

ضمیمه کردن، پیوست کردن

Basic

1. اساسی، اصلی


2. پایه، مقدماتی

Be missing

نبودن

Begin

شروع کردن/شدن

Both... And...

هم... و هم...

By force

به زور

By means of

از طريق، به وسیله

Certainly

بی شک، قطعاً، به طور حتم

Certainty

اطمینان

Chat

گپ(زدن)، چَت کردن

Come out

منتشر شدن، بیرون آمدن

Comment [about/on]

نظر، اظهار نظر کردن(در مورد)

Communicate

ارتباط برقرار کردن

Compose

نوشتن، [شعر، ترانه] سرودن

Compute

محاسبه کردن

Continously

مدام، پیوسته، بی وقفه

Database

پایگاه داده ها

Destination

مقصد

Direction

مسیر، جهت

Discussion

بحث، گفتگو

Distance

فاصله

Distance education

آموزش از راه دور

Document

سند، مدرک

Dummy

آدم احمق

Edition

چاپ

Educated

تحصیل کرده

Effectively

به طور مؤثری

Electromagnetic

الکترومغناطیسی

Employ

استخدام کردن

Engineer

مهندس

Envelope

پاکت

Even though

اگرچه

Explanation

توضیح

File

فایل، پوشه

Forward

فرستادن

Free time

وقت آزاد

Go online

[اینترنت] وصل شدن

Graphics

گرافیک

Half the time

بیشتر اوقات

Hand held

اندازه/قد یک دست

High-speed

سریع

Inexpensively

ارزان، با هزینه کم

Interchangeably

به جای یکدیگر

Interesting

جالب

IT (information technology)

فناوری اطلاعات

Join

1. به... پیوستن


2. وصل کردن

Keep up with

پا به پای/همراه... آمدن/(پیش) رفتن

Lifetime

عمر

Link

1. وصل کردن


2. ارتباط


3. حلقه (ی رابط)

Log on

وصل شدن، به سیستم وارد شدن

Look up

(در کتاب لغت) نگاه کردن، پیدا کردن

Mail

پست(کردن)

Mailbox

صندوق پست

Mailing list

صورتِ طرف های مکاتبه

Meeting

جلسه

Multimedia

کیفیت چند رسانه ای

Network

شبکه

Newsgroup

نشتِ اینترنتی

Not only... But also...

نه تنها... بلکه...

One another

یکدیگر

Out of date

قدیمی، کهنه

Pass something on [to somebody]

چیزی را (به کسی) دادن

PC (personal computer)

کامپیوتر شخصی

Per

در (هر)

Phrase

عبارت

Piece

تکه، قطعه

Plenty

مقدار زیادی، تعداد زیادی

Programmable

قابل برنامه ریزی

Quality

1. خصوصیت، ویژگی، خصلت


2. کیفیت

Readable

خوانا

Relation

رابطه

Require

نیاز داشتن

Resource

ذخیره، منبع

Server

سرور، خدمات رساندن

Service

خدمت، کار

Several

چندین

Technology

تکنولوژی، فناوری

Snail mail

پست حلزونی

Solve

حل کردن

Speed up

1. سرعت گرفتن


2. سرعت بخشیدن به

Summary

خلاصه

Take an exam

امتحان دادن

Telecommunications

مخابرات، ارتباط از راه دور

Term

1. اصلاح


2. ترم

The net

اینترنت

The web

شبکه جهانی، وب

Though

گرچه، اگرچه

Unreadable

ناخوانا، غیر قابل خواندن

Video conferencing

کنفراس ویدئویی

Weekly

هفتگی، هفته‌ای یک بار

Absent

غایب

Advisability

مصلحت

Advise

نصیب کردن، توصیه کردن

Albanian

آلبانیایی

Annoy

اذیت کردن

Appear

1. به نظر رسیدن


2. نمایان شدن

Be prepared to do something

حاضر به انجام کاری بودن

Besides

علاوه بر این

Bilingual

دو زبانه

Brotherhood

برادری، دوستی

Catch

1. گرفتن


2. رسیدن به

Charity

مؤسسه خیریه، صدقه

Clinic

درمانگاه، کلینیک

Collect

جمع کردن، جمع آوری کردن

Community

1. اجتماع


2. جامعه

Complex

پیچیده

Conclusion

نتیجه (گیری)

Convent

صومعه، دِیر

Cylinder

استوانه، غلتک

Deduction

استنتاج

Devote oneself to something

(زندگی) خود را وقفِ... کردن

Disease

بیماری

Elementary school

دبستان

Emotion

عاطفه

Equivalent

معادل

Farm

مزرعه

Financial

مالی

Foil

ورق فلزی، فویل

Go on

ادامه دادن

Great

بزرگ، برجسته، مهم

Hearing

شنوایی

Helpless

درمانده

Holy

مقدس

Idiom

اصطلاح

Impression

تأثیر

Instead

در عوض

Intelligent

با هوش، تیز هوش

Invention

اختراع

Inventor

مخترع

Lab

آزمایشگاه

Light bulb

لامپ

Likely

1. احتمالی، محتمل


2. احتمالاً

Live on

[خاطره] باقی ماندن

Macedonia

مقدونیه

Memory

1. حافظه


2. یاد، خاطره

Missionary

مبلّغ (مذهبی)

Missionary work

تبلیغ دین

Nobel laureate

برنده جایزه نوبل

Nun

راهبه

Observer

مشاهده گر

Official

مقام رسمی

Open-air

روباز

Outline

نکات عمده، خلاصه

Peace

1. صلح


2. آرامش

Performance

کار، عملکرد

Permit

اجازه دادن به

Phonograph

گرامافون

Promotion

1. ارتقاء (درجه)، ترفیع


2. ترويج

Record player

گرام، گرامافون

Religious

مذهبی، دینی

Ring

[زنگ] زدن، به صدا درآوردن

Roman catholic

(پیروِ کلیسای) کاتولیک

Saint

قدیس، قدیسه

Scientific

علمی

Sick

بیمار

Slum

محله فقیر نشین

St. mary (saint Mary)

مریم مقدس، سن ماری

Start

1. شروع (کردن/شدن)


2. تأسیس کردن

Strange

عجیب و غریب

Successfully

با موفقیت

Suffer [from]

رنج بردن از

Suffering

درد، رنج

Superior

مافوق، ارشاد

Task

کار، وظیفه

Telegraphic

تلگرافی

The poor

فقرا

The rich

ثروتمندان، اغنیا

Tin

قلع، حلبی، قوطی

Training

تعلیم، آموزش

Unpleasant

نا خوشایند

Usefulness

فایده، سودمندی

Various

متنوع، گوناگون

Voluntary

داوطلبانه

Voluntary

داوطلبانه

Arrival

ورود

Assignment

تکلیف، کار

Cheaply

ارزان

Departure

حزیمت، حرکت

Depressed

افسرده

Editor

1. سردبیر


2. ویر استار

I see.

که این طور! فهمیدم!

Lend

قرض دادن

Letter

1. (در الفبا) حرف


2. نامه

According to

(بر) طبق

Algebra

جبر

At the front

(در) خط مقدم

Bright

درخشان، روشن

Butter

کره

Clause

جمله واره

Cough

سرفه (کردن)

Cross

از جایی عبور کردن

Drill

تمرین

Except

(به) جز

Eyesight

بینایی، دید

Foe

دشمن

Geometry

هندسه

Glad

خوشحال

Harmful

مُضر

Housewife

خانه دار

In pairs

دو تا دو تا

Large

بزرگ، زیاد

Low

پایین، کم

Make a choice

انتخاب کردن

Mat

پادری

Noun

(دستور) اسم

Once

1. یکبار


2. به محض اینکه

Paint

نقاشی کشیدن، رنگ کردن

Physical education

تربیت بدنی

Picture

تصویر، تابلو، عکس

Quite

نسبتاً، کاملاً

Recently

اخیراً

Relax

آرام شدن، استراحت کردن

Relaxed

آسوده، راحت

Rest

استراحت کردن

Roof

پشت بام

Simply

1. به آسانی


2. [در جمله منفی] ابدأ

Sparrow

گنجیشک

Struggle

دعوا(کردن)، نزاع (کردن)

Substitute

جایگزین کردن

Substitution

جایگزینی

Swimmer

شناگر

Take the/a test

امتحان دادن

The Nile

رود نیل

The seaside

کنار دریا

Theater

تأتر

Theology

الهیات، خدا شناسی

Therefore

بنابراین

Timetable

جدول زمانی، برنامه

Tv set

دستگاه تلویزیون

Viewer

بیننده

Watery

1. آبکی


2. پر از آب

Way of life

شیوه زندگی

Weak

ضعیف

Works

آثار

Aloud

(با صدای) بلند

Avoid

خود داری کردن از، اجتناب کردن از

By itself

به خودی خود، به تنهایی

Clerk

1. فروشنده


2. متصدیِ پذیرش


3. کارمند

Cure

معالجه (کردن)

Difficult

دشوار، سخت

Dislike

از... بیزار بودن

Educate

تربیت کردن، آموزش دادن

Examination

1. برسی


2. امتحان

Examine

برسی کردن

Far

1. دور


2. خیلی، به مراتب

Fashionable

مد، مرسوم

Gerund

وجه مصدری

Goal

هدف

Insist on

اصرار داشتن/کردن که

Learn

1. یادگرفتن


2. مطلع شدن

Means

وسیله، روش

Miss

از دست دادن، نرسیدن به

Modern

مدرن، جدید

Pass

1. عبور کردن (از)


2. دادن


3. قبول شدن در

Present

حاضر

Realize

فهمیدن، پی‌بردن

Rubbish

آشغال، زباله

Silly

احمق، احمقانه

Society

جامعه

Stand in line

صف بستن، به صف ایستادن

Stupid

کند ذهن

Successfull

موفق

Take away

بردن، دور کردن

Test

آزمایش (کردن)

The sick

بیماران

Value

ارزش، اهمیت

Bar

تکه، [صابون] قالب، [طلا] شمش

Briefly

1. برای چند لحظه


2. به طور خلاصه

Call up

تلفن کردن (به)

Conscious

1. آگاه


2. هشیار

Different

متفاوت، مختلف

Even

1. حتی


2. یکنواخت

Existence

1. وجود، هستی


2. حیات

For some time

برای مدتی

Foreigner

بیگانه، (فرد) خارجی

Foreigner

بیگانه، (فرد) خارجی

Full of

مملو از، سرشار از

Garden

باغ، باغچه

Give back

پس دادن

Guide

راهنمایی، ارشاد کردن

Hobby

سرگرمی

Illness

بیماری

Loss

1. از دست دادن


2. صدمه، لطمه، ضرر

Mechanic

مکانیک، تعمیر کار

Mental

ذهنی، روانی

Migrate

مهاجرت

Overlearning

یاد گیری از طریق تکرار

Pace

1. سرعت


2. قدم، گام

Painful

1. دردناک


2. دشوار

Photographic

تصویری

Precede

قبل از... آمدن

Psychologist

روانشناس

Psychology

روانشناسی

Question

1. سوال(کردن از)


2. زیر سؤال بردن

Rapidly

به سرعت

Recall

به یاد آوردن

Refuse

1. رد کردن، جواب رد دادن (به)


2. امتناع کردن

Right after

درست بعد از

Scene

صحنه

Shopkeeper

مغازه دار

Single ticket

بلیت یکسره

Slow down

1. سرعت (چیزی) کم شدن


2. سرعت... را کم کردن

Slowly

آهسته، کم‌کم

Stick in one's mind

ملکه ی ذهن کسی شدن

Sweets

شیرینی

Tag question

پرسش تأکیدی

Take place

اتفاق افتادن

Thus

در نتیجه

Train

1. قطار


2. آموزش دادن/دیدن

Turn up

صدای... را بلند کردن

Way of thinking

طرز فکر

Wet

1. خیس


2. [هوا ] بارانی

Wether

(که) آیا

Yet

1. هنوز


2. با این حال

And so on

و غیره

Basically

اساساً

Beautifully

1. خیلی زیبا


2. (خیلی) عالی

Clearly

به وضوح

Control

کنترل کردن، نظارت کردن بر

Cycle

دوچرخه سواری کردن

Desk

1. میز


2. پذیرش

Didect speech

نقل قول مستقیم

Floor

[اتاق وغیره] کف، زمین


2. طبقه

Fortune

بخت، شانس

Give out

پخش کردن، دادن

Immediately

فوراً

Imperative

وجه امری

Indirect speech

نقل قول غیر مستقیم

Medal

مدال

Mt (Mount)

کوه

Operate

عمل کردن

Orally

به طور شفاهی

Plain

دشت، جلگه

Play a part

نقش داشتن در

Quotation

نقل قول

Reported speech

نقل قول غیر مستقیم

Section

قسمت، بخش

Shelf

تاقچه، قفسه

Silently

ساکت، آرام، به آرامی

Site

جا، محل

Snow-covered

پوشیده از برف

Teeth

دندان‌ها

Track and field

دو و میدانی

Uncle

دایی، عمو، شوهر خاله، شوهر عمه

Vegetables

سبزیجات

Yard

حیاط

Account

1.حساب


2. شرح

Amusing

سرگرم کننده

As follows

به شرح زیر

Be amused

کیف کردن، لذت بردن

Be born

به دنیا آمدن

Be made of

ساخته شدن از

Blouse

بُلیز، بلوز

By that time

تا آن موقع

Call out

داد زدن

Confused

گیج

Confusing

گیج کننده

Cotton

نخ، (صفت گونه) نخی

Depth

عمق

Exciting

هیجان انگیز

Far apart

دور از هم

Greeting

سلام و احوالپرسی

Japanese

ژاپنی

Lebanese

لبنانی

Linking verb

فعل ربطی

Manage

1. موفق شدن


2. مدیریت کردن

Meal

(وعده ی) غذا

Not at all

1. به هیچ وجه


2. قابلی نداشت

Papyrus

(گیاه/کاغذ) پاپیروس

Puzzle

1. معما


2. پازل، جورچین

Sad

غمگین، غم انگیز

Secret

راز

Sheet

ورق، ورقه

Shocked

منقلب، شوکه

Shocking

تکان دهنده

Shout

فریاد کشیدن، داد کشیدن

Ups and downs

فراز و نشیب

Width

پهنا، عرض

Belong to

متعلق داشتن به، مال... بودن

Bench

نیمکت

Block

بلوک، ردیف

Central

1. مرکزی


2. اصلی

Chemist

شیمیدان

Come in

1. وارد شدن


2. (به بازار) آمدن

Constantly

دائم، همیشه

Deny

انکار کردن، منکر شدن

Department

اداره، بخش

Diagram

نمودار

Disabled

معلول، فلج

Drug

1. دارو


2. ماده مخدر

Endeavor

تلاش، کوشش

Entertainment

تفریح، سرگرمی

Feed in

وارد دستگاه کردن، به سیستم دادن

Field of interest

رشته مورد علاقه

Fog

مِه

Foggy

مه آلود

Furthermore

به علاوه

Giant

غول پیکر

Impolite

بی ادب، بی تربیت

In addition to

علاوه بر

Inform

مطلع کردن، خبر دادن به

Main

اصلی

Modal

فعل وجهی

Office

دفتر، اداره

Otherwise

در غیر این صورت

Passive

(دستور) مجهول

Perform

انجام دادن، [نقش] ایفا کردن

Pilot

خلبان

Pocket-sized

جیبی

Post

پست کردن

Preposition

حرف اضافه

Present perfect

حال کامل

Properly

1. درست


2. کاملاً

Publish

منتشر کردن

Right-hand side

سمت راست

Round

1. گرد


2. دورِ

Separate

جدا، مجزا

Series

مجموعه

Shut

بستن

Simple past

ماضی ساده

Simple present

حال ساده

Superhuman

فوق بشری

Switch

[تلویزیون] کانال عوض کردن

Tense

(دستور) زمان

Topic

موضوع، مبحث

Turning

1. جاده فرعی


2. (در جاده) پیج

Verb

فعل

Wind power

نیروی باد

All of sudden

ناگهان

Angrily

با عصبانیت

Appointment

قرار ملاقات

Bargain

چانه زدن

Be in a hurry

عجله داشتن

Behavior

رفتار

Bill

اسکناس

Blow

وزیدن

Canal

کانال، آبراهه

Catch cold

سرما خوردن

Coach

کالسکه

Coin

پول خورد، سکه

Composition

انشا

Countryman

1. روستایی


2. هم وطن

Crowded

شلوغ، پر از ازدحام

Delhi

دهلی

Dollhouse

خانه ی عروسکی

Doubt

شک داشتن

Downtown

1. (به/در) مرکز شهر


2. (مربوط به) مرکز شهر

Fairyland

1. سرزمین پرنیان


2. سرزمین رویایی

Fixed

ثابت

Flat

مسطح

For no good reason

بی هیچ دلیل خاصی

Get into trouble

به دردسر افتادن

Giggle

نخودی خندیدن

Glow

درخشیدن

Go hic

به سکسکه افتادن

Go hungry

گرسنه ماندن

Go on a trip

سفر رفتن

Hiccup

سکسکه کردن

Humid

مرطوب

In those days

آن روز ها، در آن روزگار

Jam

مربا

Jar

شیشه، کوزه

Jerk

تکان(خوردن)

Knowledge

دانش

Language lap

آزمایشگاه زبان

Last

1. قبل، گذشته


2. آخر(رین)


3. طول کشیدن

Light up

روشن کردن

Loaf

قرص نان

Lucky

خوش‌شانس

Magazine

مجله

Merry-go-round

چرخ و فلک

Miner

معدنچی

Mixed up

گیج

Mosque

مسجد

Navy

نیروی دریایی

Nowadays

امروزه، این روزها

Obey

اطاعت کردن

Packet

پاکت، بسته

Plant life

گیاهان، زندگی گیاهی

Polite

مؤدب

Politics

سیاست

Pot

1. قابلمه


2. ظرف

Put something aside

کنار گذاشتن

Reward

جایزه

Row

ردیف

Run out [of]

تمام شدن

Sadly

با اندوه

Sail

1. بادبان


2.[کشتی] حرکت کردن

Sailor

ملوان

Secretary

منشی

Slice

تکه، قاچ

Small talk

حرفهای روزمره، گپ

So that

تا، به منظور اینکه

Soft drink

نوشیدنی غیر الکی

Spaceship

فضاپیما

Sufficient

کافی

Supply

فراهم کردن، تدارک دیدن

Take something apart

[دستگاه] قطعات... را باز کردن

These days

این روزها

Thief

دزد، سارق

Track

1. مسیر


2. ریل

Transport

حمل و نقل

Unwelcome

ناخوشایند

Upset

ناراحت کردن

Waist

کمر

Wave

موج

A. D. [anno domini]

بعد از میلاد مسیح

Add up

جمع بستن

Admire

تحسین کردن

Appearance

ظاهر

At last

سرانجام

Autumn

پاییز

Avenue

خیابان

Be away

نبودن

Beside

کنار، پهلوی

Branch

1. شاخه


2. شعبه

Bullfight

گاوبازی

Daylight

روز روشن، روشنی روز

Farmhand

کارگر مزرعه

Feed

غذا دادن به

Fireplace

شومینه

Fly by

اوج گرفتن

For certain

به طور حتم

Foreign

خارجی

Fruit

میوه

Go over to

به طرف... رفتن

Good-looking

خوش قیافه، خوشگل

Grant

[تقاضا] موافقت کردن با

Hand

1. دست


2.[ساعت] عقربه

Help yourself

بفرمایید! تعارف نکنید!

High school

دبیرستان

Host

میزبان

How odd

عجب، چه عجیب!

Identify

شناسایی کردن، شناختن

Idol

بُت

Individually

تک تک، یکی یکی

Insect

حشره

Jungle

جنگل

Kettle

کتری

Kindergarten

مهد کودک

Kindly

با مهربانی

Lid

در، درپوش

Mankind

انسان، بشریت

Never mind

مهم نیست، اشکالی ندارد

Obligation

الزام، تعهد

On top of

بالای

Opposite

(کلمه ی) متضاد

Out of reach

دور از دسترس

Pan

تابه، ماهی تابه

Position

1. موقعیت


2. جا، مکان

Preach

موعظه کردن (درباره)، تبلیغ کردن

Prophet

پیامبر

Reject

رد کردن، جواب رد دادن به

Relatives

بستگان، اقوام

Response

1. واکنش


2. پاسخ

Ripe

[میوه وغیره] رسیده

Servant

خدمتکار

Shine

درخشیدن

Shopping

خرید

Sitting room

اتاق نشیمن

Snowplow

(ماشین) برف روب

Soldier

سرباز

Steam

بخار

Thirsty

تشنه

Truthfulness

راستگویی، صداقت

Turn against

دشمن شدن با

Turn into

تبدیل شدن به

Waiter

(مرد) پیشخدمت، گارسن

Warmly

به گرمی

Whatever

هرچه

Wise

عاقل

With open arms

با آغوش باز

Wonder

تعجب کردن، ازخود پرسیدن

Worship

پرستیدن

Diary

دفتر خاطرات

Credit card

کارت اعتباری

Darling

عزیزم

Sweater

عرق گیر

Purse

کیف زنانه

Gate

در فرودگاه

Check in

برسی فرودگاه

Tag

برچسب

Go ahead

بفرمایید ادامه بدین

Outskirts

محله فقیر نشین

Joggin

راه رفتن سریع

Stroll

راه رفتن ارام و بدون هدف

Stroller

کالسکه بچه گانه

Pushcheir

چرخ دستی و کالسکه بچه

Whatchdag

سگ نگهبان

Peer

هم سن و سال

Junk

ورده واله, خرت و پرت, اشیا قدیمی و کهنه

Calocattion

هم خوانی( مثلا کدوم جمله برای چه چیزی بکار برده میشه)



Take a pill



Eat a pill


خوردن قرص

Spear

نیزه


Spear

نیزه



برای وقت ازاد

Proof

اثبات

Spouse

همسر (هم برای زن و هم برای مرد)