• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/116

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

116 Cards in this Set

  • Front
  • Back

Quantum meruit

اجرت المثل، به اندازه استحقاق

Question

سوال کردن، ایراد گرفتن، موضوع، مسئله

Question stage

مرحله بازجویی

Question of fact

مسله موضوعی

Raid

حمله مسلحانه، یورش

Raider

مهاجم

Raise

موجب شدن، ایجاد کردن، اقامه کردن

Raise an action

اقامه دعوا

Rate of exchange

نرخ تبدیل ارز، نرخ تسعیر

Ratification

تصویب، تایید، تنفیذ

Ratio decidendi

دلیل تصمیم

Rational

عقلانی، منطقی

Read to

تفسیر کردن، تلقی کردن

Real

واقعی، مربوط به مال یا ملک

Real estate

اموال غیر منقول، مستقلات، ملک

Real property

مال غیر منقول

Realization

تحقق، تبدیل به پول نقد

Realm

حوزه، قلمرو

Reasonable creatures

انسان، مخلوق ذی شعور

Reasonable expectations

انتظار منطقی

Reasonable force

اعمال زور متناسب، به کار بردن زور در حد ضرورت

Reasonable man

انسان منطقی، انسان متعارف

Reasonable foreseeable

منطقا قابل پیشبینی

Reasoning

استدلال، استنباط

Rebellion

شورش، محاربه

Rebut

رد کردن، تکذیب کردن، مخالفت کردن

Rebuttal

رد، تکدیب، معارض

Receipt

رسید، قبض رسید

Receive

دریافت کردن، خریدن یا نگه داشتن مال مسروقه

Reciprocal

متقابل، دو جانبه

Reciprocate

معامله به مثل کردن

Recognation

شناسایی، رسمیت، قدردانی

Recoil

به حالت اول بازگشتن، دفع کردن

Reconciliation

حل کردن اختلاف، سازش دادن، تلفیق کردن

Reconsider

تجدید نظر کرون، رسیدگی مجدد کردن

Recorder

قاضی دادگاه صلح، مسوول ثبت اسناد

Recourse

مراجعه، توسل، حق رجوع به ظهر نویس یا ضامن

Recovery

جبران، اعاده حق، وصول، استرداد

Recovery to seek

مطالبه کردن خسارت

Recur(recurrence)

تکرار شدن، عود کردن

Red cluse credit

فروشنده مجاز است هر وقت مایل باشد از اعتبار برداشت کند

Redeem (redemption)

باز خرید کردن، فک رهن کردن، مستهلک کردن وام

Redress

جبران کردن، ترمیم نمودن، غرامت

Redundancy payments

وجه پرداختی بابت انفصال از خدمت

Refer

ارجاع کردت، استناد کردن، اشاره کردن

Reform

اصلاح کردن، تصحیح کردن، رفع کردن

Refuge

پناه بردن، پناهندگی

Refund

باز پرداخت کردن

Refuse acceptance

نکول کردن( برات)

Refuse extradition

رد تقاضا استرداد

Refute(refutation)

تکذیب کردن، انکار کردن، رد کردن

Rehabilitation

اعاده حیثیت، اعاده اعتبار، ترمیم

Reimburse

باز پرداخت، مسترد داستن، جبران کردن

Reinvest

سرمایه گذاری مجدد کردن

Release

آزاد کرون، بدی الدمه کردن، سند ابرا، ترخیص

Relet

تجدید اجاره یا کرایه، به کس دیگر اجاره دادن

Relevance

ارتباط، مناسب

Relevant law

قانون مناسب، قانون مرتبط

Reliance

اعتماد، اتگا، استناد

Relief

خواسته، جبران خسارت

Relief sought

خواسته دعوی

Remittances

وجه ارسالی، نقل و انتقال پول

Remitting bank

بانک حواله دهنده

Remote

دور، غیر مستقیم

Remote damages

خسارت غیر محتمل، ضرر و زیان غیر مستقیم

Removal

عزل، برکتاری، تغییر محل، انتقال

Render( rendition)

صادر کردن، تسلیم کردن، اتخاذ کردن، بازگرواندن

Render a provisional order

صادر دستور موقت

Renounce ( renunciation)

صرف نظر کردن( از خق) ترک کردن، اعراص کردن

Repatriation

بازگشتن یا بازگرداندن ( به میهن اصلی)

Repayment

باز پرداخت، بازگرداندن پول دریافتی

Repeal

لعو کردن، الغا، فسخ

Replenish

دوباره پر کردن، ترمیم کردن موجودی

Reprehend

ملامت کردن، سرزنش کردن

Reprieve

مهلت دادن، به تعویق انداختن یا تعلیق اجرا مجازات

Repudiate

مردود شمردن، انکار کردن

Repudiate (repudiation )

کان لم یکن کردن، انکار کردن، نکول کردن

Repugnance

ناسازگاری، مغایرت

Repugnant

منافی، مغایر

Repugnant conditions

شرط خلاف مقتضای عقد

Request for extradition

تقاضا برای استرداد

Requisition

مصادره یا ضبط مال توسط دولت

Rescind (rescission)

لعو کردت، اقاله کردن

Reservations

استثنا، شرط، قید، تحدید تعهد، حفظ حق

Reserve clause

شرط استثنا

Reserve fund

اندوخته احتیاطی

Resident alien

بیگانه مقیم

Residue

باقیمانده، تتمه، مانده

Resign (resignation)

استعفا کردت، کناره گیری کردت، استعفا

Resolution

حل و فصل، تصویبنامه، قطعنامه

Resort

مراجعه کردت، توسل جستن

Restitution

پس دادن، اعاده کردن

Restore

برگرداندن، پس دادن

Restrain

منع کردن، محدود کردن

Retainer

استخدام وکیل، حق الوکاله ایی که به وکیل دائم پرداخت میشود

Retaliation

معامله بع مثل کردت، تلافی، انتقام

Retract

پس گرفتن، مسترد داشتن، تکدیب کردن

Retract one's confession

رجوع از اقرار، انکار بعد از اقرار

Retreat

انکار گردن، عقب نشینی کردن

Retroactive law

قانون معطوف به ما سبق

Retrospective law

قانون معطوف به ما سبق

Return

برگشتن، پس دادن، کالا مرجوعی، اضهار نامه مالیاتی

Revenue law

قانون مالیاتی

Reverse

نقص کردت( حکم یا تصمیم)

Review

بررسی کردن، تجدید نظر کردت، اعاده دادرسی

Revisions

تجدید نظر، اصلاح

Revive

احیا گردن، رونق و رواج دوباره یافتن

Revocable

قابل فسخ، جایر

Revolutionary government

دولت انقلابی

Reward

جعل، حق الجعاله

Right to rescind

حق فسخ

Rite

شعایر، آداب و رسوم

Rob

غارت کردن

Robbery

راهزنی، اخذ مال با اعمال زور و خشونت، اخذ مال بع عنف

Ruling

حکم، تصمیم، نظر

Ruling class

طبقه حاکم