• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/133

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

133 Cards in this Set

  • Front
  • Back

ill_ founded

بی مبنا، نادرست

ill_will

سو نیت،دشمنی

Illicit

نامشروع، غیر مجاز، ممنوع

Immaterial

بی اهمیت، فاقد اثر

Immediate issue

فرزند بلافصل

Impair

مختل کردن، ضربه زدن

Impartial

بی طرف، بدون حب و بغض

Imperliment

به خطر انداختن

Impersonation

جعل شخصیت یا عنوان

Implication

دلالت، مفهوم ضمنی

Implied invitation

دعوت ضمنی

Imprisonment

حبس، بازداشت

Impunity

معافیت از محازات، بخشودگی

Impulse

انگیزه، محرک

Imputation

نسبت دادن، اسناد کردن، مسئول دانستن

In camera

غیر علنی، محرمانه، به طور خصوصی

Incarcerate

زندانی کردن

In division

مال مشاع

In rem

عینی، مربوط به عین مال

In return for

در ازای، در مقابل

In spite of

علی الرغم، با وجود

In suspense

در حالت تعلیق

Incentive

انگیزه

Incest

زنا با محارم

Incestuous

مرتکب زنا با محارم

Inchoate

ناقص، نا کامل

Inchoate offence

جرم عقیم

Incite

تحریک کردن، برانگیختن، اغوا کردن

Income tax act

قانون مالیات بر درآمد

Incompatible

ناسازگار، مانعه الجمع

Incompetent

فاقد صلاحیت، غیر صالح

Incongruous

متباین، متناقض

Incriminate

متهم کردن به جرم، در معرض تعقیب کیفری فرار دادن

Indebtedness

بدهکاری، اشتغال ذمه

Indecent

زشت، ناشایست، خارج از نزاکت یا عفت عمومی

Indemnity

تاوان، جبران خسارت، خسارت

Indictable offenses

جرائم قابل تعقیب

Indict( indictment)

متهم کردن، تعقیب کردن

Indictment

کیفر خواست، ادعا نامه

Indiscipline

بی انضباطی، سرکشی، تمرد

Indispensable

ضروری، حتمی

Indorse

ظهر نویسی کردن، تصدیق کردن، امضا کردن

Induce

وادار کردن، اغوا گردن، تحریک کردن

Inducement

موجب، انگیزع

Inductive approach

روش استقرایی، استدلال استقرایی

Inequitable

غیر منصفانه، غیر عادلانه

Inevitable accident

حادثه قهری، حادثه اجتناب ناپذیر

Infancy

صغر

Infant

صغیر، طفل

Infanticide

نوزاد کشی

Infer

استباط کردن، استنتاج کردن

Inferior court

دادگاه ابتدایی، دادگاه بدوی

Inflict

وارد کردن ضربه

Influence undue

اعمال نفوذ نا روا

Infractions

جرم، تجاوز، قانون شکنی

Infringement

تجاوز، تخلف، نقض

Ingratitude

قدر ناشناسی

Ingredients

اجزا تشکیل دهنده، ترکیبات، عناصر

Inheritance

ارث، ماترک، ترکه

Inheritance agreement

موافقت نامه جانشین

Inheritance tax

مالیات بر ارث

Inheritor

وارث

Inhibit

منع کردن

Initiate a complaint

طرح شکایت کردن

Injunction

قرار، حکم، بازداشت

Injustice

بی انصافی، بی عدالتی

Innocent misrepresentation

قلب واقعیت غیر عمدی

Inoperative

بی اثر، بلااجرا

Inquiry

رسیدگی، تحقیق، بازجویی

Inspect

بازرسی، تفتیش، معاینه کردن

Installment

قسط، پرداخت به اقساط

Instigation

تحریک کردت به جنگ

Institute

برقرار کردن، تاسیس کردن، طرح کردن

Institute proceedings

اقامه کردن دعوی، طرح کردن دعوی

Instrument

سند،وسیله

Instrumentality

موسسه، سازمان تابعه، تشکیلات

Insubordination

تمرد، نافرمانی

Insurance broker

نماینده بیمه

Insurance Policy

بیمه نامه

Insured

بیمه گذار

Insurer

بیمه گر

Integral part

جز لایتجزا

Integrity

تمامیت، امانت داری، صداقت، خوش حسابی

Inter alias

بین سایرین، بین سایر اشخاص

Inter se

بین خودشان

Inter state relations

روابط بین دولی

Interaction

عمل متقابل، اثر متقابل

Intercept

جلوگیری کردن

Intercourse

معامله، مقاربت، آمیزش

Interest rate

نرخ بهره

Interim

موقت

Interim award

قرار موقت

Interlocution

بازجویی

Intermediary

واسطه، دلال، میانجی

Internal affairs

امور داخلی

International judicial institutions

موسسات قضایی بین المللی

International outlawry

یاغیگری نسبت به حقوق بین الملل

Inter position

مداخله، پا درمیانی

Interpret broadly

تفسیر موسع

Interpret literally

تفسیر لفظ به لفط طبق منطوق کلام

Inter temporal

زمانی، وابسته به زمان

Intervenor

دخالت شدن، وارد شدن‌ثالث

Intervention

ورود ثالث، دخالت

Intestacy

فوت پیش از تنظیم وصیت نامه

Intestate

متوفی بدون وصیت نامه

Intimidation

تهدید، ارعاب

Intolerant

غیر مستعد، نا توان

Intoxication

مستی

Intrinsic

اصلی، واقعی، ذاتی

Intrusion

تجاوز، تعدی

Invalidation

از اعتبار انداختن

Invariably

به طور ثابت و یکنواخت

Invasion

حمله، تهاجم

Investigation

رسیدگی، تخقیق، بازجویی

Investigation of claims

رسیدگی به دعوا

Inviolable

مصون، غیر قابل تعرض

Inviolability

حرمت، مصون از تعرض

Invoice

صورت حساب

Invoke

استناد کردن

Involuntariness

غیر ارادی بودن

Irregularities

رفتار خلاف قاعده

Irresistible impulse

فشار غیر قابل مقاومت

Irreversible

غیر قابل تغییر

Irrevocablility

غیر قابل رجوع

Irrevocable

قطعی، غیر قابل فسخ

Irrevocable credit

اعتبار غیر قابل برگشت یا فسخ

Isolation

جدایی، تجزیه

Issue

صادر کردن، صدور، موضوع، مساله، اولاد

Issue at/in

متنازع فیه، مورد اختلاف

Issue of fact

مساله موضوعی

Issue of law

مسئله حکمی

Item

فقره، قلم

It is up to the ...

بار اثبات با کسی است ک...