• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/74

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

74 Cards in this Set

  • Front
  • Back

implement

حقیقی


تحقق بخشیدن، دریافتن


realize اگرریال باشد همه آدم را درک می کنند

implicit

تلویحی، ضمنی


این پولویست آوردم باید تلویحی بگوید

explicit

واضح، روشن، اشکار


عکسی پایین واضح و آشکار است

imply

دلالت داشتن بر، اشاره داشتن به، نشان دادن


این دولایی که گفتی نشان دادم

implication

ضمنی، درگیربودن، پیامد عواقب


این پولی ک ایشون تلویحی آوردن پیامد وعواقب دارد


by implicationقید

importance

اهمیت

impose

تحمیل کردن، تحمیلی


این خیلی پز میده و میخاد خودش رو تحمیل کنه

impress

تاثیر گذاشتن بر، تحت تأثیر قرار دادن


این پرس که میکنی تاثیر میگذارد


impression, influence, affect

impress

تاثیر گذاشتن بر، تحت تأثیر قرار دادن


این پرس که میکنی تاثیر میگذارد


impression, influence, affect

improve

بهبود بخشیدن، بهبود یافتن


این پروژه لباس کن تا بهبود بدیمشو اصلاح کنیم

impress

تاثیر گذاشتن بر، تحت تأثیر قرار دادن


این پرس که میکنی تاثیر میگذارد


impression, influence, affect

improve

بهبود بخشیدن، بهبود یافتن


این پرو لباس کن تا بهبود بدیمشو اصلاح کنیم

include

# exclude


شامل شدن


مستثنی شدن


داخل کوله شامل چیه

income

درآمد ، نتیجه، ماحصل

income

درآمد ، نتیجه، ماحصل

detest

نفرت انگیز


از دوستان متنفریم

income

درآمد ، نتیجه، ماحصل

detest

نفرت انگیز


از دوستان متنفریم

rashly

به تندی نسنجیده

income

درآمد ، نتیجه، ماحصل

detest

نفرت انگیز


از دوستت متنفریم

rashly

به تندی نسنجیده

accomplish

بدست آوردن


به اتمام رساندن

impression

نظر، عقیده

impression

نظر، عقیده

impressive

تحسین برانگیز، تاثیرگذار

impression

نظر، عقیده

impressive

تحسین برانگیز، تاثیرگذار

incident

وقایع خاص و ویژه


accident

impression

نظر، عقیده

impressive

تحسین برانگیز، تاثیرگذار

incident

وقایع خاص و ویژه


accident

incorporate

دربرگرفتن، شامل شدن، شریک شدن

impression

نظر، عقیده

impressive

تحسین برانگیز، تاثیرگذار

incident

وقایع خاص و ویژه


accident

incorporate

دربرگرفتن، شامل شدن، شریک شدن

incorporation

الحاق، یکی سازی، تشکیل

increase

افزایش


decrease کاهش

increasing


increasingly

درحال افزایش


بطور روز افزون

increasing


increasingly

درحال افزایش


بطور روز افزون

incredible

باورنکردنی

increasing


increasingly

درحال افزایش


بطور روز افزون

incredible

باورنکردنی

depond on


rely on

متکی بودن


منوط بودن به

depended

وابسته

independed

مستقل

dependence

استقلال

in a daze

سرگردان و گيج شدن

index

ضمايم،شاخص


indexes جمع باقاعده


indices جمع بي قاعده

indicate

نشان دادن، بيانگر بودن، دال بر چيزي بودن

indicate

نشان دادن، بيانگر بودن، دال بر چيزي بودن

indicative

بيانگر، حاكي از

indication

نشان، علامت، اشاره شاخص

individual

شخص، فرد

individualism

فرد گرايي

individually

يكي يكي

industry

صنعت


اين دستوري صنعت رو اداره ميكنه

individually

يكي يكي

industry

صنعت


اين دستوري صنعت رو اداره ميكنه

inevitable

اجتناب ناپذير، حتمي

individually

يكي يكي

industry

صنعت


اين دستوري صنعت رو اداره ميكنه

inevitable

اجتناب ناپذير، حتمي

the inevitable

امر اجتناب ناپذير

inevitably

بطور اجتناب ناپذير

infant

طفل


اين فنت خيلي طفل بود

identify

شناسايي كردن


هويت كسي را تشخيص دادن


( آي دي كارت باعث شناسايي وتشخيص هويت مي شود)

identify

شناسايي كردن


هويت كسي را تشخيص دادن


( آي دي كارت باعث شناسايي وتشخيص هويت مي شود)

identity

هويت

injury

hurt


آسيب رساندن صدمه

innocent

بي گناه، معصوم


اينا در سني هستند كه معصوم وبي گناه اند

innocent

بي گناه، معصوم


اينا در سني هستند كه معصوم وبي گناه اند

innovation

ابداع كردن، نوآوري


اينا نو هستند وابداع شدند