• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/76

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

76 Cards in this Set

  • Front
  • Back

earnest money

پیس پرداخت، بیعانه

Economic boom

رشد و ترقی ناگهانی اقتصاد

Economic duress

اجبار اقتصادی، اکراه مالی

Effect to give (to)

تنفیذ کردن، قابل اجرا کردن، ترتیب اثر دادن، اعتبار بخشیدن

Effect to put into

به نورد اجرا گذاردن

Effect payment

تادیه کردن، پرداختن

Effectuate

انجام دادن، فراهم کردن، موجب شدن

Elect

انتخاب کردن

Elements of crime

عناصر جرم، ارکان تشکیل دهنده جرم

Elite

هیات حاکمه، برگزیدگان، نخبگان

Embody

متضمن بودن، دلالت کردن

Enact

گذاردن قانون، تصویب قانون

Encroach

تجاوز کردن، تعدی کردن

Endorse

ظهرنویسی کردن، تصدیق و تنفیذ کردن

Enlarge

توسعه دادن

Entail

موجب سدن، مستلزم بودن

Enter into a contract

منعقد کردن قرارداد

Enter into force

نافذ شدن، رسمیت یافتن، قوت قانونی یافتن

Entrepreneur

تاجر، سرمایه گذار

Enterprise

شرکت، امر خطیر

Entitlement

استحقاق، حق

Entrust

سپردن، واگذار کردن، به امانت سپردن

Entry

ورود، تصرف، ثبت، فقره

Enumeration

احاطه، شمردن

Equitable

منصفانه

Equity

انصاف، سرمایه

Erroneous

نادرست، اشتباه

Error in fact

اشتباه موضوعی

Error in law

اشتباه حکمی

Escrow accounts

حساب امانی

Escrow agent

کارگزار امانی

Espionage

جاسوسی

Essence

اصل، اساس، ماهیت

Establish

اثبات کردن، احراز کردن، تاسیس کردن

Establishment

بنگاه،موسسه، تاسبس

Estate

ملک،ماترک، مجموعه املاک شخصی

Estate agents

بنگاه معاملات املاک

Estimate

تخمین زدن

Ethics

اخلاقیات

Etiquette

علم آداب معاشرت، ایین، رسوم

Evaluation

ارزیابی، تقویم

Evasions

طفره،گریز

Evict

اخراج کردن، خلع ید کردن

Exacerbate

تشدید کردن، برانگیختن، خشمگین کردن

Exchange control regulations

مقررات نظارت بر ارز

Good excuse

عذر موجه

Execute

اجرا کردن، اعدام کردن، امضا کردن

Execution of sentence

اجرا حکم

Executive branch

قوه مجریه

Executor

مانور اجرا، وصی

Ex factory

در کارخانه( قیمت کالا بر مبنای تحویل در کارخانه )

Exhaustion of remedies

توسل به تمام مراجع صالحه

Exhaustive

دقیق و کامل، جامع

Exhibit

ابراز کردن، شرح دادن، پیوست،ضمیمه، مستند

Exoneration clause

شرط معافیت

Expatriate

تبریه کردن،معاف کردن

Expatriate personnel

کارکنان خارجی

Expectations

توقع،انتظار

Expediency

مصلحت، اقتضا

Expedite

عجله کرون، تسریع کردن

Expediting trial of accused

تسریع در محاکمه متهم

Expeditious

سریع

Expel

اخراج کردن

Expenses

مخارج، هزینه ها، نفقه

Expiation

مجازات

Expire

منقضی شدن

Explicit

صریح، روشن

Export house

بنگاه صادرات ب خارح

Expound

تفسیر و‌تعبیر کردن، استنباط کردن، واضح گردن

Express condition

شرط صریح

Expropriation

مصادره، سلب مالکیت، خلع ید

Extinct

معدوم، از بین رفته، منتفی

Extradition

مسترد کردن( مجرم)، برگرداندن

Extraditable offences

جرائم قابل استرداد

Extrinsic evidence

ادله فرعی، قراین و امارات

Eye_ witness

شاهد عینی