• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/448

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

448 Cards in this Set

  • Front
  • Back
  • 3rd side (hint)

Compensation

غرامت، جبران خسارت

Vapid

Dull, بی‌مزه

Relate

بازگو کردن

Animosity

دشمنی

Foster

بالا بردن، رواج دادن، پرورش دادن، بزرگ کردن بچه

Laudable

ستودنی

Divulge

افشا کردن

Ignoble

ناشایست

Prevalence

شیوع

Dubious

بدگمان

Conjecture

ظن و گمان

Fleeting

سریع و زودگذر

Startle

هراسان و غافلگیر نمودن

Allusion

اشاره، گریز

Impulsive

بی‌پروا، عجول

Exorbitant

گزاف، نجومی

Unprecedented

بی‌سابقه و بی‌نظیر

Painstakingly

با دقت زیاد، خیلی دقیق

Allay

کاهش دادن

Prominent

مشهور، پرنفوذ

Indeterminate

معلق، غیرقطعی

Thwart

خنثی کردن، بی‌نتیجه گذاشتن

Sedentary

نِشستَنَکی، بی‌حرکت

Oscillate

نوسان کردن، متغیر بودن

Intriguing against

توطئه کردن

Speculation

حدس و گمان / دلالی

Census

سرشماری، آمارگیری

Expedient

مصلحتی، مقتضی

Deliberate

تعمدی، حساب شده، آگاهانه

Slander

تهمت، افترا

Indignation

خشم توأم با انزجار

Loathe

متنفر بودن، منزجر بودن

Zealous

فدایی، مشتاق، هواخواه

Frugal

صرفه‌جو، مقتصد، کم‌خرج

Arduous

طاقت‌فرسا، دشوار

Retain

حفظ کردن، نگهداشتن

Insulate

محافظت کردن، ایزوله و عایق کردن

Resolution

قطعنامه

Rubble

آوار

Edifice

عمارت

Manifestation

نشانه، دلیل، برهان، مظهر

Commodity

محصول، فرآورده

Convene

گرد هم آوردن، ملاقات کردن، Summon

Prospect

چشم‌انداز، دورنما

Principal

اصلی، مهم، اساسی

Elicit

بدست آوردن، گرفتن، بیرون کشیدن

Enumerate

لیست کردن، معین کردن

Pinpoint

مشخص کردن، کشف کردن

Degenerate

افت کردن، بدتر شدن

Anomaly

ناهنجاری

Exhaustive

کامل، جامع، فراگیر

Contrastive

متقابل، مخالف

Detrimental

زیان‌آور، مضر، مخرب

Bear on

نسبت دادن، مربوط بودن، relate to

Embark on

سوار شدن {کشتی و هواپیما}، شروع کردن

Coherence

پیوستگی، همبستگی، ارتباط

Ascribe

نسبت دادن

Ponder

تعمق کردن، اندیشیدن

Disclose

آشکار کردن

NDA

Allege

ادعا کردن، اظهار قطعی کردن

Diverge

انشعاب یافتن، از هم دور شدن، differ

Postulate

فرضیه‌سازی کردن، مطرح کردن

Forgone

سابق

Retrospective

عطف ما سبق، با در نظر گرفتن گذشته

Substantial

قابل توجه

Potency

توانایی، قدرت، توان

Resilience

قابلیت ارتجاع و انعطاف پذیری، الاستیسیته

Discretion

آزادی، انتخاب، صلاحدید

Pragmatism

عمل‌گرایی، فلسفه‌ی اصالت عمل

Embody

به تصویر کشیدن، بازگو نمودن، دربر گرفتن

Disperse

متفرق شدن یا متفرق كردن

Deplore

اظهار تاسف کردن، مخالفت کردن آشکار

Upshot

نتیجه، سرانجام

Erosion

فرسایش، خوردگی

Misconduct

بداخلاقی، بدرفتاری

Threshold

آستانه و در ورودی

Faction

گروه، جناح

Credulous

زودباور، ساده‌لوح

Tenable

قابل دفاع، قابل توجیه

Confound

گیج کردن، متحیر ساختن

Obstruct

مسدود کردن، مانع شدن

Proximity

تقریب، نزدیکی

Solidarity

اتحاد، اتفاق آرا

Bearing

ارتباط، تاثیر، وابستگی

Convergence

همگرایی، قرابت

Contention

مباحثه، مشاجره

Impetus

انگیزه، نیروی جنبشی

Momentum

نیروی محرک، اندازه‌ی حرکت

Compulsion

اجبار، الزام

Tremendous

هنگفت، عظیم

Provisional

موقتی

Prognostic

تشخیصی ( بیماری )

Purport

ادعا کردن، حاکی بودن از

Contend

مخالفت و رقابت کردن

Flout

عمدا قانون را رعایت نکردن

Contingency

اتفاقی، احتمالی

On the verge of

در شرف...، نزدیک به...

Impediment

مانع، سد

Ledger

دفتر معین (حسابداری)

Liability

تعهد، بدهی، دِین

Diminishing

نزولی، کاهشی

Equivocally

دوپهلو، مبهم

Analogous

قابل مقایسه، متشابه

Confine sth to sth

چیزی را به چیزی محدود کردن

Refrain

خودداری کردن، پرهیز کردن

Susceptible

حساس، در معرض، مستعد

Expository

توضیحی، تفسیری

Integral

ضروری، جدانشدنی

Synopsis

خلاصه، اجمال، تلخیص

Dispersion

پراکندگی، پخش شدگی

Disputation

مباحثه، مناظره

Digression

انحراف، گریز

Juncture

موقعیت ویژه و بحرانی {برای یک فعالیت}

Pervasiveness

انتشار، همه‌گیر شدن

Replete

لبریز، مملو، سرشار

Concise

موجز، مختصر

Disposition

حالت، خو، تمایل

Surplus

مازاد، اضافی

Absorb

جذب کردن

Probe

بازرسی کردن، جستجو کردن

Recount

تعریف کردن، بازگو کردن

Detest

تنفر داشتن، بیزار بودن

Prosperity

رفاه، رونق

Inclination

تمایل، گرایش

Hinder

ممانعت کردن

Penalize

جریمه کردن، تنبیه کردن

Terminate

فسخ کردن، پایان دادن

Sustain

نگه داشتن، تحمل کردن

Impede

بازداشتن

Abstain

خودداری کردن، پرهیز کردن

Agitate

آشفتن، پریشان کردن

Garner

بدست آوردن، انبار کردن

Esteem

لایق دانستن، عزیز و محترم شمردن

Obligate

مجبور نمودن، ملزم کردن

Discern

تشخیص دادن، تمیز دادن

Apprehend

توقیف کردن، بازداشت کردن

Predispose

مستعد کردن، زمینه را فراهم کردن

Congruous

سازگار، موافق، همگن، متجانس

Propel

سوق دادن، به جلو راندن

Circumscribe

محدود کردن، منحصر کردن

Compromise

مصالحه، توافق

Consensus

اتفاق آراء، هم‌آرایی

Confluence

تلاقی، اتصال {دو رودخانه}

Vigorously

به شدت و سخت

Impulse

انگیزه، میل

Disenchantment

سرخوردگی، ناامیدی

Stratum

لایه، قشر، طبقه

Apparatus

دستگاه، ابزار

Interjection

فریاد، تعجب، بانگ

Vogue

متداول، رایج، مُد

Sovereignty

حق حاکمیت، پادشاهی

Unanimity

اتفاق آراء، هم‌آرایی

Proponent

طرفدار، حامی، هواخواه

Marginalize

به حاشیه راندن، کم اهمیت کردن

Demarcate

تعیین حدود کردن

Erosive

فرسایشگر، سایش‌دهنده

Restraint

محدودیت، مانع، قید

Implication

اشاره، تلویح، دلالت

Emerge

پدیدار شدن، آشکار شدن

Perceive

تشخیص دادن

Contradiction

تناقض، مغایرت، رد و انکار

Deposit

انباشتن و سرمایه‌گذاری کردن

Considerate

باملاحظه، محتاط

Conceive

درک کردن، تصور کردن

Concept

Diminish

کاهش دادن، تقلیل دادن

Predominant

غالب، مسلط، نافذ

Anticipate

پیش‌بینی کردن

Surge

جاری شدن، یورش آوردن

Chronicle

رویداد شمار، نقل کردن، ثبت کردن

Conviction

محکومیت، اعتقاد، ایمان، سندیت

Abate

فروکش کردن، کاهش یافتن، برطرف کردن

Dissent

مخالفت، مخالف بودن، پیروی نکردن

Trivial

جزئی، ناچیز، معمولی، سطحی

Hyperbole

اغراق، گزاف، لاف (ادبیات)

Refute

رد کردن، نادرستی چیزی را ثابت کردن, disprove

Bloom

شکوفایی، شکُفتن

Heritage

میراث، یادگار

Exhibit

نمایش دادن، عرضه کردن

Mediocre

متوسط، معمولی، پیش پا افتاده

Reluctance

بی‌میلی، اکراه، ناراضی

Extant

موجود،جاری، نافذ

Zenith

اوج، شکوفایی، سمت‌الراس

Cogent

متقاعد کننده، مجاب کننده، مستدل

Culpable

مقصر، مجرم، گناهکار، ناشی از قصور

Luxuriant

انبوه، لوکس، مجلل، حاصلخیز، فراوان

Antipathy

بیزاری، انزجار، تنفر

Rudimentary

مختصر، ابتدایی، اساسی، رشد نیافته

Feign

تظاهر کردن به، سرهم کردن، بافتن

Fiasco

شکست کامل، آبروریزی، افتضاح

Enigma

معما،راز، سخن پیچیده

Dexterity

مهارت، چیره‌دستی، چالاکی

Convey

منتقل کردن، رساندن، فهماندن، فرستادن

Condemn

محکوم کردن، سرزنش کردن، لو دادن

Abet

شریک جرم کسی شدن، برانگیختن کسی

Jeopardize

به خطر انداختن

Opulence

ثروت، رفاه، ناز و نعمت، شکوه، جلال

Sturdy

زورمند، مقاوم، خوش هیکل، مصمم

Emancipate

آزاد کردن، نجات دادن، رهایی بخشیدن

Glean

ذره ذره جمع کردن، برداشت کردن

Alleviate

تسکین دادن، آرام کردن، کاهش دادن

Recede

عقب رفتن، فروکش کردن، کاهش یافتن

Falter

به تردید افتادن، به لکنت افتادن، خراب شدن

Voluble

حراف، پرحرف، وراج

Elaborate

توضیح دادن


ماهرانه، دقیق، مفصل

Ratify

تصویب کردن، تصدیق کردن، تایید کردن

Abridge

خلاصه کردن، کوتاه کردن، محروم کردن

Sarcasm

طعنه، گوشه و کنایه، تمسخر، طنز

Discrepancy

اختلاف، تفاوت، عدم توافق

Reverie

عالم خیال، عالم پویا، خیال‌پردازی

Remorse

پشیمانی، ندامت

Castigate

تنبیه کردن، ادب کردن، سرزنش کردن

Resign (2)

چشم پوشیدن از

Chagrin

تاسف، تاثر، آزردگی، مایوس کردن

Prosperous

موفق، مرفه، ثروتمند، پررونق

Craven

ترسو، بی‌شهامت، بزدل


از روی ترس

Efface

پاک کردن، محو کردن، فراموش کردن

Blunder

دست گل به آب دادن، گاف، اشتباه فاحش

Innate

ذاتی فطری، سرشتی

Jeopardy

خطر، مخاطره

Magnitude

بزرگی اندازه، اهمیت، شدت

Linger

معطل کردن، طول کشیدن، کش دادن

Mingle

مخلوط کردن، ترکیب کردن، گرم گرفتن

Legend

شرح (نقشه)

Recollect

به یاد آوردن، به یاد داشتن

Pretext

بهانه، عذر، دستاویز

Forefront

جلودار، پیشگام، طلایه‌دار

Elusive**

آنچه یافتنش دشوار است، گریزان، فرّار

Rigid

شق و رق، محکم، سفت، شدید، سختگیر

Abrupt

ناگهانی، غیرمنتظره

Tremble

لرزیدن، جنبیدن،


از ترس لرزیدن

Incentive

مشوق، محرک، انگیزش

Eccentric

عجیب غریب، فرد غیر معمول

Ascetic

زاهد، ریاضت‌کش، تارک دنیا

Effigy

مجسمه، تمثال

Orator

سخنور، خطیب، ناطق

Evoke

به یاد آوردن، تداعی کردن

Commemorate

یاد و خاطره‌ی کسی را زنده نگهداشتن

Prompt

سریع، چابک

Venture

سوداگری، جسارت، ماجراجویی

Depose

سرنگون کردم، عزل نمودن

Decamp

ترک گفتن، رفتن بدون خبر و ناگهانی

Repeal

لغو کردن، حذف کردن (در مورد قانون)

Excerpt

گزیده، گلچین قطعه و صحبت یا فیلم

Constituent

جزء تشکیل دهنده، رای‌دهنده

Obliterate

از بین بردن، پنهان کردن، محو کردن

Contiguity

مجاورت، نزدیکی

Rigor

دقت زیاد در موضوعی، سختی، شدت

Draw up

متوقف شدن، آماده و تنظیم کردن

Break out

شروع شدن، به راه افتادن، فرار کردن از

Rule out

مستثنا نمودن، منتفی دانستن

Commute

تبدیل کردن


رفت و برگشت از محل کار

Unfold

برملا کردن، بازگو شدن، باز کردن

Relinquish

ترک کردن، متوقف کردن، رها کردن

Reciprocate

کاری متقابل کردن، جبران کردن

Stipulate

تصریح کردن، مشخص نمودن

Dilemma

دوراهی، مخمصه

Swing away

فاصله گرفتن

Vortex

گرداب، گردباد

Mishap

رویداد ناگوار، اتفاق، حادثه

Perturbation

نگرانی، اضطراب، آشفتگی، اخلال

Overbearing

سلطه‌جو، مستبد، زورگو

Dictum

گفته، حکم، ضرب‌المثل، فتوا، قاعده، اصل

Defy

نافرمانی کردن، به مبارزه طلبیدن

Ambivalence

حس دوگانه

Collusion

همکاری سری، تبانی

Timid

ترسو، خجالتی

Astute

زیرک، باهوش

Affable

خوش‌برخورد

Hedonist

لذت‌جو

Benefactor

حامی، اسپانسر

Beneficiary

ذی‌نفع، بهره‌مند

Savant

عالم، دانا در موضوعی خاص

Underpin

پشتیبانی کردن، تقویت نمودن

Meditate

تفکر عمیق کردن، تعمق نمودن

Shy away from

پا پس کشیدن به دلیل اضطراب، ترس یا تنفر

Have a grudge against

تنفر داشتن از، کینه ورزیدن به

Put up with

تحمل کردن، تاب آوردن، صبر پیشه کردن

Fall short of

به حد مورد انتظار و حد نصاب نرسیدن

Counteract

مانع شدن، بی‌اثر کردن، خنثی کردن

Contort

خم کردن، از شکل انداختن، پیچاندن

Bind

مقید کردن، محدود کردن

Come to grip with

مواجه شدن با، از عهده چیزی برآمدن

Heredity

وراثت

Present

اهدا کردن

Take after sb

شبیه بودن به sb

Let up

فروکش کردن

Fall through

شکست خوردن، ناموفق (بی‌نتیجه) ماندن

Drop off

به خواب رفتن، افت پیدا کردن (قیمت یا کیفیت)

Boil down

تلخیص کردن، صرفاً اهم مطالب را ذکر کردن

Cross out

خط زدن، پاک کردن

Set out

عازم سفر شدن، قصد و نیت کردن به کاری

Break down

خراب شدن، از کار افتادن

Lavishness

افراط، ولخرجی

Indigent

بسیار فقیر، مفلس، تنگدست

Destitute

بی‌پول و بی‌خانمان، فقیر؛


عاری

Affluent

توانگر، غنی، مرفه

Opulence

تجمل، لوکس بودن، ثروت

Inflation

تورم

Squander

تلف کردن، بر باد دادن، هدر دادن

Intercede (with)

حل و فصل کردن، پادرمیانی، وساطت کردن

Meddle

فضولی کردن، دخالت کردن

Meddlesome

فرد فضول و مداخله‌گر

Compromise

سازش، توافق، مصالحه

Perpetual

جاودانی، دائم، همیشگی، تمام‌ناشدنی

Provisional

موقتی، زودگذر

Erractic

غیرقابل پیش‌بینی، متغیر، نامنظم

Contiguous

مجاور، نزدیک، هم‌مرز

Vicinity

مجاورت، همسایگی، حومه، حدودِ...

Assay

عیارسنجی

Discern

تشخیص دادن، کشف کردن، تمییز دادن

Delineate

توصیف کردن، مشخص کردن، تبیین کردن

Stipulate

تصریح کردن، مشخص نمودن

Facet

= aspect


جنبه، ویژگی، ظاهر، بخش

Endow

وقف یا اهدا کردن، تخصیص دادن

Incline

تمایل داشتن،متمایل کردن، خم کردن

Recline

لمیدن، خم شدن، تکیه دادن

Presume

فضولی کردن

Surmise

حدس زدن، گمان بردن، شک داشتن

Premise

فرضیه اثبات شده، فرضیه اولیه

Emanate

پخش شدن، ناشی شدن

Scope

فرصت

Gamut

حیطه، دامنه، وسعت

Supplant

جایگزین کردن، جانشین کردن

Haul

کشیدن، هل دادن، حمل کردن

Versatility

تطبیق پذیری، همه فن حریف بودن

Acclimate

به شرایط جدید خو گرفتن، مانوس شدن

Congenial

هم‌فکر، سازگار و مساعد

Limber

منعطف، قابلیت خم شدن

Congruous

مرتبط، همخوان ، همراستا

Malleable

خم شونده، قابل انعطاف

Deem

فرض کردن، پنداشتن

Mull over

فکر کردن عمیق با زمان کافی

Overlook

نادیده گرفتن

Oversight

اشتباه سهوی،غفلت،بی توجهی

Condone

چشم پوشی کردن و پذیرفتن، نادیده گرفتن

Reckless

عجولانه، بی محابا،بی فکرانه، عجول، سر به هوا

Heedless

بی فکرانه، بی توجه، بی ملاحظه

Hasty

عجول، سریع، تند، بی پروا و شتاب زده

Hastily

به سرعت، با عجله، سریعاً، با بی‌دقتی

Hasten

شتاب دادن، تسریع بخشیدن، تجمیل نمودن

Rash

بی توجهی، عجول/ جوشی یا قرمزی پوست

Cursory

سرسری، با عجله و بی دقتی

Inadvertent

سهوی،با بی دقتی، تصادفی و بدون خصومت

Propensity

مسیل طبیعی، گرایش خاص

Profound

عمیق، تاثیر گذار، شدید، هوشمندانه

Impartially

بطور بی طرفانه، بدون تعصب و غرض

Objective

بی طرف، منصفانه، بی غرضی

Jagged

دنده دنده، ناهموار، با نقاط نوک تیز

Coarse

زبر، خشن، پست و رکیک

Prompt

سریع، چابک

Obstruct

بستن، مسدود کردن، مانع شدن

Dam

سد، مسدود کردن، مانع شدن

Hurdle

مانع، نرده

Preclude

ممانعت کردن، جلوگیری کردن از

Impede

مشکل تراشی کردن، ممانعت نمودن

Deterrence

بازداری، ممانعت با ارعاب و تهدید

Deter

منصرف کردن، باز داشتن

Enfold

احاطه کردن

Enforce

اجرا کردن، وادار کردن

Endorse

تایید کردن، چک را پشت نویسی کردن

Adverbially

به طور قیدی

Fierceness

بی‌رحمی، درنده‌خویی

Fidelity

پیروی

Lag

عقب افتادگی

Lax

تنبل

Rigid

سختگیرانه

Craven

بزدل، بی‌جرأت

Propensity

میل طبیعی، گرایش خاص

Subtlety

موشکافی، باریک‌بینی

Extemporaneous

بداهه

Divisive

تفرقه‌انداز، اختلاف‌انداز

Glean

جمع کردن چیزی به سختی و آرامی

Being on their toes

رو پنجه و قبراق بودن

Recede

محو شدن، از بین رفتن

Falter

ضعیف شدن

Get over

خوب شدن، بهتر شدن(بیماری)

Get through

به انجام رساندن، گذراندن

Interlace

به هم بافتن

Interline

بین سطرها نوشتن

Interleave

کاغذ لای کتاب گذاشتن

Interpose

میان قرار گرفتن

Baffle

گیج کردن

Circumspect

محتاط

Institutionalized

نهادینه شده

Sporadic

پراکنده

Meretricious

پر زرق و برق

Tendentious

جانبدارانه

Beneficent

خیّر، نیکوکار

Engrossed

مجذوب

Gauche

دست و پا چلفتی، ناشی

Indignant

خشمگین

Abject

پست، خفت‌بار

Obstinate

لجباز، لجوج

Grouchy

بدخلق

Aesthetic

هنری، زیبایی‌شناختی

Veracity

صحبت، اعتبار، درستی

Profoundly

عمیقاً، شدیداً

Meticulously

به طور بسیار دقیق، زیربنایی

Surreptitiously

به طور مخفیانه و دزدکی

Susceptible

مشکوک

Appease

فرونشاندن، آرام کردن، راضی کردن

Premises (pl.)

ساختمان، عمل، بناها

Meager

ناچیز، اندک، ناکافی

Erratic

غیرقابل پیش‌بینی، متغیر، نامنظم

Peruse

به دقت مطالعه کردن، بررسی کردن

Lesion

زخم، جراحت، خسارت، آسیب

Suppuration

جراحت

Ulcer

زخم

Advent

ظهور، پیدایش

Credibility

باورپذیری، اعتبار، مورد پذیرش بودن

Conventional

سنتی، مرسوم، عادی

Conscientious

سختکوش و دقیق، وظیفه‌شناس

Fastidious

بادقت، سختگیر، وسواسی، حساس

Tenant

مستأجر

Mystical

عرفانی، روحانی

Tremendous

عظیم و شگرف، مهیب، چشم‌گیر

Matrimony

ازدواج، نکاح

Oppress

سرکوب کردن، ستم کردن، تحت فشار گذاشتن

Indulge

زیاده‌روی کردن، اجازه دادن به هر کاری

Archaic

منسوخ، کهنه، قدیمی

Perennial

پایدار، همیشگی، ابدی

Nullify

باطل و فسخ کردن، ملغی نمودن

Illegible

ناخوانا، نامفهوم

Lurk

کمین کردن، در خفا انجام دادن

Ruminate

نشخوار کردن/ اندیشیدن

Stagnate

راکد شدن/کساد شدن

Accentuate

تاکید کردن

Oblivious

فراموش کار / بی توجه

Vigilant

هشیار

Adverse

نامساعد/ ناسازگار

Salient

برجسته/ نمایان

Pillage

غارت کردن/ به یغما بردن

Assuage

آرام کردن/ تخفیف دادن، کم کردن

Adherent

چسبناک / طرفدار

Admissible

قابل قبول، مجاز

Prolific

پرکار/ حاصلخیز

Credulous

ساده لوح/ زود باور

Precocious

زودرس، نابهنگام / با هوش استثنایی

Galvanize

تحریک کردن، برانگیختن / آبکاری کردن

Disseminate

پخش کردن، منتشر کردن

Admonish

نصیحت کردن، وعظ کردن

Deterioration

زوال

Deplorable

مایه دلسوزی، اسفناک، رقت انگیز

Erratic

نا منظم، سرگردان، غیر معقول

Beneficence

نیکوکاری، احسان، بخشش

Maledication

لعنت، بدگویی

Benediction

دعای خیر، دعای اختتام، برکت، نیایش

Valediction

خداحافظی، وداع، بدرود، خطابه تودیعی