• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/644

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

644 Cards in this Set

  • Front
  • Back
  • 3rd side (hint)

whether

چه، خواه

چه

As a matter of fact

در واقع

exception

استثناء

preferred

ارجح

prefer

ترجیح دادن

put away

کنار گذاشتن

subject

فاعل، موضوع، به سلطه درآوردن

take part

مشارکت کردن، به اشتراک گذاشتن

take apart

جدا کردن ، پیاده کردن، بهم ریختن

contest

مسابقه، رقابت، جدال

quantifier

شمارشگر

enthusiasm

اشتیاق، جدیت، غیرت

individuality

فردیت، شخصیت

plenty

فراوانی، کفایت

satisfaction

خرسندی، رضایت مندی

interest

علاقه، بهره، سود، منفعت

unlike

برخلاف، برعکس، بی شباهت

likewise

نیز، بعلاوه، همچنان، چنین، به همچنین

whereas

درحالیکه، نظر به اینکه، چون، در حقیقت، از آنجاکه

conjunction

پیوستگی

object

مفعول، شیء

preposition

حرف اضافه

whatever

هر چه، هر قدر

impersonal

غیرشخصی

precede

جلو تر بودن از ، مقدم بودن بر

mystery

رمز و راز، معما

extravagant

عجیب

Fancy / fancy cloth

فانتزی ، تصور، خیال پردازی / لباس فانتزی

possessive

مضاف الیه

possessive adjective

صفت ملکی

affirmative

مثبت

stereotype

کلیشه، رفتار قالبی داشتن

conduct

رفتار کردن، هدایت کردن

distribution

پراکندگی ،توزیع، پخش، اشاعه

suburb

حومه شهر، اطراف شهر

migration

کوچ

Late of century

اواخر قرن

interpret

تفسیر کردن، ترجمه کردن

approximately

تقریبا

surpass

پیش افتادن از ، بهتر بودن از

get to someone

کسی را آزار دادن

Get used to something

به چیزی عادت کردن

country boy

بچه روستا

at heart

قلباً، از ته دل

funny you should ask

جالبه که پرسیدی

such

آنقدر، چنان

keep up

ادامه دادن

pace

سرعت

stay on your toes

در حالت آماده باش بودن

Cross

عبور کردن

run over

کسی را زیر گرفتن

Do you mind if....?

اشکالی ندارد اگر...؟

Kind of

یه جورایی

bother

آزار دادن

I hope that's not a problem

امیدوارم مشکلی نباشد

step outside

بیرون رفتن

considerate of you

از شما متشکرم

that's very considerate of you

این از ملاحظه بسیار زیاد شماست

constant

دایم، همیشگی

indicate

نشان دادن، حاکی بودن

performer

ایفا کننده، بازیگر، سازنده

What's up

چه خبر

dilemma

دوراهی

appreciate

قدر دانی کردن، تقدیر کردن

Objection = object

اعتراض کردن، شیء، کالا

considerate

با ملاحظه، محتاطانه

prepare

آماده کردن

improper

نادرست

Disrespectful

بی احترامی

respectful

احترام، آبرومند

irresponsible

وظیفه نشناس

Responsible

مسئول

appropriate

مناسب

inappropriate

نامناسب

courteous

مودب، مودبانه، مفتخر

Discourteous

بی ادبانه، مخالف

excusable

توجیه پذیر، قابل بخشش، آزادیخواه

inexcusable

بخشش ناپذیر، عذر ناپذیر، غیر قابل انکار

dishonest

متقلب، دغل باز، بی شرف

Pleasant

مطبوع، دلپذیر

Unpleasant

ناخوشایند

rational

گویا، منطقی، عقلانی

mature

بالغ

immature

نابالغ، بی تجربه، خام

prefix

پیشوند

Response

پاسخ، واکنش

soften

نرم کردن

convenience

راحتی

inconvenience

مزاحمت

ignore

نادیده گرفتن

Conduct

رفتار

tick off

عصبانی شدن

litter

زباله ریختن

throw

پرتاب کردن، انداختن

trash can

سطل زباله

hold on to something

چیزی را در دست نگه داشتن

garbage

زباله

garbage can

سطل زباله

Think twice

راجع به چیزی تجدید نظر کردن

second-hand smoke

دود سیگاری که از سیگار کشیدن دیگران در فضا می پیچد

pet peeve

مایه آزار، چیزی که باعث نفرت کسی می شود

Ban

ممنوع کردن

Bug

آزار دادن، عصبانی کردن

spit

تف کردن

unhygienic

غیر بهداشتی

Non-smoker

غیر سیگاری

Courtesy

با احترام، با ادب و مهربانی

Community service

خدمات اجتماعی

graffiti

دیوارنگاری

perfume

عطر

gossip

غیبت کردن

cutting in line

در صف زدن ، جلو زدن در صف

Beautify

زیبا کردن

Donate

اهدا کردن

organ

عضو، اندام

lung

شُش

Pull-up

پارک کردن

Scream

جیغ زدن

Accelerator

پدال گاز

gunshots

تیر اندازی

relieved

آسوده خاطر

Rush

با عجله

grief

حزن، اندوه

Touch

تحت تاثیر قرار گرفتن

senseless

بی معنی

Suffer

رنج بردن

loss

داغ ، از دست دادن

Giving

بخشنده

Erupt

فَوَران کردن

stranger

غریبه

tear

اشک

Attitude

دیدگاه، طرز فکر

willing

خواهان، مایل

Cornea

قرنیه

comforting

آرامبخش

fast asleep

خواب ناز

Passenger side

صندلی کنار راننده

A dozen

تعداد زیادی

Give up on someone

قطع امید کردن از کسی

In effect

به طور خلاصه ، در مجموع

plant

کاشتن

playgrounds

زمین بازی

raise

بالا بردن، ترفیع

volunteer

داوطلب

arrangements

تنظیم، ترتیب، مقدمات

Monuments

اثر باستانی

Identify

شناسایی کردن

advent

پیدایش

mega

کلان، بزرگ

Following

در ادامه

founder

موسس، پایه گذار

attempt

تلاش

define

تعریف کردن

opportunity

موقعیت ، شانس

well-being

رفاه

Settle

مستقر شدن

Preserve

محافظت کردن

civil Society

جامعه مدنی

Developing

در حال پیشرفت

differ

متفاوت بودن

Widen

وسیع کردن

Gap

فاصله

deprivation

محرومیت

Finance

بودجه

infrastructure

زیرساخت

sanitation

باشگاه

recognise

تشخیص دادن

particularly

به خصوص

Collaboration

همکاری

cooperation

همکاری

Boundary

مرز

strict

خشک و جدی

Sterile

خشک و بی روح

Spontaneity

خودبه خودی، ناگهانی، خودجوشی

Organically

به طور طبیعی

set Up

برپا کردن، به راه انداختن

brilliant

فوق العاده، عالی

anticipation

پیش بینی

growth

رشد

diversity

تنوع ، گوناگونی

inadequate

ناکافی

Abbreviation

مخفف

salutation

سلام، درود، تهنیت، سلام اول نامه

apply

به کار بردن

Cordially

مخلصانه

Recipients

دریافت کننده

Hazard

خطر

trade off

بده بستان

Restricted

محدود شده توسط قانون

smack

ضربه زدن

pop

ترکاندن

Whistle

سوت زدن

Cologne

ادکلن

handheld

اندازه کف دست

penalty

جریمه

violate

نقض کردن

violet

بنفش

violent

خشن

yell

فریاد زدن

flash

فلش ( عکاسی)

germ

میکروب

basically

اساسا

irrigation

آبیاری

Orphan

یتیم ، یتیم کردن

cite

بیان کردن

Picturesque

خوش منظره ،زیبا

Dense

انبوه، تراکم

Roundabouts

میدان

regulate

سازمان دادن

abundance

فراوانی

seat

محل استقرار

Alleviate

آرام کردن، تسکین دادن

grid

طرح شبکه ای

Layout

طرح

Adopt

انتخاب کردن، اتخاذ کردن

Overlap

روی هم قرار گرفتن

Detract

کم کردن

wrapper

پوست شکلات

butt

ته سیگار

please

خشنود کردن

boom box

دستگاه پخش صوتی

deafening

گوش خراش

elaborate

با جزئیات

Deadline

مهلت، موعد مقرر

come across

به نظر رسیدن

Commute

رفت و آمد

Vote with your feet

عملا چیزی را انتخاب کردن

Have something in common with someone

با کسی یا چیزی در چیزی تفاهم داشتن

deal with something

چیزی را مدیریت کردن، مسئله ای را حل کردن

central planning

ساختار از قبل برنامه‌ریزی شده

side by side

در کنار هم

be of service

آماده کمک بودن، در خدمت

the tube

متروی لندن

meet a deadline

کاری را سر زمان مقرر تمام کرده

depict

نشان دادن

smooth

نرم، ملایم، صاف، صیقلی

sooth

راستی، راستگو

grace

زیبایی، شکوه

henna

حنا

well-to-do

متمول

extravagant

گران

wig

کلاه گیس

behold

نگاه کردن

dress up

لباس رسمی پوشیدن

dress down

لباس غیر رسمی پوشیدن

overdressed

بیش از حد رسمی بودن

baggy

گشاد

polo shirt

تی شرت یقه دار

slacks

شلوار پارچه ای

work / will that work?

جواب دادن، نتیجه دادن / جواب میده؟

undressed

بیش از حد غیر رسمی بودن

attire

لباس، پوشش

dress code

عرف پوشش

mandatory

اجباری

experiment

آزمایش

productivity

بازدهی

trend

مُد ، روش

Comment

نظر دادن

Check out

نگاه انداختن

Flashy

تابلو، جلب کننده

loud

رنگی و شاد

Fashionable

مطابق مد روز

stylish

شیک ، زیبا

Trendy

مطابق مد، مطابق روز

hot

شیک ، مطابق مد

elegant

شیک ، زیبا

chic

شیک

striking

جذاب ، گیرا

old fashioned

قدیمی ، دِمده

Tacky

زشت ، بی قواره

shocking

زننده ، قبیح

have got

داشتن

silk

ابریشم

tasteful

قشنگ و با سلیقه

toss

دور انداختن

conform

تبعیت کردن

Perceive

برداشت کردن ، فهمیدن

Designer

مارک معتبر لباس

subdued

رنگ ساده و ملایم

numerous

بیشمار ، عظیم

Award

جایزه

upper classes

قشر مرفه جامعه

must

الزام ، واجب

The rage

چیز محبوب و رایج

sideburns

ریش شقیقه

Norm

نرمال

protest

اعتراض

conservative

محافظه کار

Radical

اصلاح طلب تندرو

Statement

بیانیه ، اعلان

ponytail

موی دم اسبی

braid

موی بافته ، گیس

goatee

ریش پرفسوری

dye

رنگ کردن

buzz cut

مدل موی خیلی کوتاه

lighten

روشن کردن پوست

tanning

برنزه کردن پوست

Pierce

سوراخ کردن

Extensions

اکستنشن مو

false eylashes

مژه مصنوعی

permanent

دائمی

perm

فر دایم

Transplant

پیوند ، کاشت

self-esteem

عزت نفس، رضایت از خود

self-confidence

اعتماد به نفس

Praise

تحسین کردن

accomplishment

دستاورد

approval

موافقت، نظر مساعد

Self- image

تصویر از خود

Self- pity

دلسوزی نسبت به خود

Indulge

در چیزی فرو رفتن

self- centred

خودمحور ، خودخواه

self- confident

با اعتماد به نفس (منفی)

self-conscious

نامطمئن به ظاهر خود

self-critical

ناراضی از خود

fault

تقصیر

Average

میانگین

weigh

وزن داشتن

equate

برابر دانستن

invisible

نامرئی

billboard

تابلو تبلیغات

Presents

ارائه دادن

Reveal

آشکار کردن ، فاش کردن

Drop

کاهش یافتن

eating disorder

اختلال در رژیم غذایی

Double

دو برابر شدن

alarming

نگران کننده ، هشدار دهنده

Benefit

سود بردن

Target

هدف قرار دادن

convey

منتقل کردن

Either

همینطور

whereas

در حالیکه

while

در حالیکه

Thrift store

دست دوم فروشی

Bright

رنگ روشن

wild

رنگ شاد و شلوغ

Concrete

قابل درک

Bob

مدل موی مصری

afro

مدل موی آفریقایی

Caesar cut

مدل موی سزاری

quiff

مدل موی جلو بلند

Mullet

مدل موی پشت بلند

shag cut

مدل موی شلوغ

Bouffant

مدل موی پف داده

neat

تمیز ، مرتب

Sloppy

شلخته ، نامرتب

comply

پیروی کردن

emission

گازهای متصاعد شده

accessory

وسایل تزیینی جانبی

conspicuous

انگشت نما ، تابلو

dare

جرأت کردن

sit- up

درازنشست

Muscular

عضلانی

attain

به دست آوردن

turn to

روی آوردن به

obsessive

وسواسی

Excessive

زیاده از حد

term

نامیدن ، خواندن

dysmorphia

بزرگ شدن یکی از عضله ها

reverse

برعکس

anabolic steroid

استروئید بافت ساز

Liver

کبد

masculinity

مردانگی

intellect

عقل ، قدرت تفکر

Modify

تعریف کردن

exotic

خارجی، عجیب

vest

جلیقه

crotch

خشتک

Cramped

کوچک ، خفه

fumble

با دست دنبال ... گشتن

Bar

دستگیره ، میله

Underneath

زیر

submissive

مطیع ، تسلیم

Dating service

مرکز جفت یابی

Trick

حقه ، ترفند

Construct

ساختن

Brave

شجاع

recruit

نیرو گرفتن

cruel

بی رحمانه

M.D

پزشک عمومی

Pile on

جمع کردن

asset

ابزار

prestigious

باکلاس

gourmet

مربوط به غذای لذیذ

harsh

آزار دهنده، ناخوشایند

Irresistible

ردنکردنی

child molester

بچه باز

Rapist

متجاوز

Psychotic

روانی

Bag

قبل از بقیه تصاحب کردن

Caveman

غارنشین

Enthusiastic

مشتاق

Caring

مهربان

Stereotype

تفکر کلیشه ای

Mate

جفت

Venture capital

سرمایه گذاری مخاطره آمیز

Fella

رفیق ، آقا

darn

لعنتی

set back

نقطه ضعف

Nod

سر تکان دادن

route

مسیر، جریان معمولی

giant

غول، غول پیکر ، قوی هیکل

environment

محیط

struggle

مبارزه کردن ، تقلا کردن

within

در داخل

provide

تهیه کردن، تدارک دیدن

deal

معامله ، داد و ستد

crime

جرم، گناه، تقصیر

violence

خشونت ، ستم ، زور

task

تکلیف ، کار ، وظیفه

decentralised

غیر متمرکز کردن، حکومت محلی دادن به

element

عنصر ، اصل ، اساس

discrimination

تبعیض

corruption

فساد

inadequate

ناکافی

adequate

کافی ، مناسب

occur

اتفاق افتادن، رخ دادن

spontaneously

خود به خود

concept

مفهوم ، تصور کلی

occasion

فرصت ، موقع

traditional

مرسوم ، سنتی

Be right back

الان برمیگردم

casual

غیررسمی ، خودمانی

critic

منتقد

complain

شکایت کردن

survey

نظرسنجی

Over time

به مرور زمان

what's with something

جریان ..... چیه؟

skirted suit

کت و دامن

A great deal of

مقدار زیادی

On the way out

در حال دمده شدن ، قدیمی شدن

Dressed to the nines

کاملا شیک و رسمی بودن

in style

شیک ، به روز

out of style

قدیمی ، از مد افتاده

what on earth

معلومه که چه...؟

Stand out in a crowd

انگشت نما بودن، تابلو شدن

The Red Lion at something

روی چیزی خط کشیدن ، چیزی را کاملا رد کردن

Beck then

اون موقع

fad

مد زود گذر ، دمدمی ، هوس

facial

مربوط به صورت

accomplishment

دستاورد

constantly

دائما

involve

درگیر شدن ، گرفتار شدن

define

تعریف کردن ، معنی کردن ، معین کردن

trend

تمایل

suffer

رنج بردن ، تحمل کردن ، سوختن

moral

اخلاقی ، روحیه ، سیرت

infer

پی بردن ، حدس زدن

exaggerate

مبالغه ، اغراق آمیز

charitable

خیریه

impulse

هوس ، خواست ناگهانی

paycheck

فیش حقوق

interests

سود ، بهره

financially

به لحاظ مالی

arise

پیش آمدن، اتفاق افتادن

Live within your means

کمتر از درآمد خود خرج کردن

Fall back on something

پشتوانه داشتن

wealthy

ثروتمند ، پولدار

keep track of something

رد چیزی را گرفتن

Keep the budget

برای خرج و مخارج خود برنامه داشتن و بیش از حد خرج نکردن

purse

کیف پول ، کیسه پول

get into

وارد شدن

interest charge

نرخ بهره

add up

جمع شدن

sign

نشانه ، علامت

Strike It Rich

گنج پیدا کردن ، ناگهان پولدار شدن

entertainment

سرگرمی

out of hand

غیر قابل کنترل

Save up

پس انداز کردن

manage

توانستن

cut back

کم کردن

live beyond your means

بیشتر از درآمد خود خرج کردن ، زیر بار قرض و وام رفتن

Pay off

پرداخت کردن ، تسویه کردن

make ends meet

دخل و خرج را به هم رساندن

Short-term

کوتاه مدت

long-term

بلند مدت

set

قرار دادن ، تعیین کردن

put aside

کنار گذاشتن

Down payment

پیش قسط

Stick to

دنبال‌کردن

consultant

مشاور

independence

استقلال ، بی نیازی از دیگران

retire

بازنشسته شدن / کردن ، کناره گیری کردن

loan

وام

figure

حساب کردن ، تصویر کردن

owe

بدهکار بودن

settle down

یک جا مستقر شدن

repay

پس دادن

distinguish

تشخیص دادن

drown

غرق شدن

Remorse

پشیمانی

Operate

کار کردن با چیزی

Room

فضا

put together

سرهم کردن

Point

هدف گیری کردن عکاسی

Shoot

عکس گرفتن

Component

قطعه

Complicated

پیچیده

ketchup

به چیزی رسیدن

‏lucky you / me

خوش به حالت / خوش به حالم

kick yourself

از دست خود عصبانی بودن

you're telling me

خودم میدونم ، راست میگی

Be on cloud nine

سرمست و خوشحال بودن ، روی ابرها راه رفتن

Cost an arm and a leg

هزینه خیلی گزاف داشتن

figure out

کشف کردن ، فهمیدن

maintain

نگهداری

dust

گرد و خاک

inferring

نتیجه گیری کردن ، استنباط کردن

Call in programs

برنامه های رادیویی و تلویزیونی که مخاطب با آنها تماس می گیرد

for a rainy day

برای روز مبادا

Keep your head above water

از پس هزینه های زندگی بر آمدن

Take the bull by the horns

کنترل شرایط را در دست داشتن

Treat yourself to something

خود را به یک چیز یا کار لذت‌بخش دعوت کردن/ از خود پذیرایی کردن

on the air

روی خط

get a raise

اضافه حقوق گرفتن

no big deal

مسئله مهمی نیست

easy come easy go

باد آورده را باد میبرد

Money doesn't grow on tree

پول علف خرس نیست

free of charge

بطور رایگان

change

بقیه پول

loose change

پول خرد

jar

بطری شیشه ای

Max out

تا نهایت ظرفیت چیزی استفاده کردن

finances

مخارج ، هزینه ها

big spender

آدم لارج و دست و دلباز

spendthrift

آدم ولخرج

cheapskate

آدم خسیس

Tightwad

آدم خسیس

Unpleasant

نامهربان

Generous

دست و دلباز

cheap

خسیس

Stingy

خسیس

thrifty

صرفه جو ، مقتصد

frugal

صرفه جو ، مقتصد

Wise

عاقل ، هوشمند

shop around

به دنبال ارزانترین قیمت گشتن

the state of the art

مدرن

split

تقسیم کردن

Count up

یکی یکی شمردن

moderation

تعادل

charitable

خیریه ای

charity

خیریه ، صدقه

contribution

صدقه ، کمک

Investments

سرمایه گذاری

Philanthropist

آدم خیر

profit

سود ، منفعت

humanitarian

انسان دوستانه

Award

پاداش

reflect

منعکس کردن

dual

دو جانبه

not- for- profit

خیریه ای

Found

تاسیس کردن

salad dressing

سس سالاد

contribute

کمک کردن

approximately

تقریبا

Expand

توسعه دادن

life-threatening

خطرناک

participate

شرکت کردن

temporarily

موقتاً

donor

اهدا کننده

Attend

شرکت کردن

string

سری ، زنجیره

exceptional

خاص ، استثنایی

trait

ویژگی ، خصلت

common sense

شعور ، خرد

Sainthood

تقدس

soil

خاک

Gifted

با استعداد

Imaginative

خلاق

Mental

روحی

Passionate

پرشور و حرارت

dedicate

اختصاص دادن

eccentric

عجیب و غریب

difficult

آدم سخت گیر

moody

بد اخلاق ، زود عصبانی

egotistical

از خود راضی ، خودخواه

passion

شور و علاقه

Prodigy

کودک نابغه

Austria

اتریش

brilliant

درخشان

Genius

نبوغ

Infamous

بد نام

Incidence

اتفاق

Prove

ثابت کردن

despite

علیرغم اینکه

Aristocratic

اشرافی

temper

خصلت ، خوی ، سرشت

prevent

مانع شدن

excuse

بخشیدن

insult

توهین

Temperament

روحیه ، خلق و خو

notorious

بد نام

mutter

با خود حرف زدن

Stamp

با کوبیدن پا راه رفتن

neglect

نادیده گرفتن

fool

دیوانه

aspect

جنبه ، وجه

engage

نامزد شدن ، درگیر شدن ، مشغول شدن ، متعهد شدن

Gradual

کم کم ، یواش یواش

Loss

چیز از دست رفته

Deaf

کر

intense

شدید ، قوی

maestro

استاد موسیقی

roaring

بلند ، پر خروش

Applause

تشویق

funeral

تشییع جنازه

Commentary

توضیح و تفسیر

unwind

آرام شدن

Universal

جهانی

ideal

ایده آل

Recall

به یاد آوردن

productive

تولید کننده

Element

عامل

Beat

ضرب ، ریتم

Lyric

متن آهنگ

Catchy

گیرا

Exception

استثناء

dozens

تعداد زیادی

Debut

اولین اجرا

recording

قطعه ضبط شده

Audience

مخاطب ، شنونده، تماشاچی

astonish

شگفت زده کردن

innovative

خلاقانه

go through

چیزی را تجربه کردن

confident

مطمئن

confront

روبه‌رو شدن با

uplifting

روحیه بخش

turn out

از آب درآمدن

sweetheart

آدم دوست داشتنی

get a loan

کنار آمدن

team player

اهل همکاری

brain

آدم تیزهوش

people person

آدم اجتماعی

Tyrant

آدم دیکتاتور

workaholic

کسی که فقط کار میکند

wise guy

آدم از خود راضی

Impression

تاثیر

joke around

شوخی کردن

diagram

نمودار

Integrating

ترکیب کردن

Vital

مهم ، حیاتی

punctuation

نقطه گذاری

immediately

بلافاصله ، فورا

simply

حقیقتاً ، به سادگی ، واقعا