Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;
Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;
H to show hint;
A reads text to speech;
39 Cards in this Set
- Front
- Back
- 3rd side (hint)
Coordination |
هماهنگی |
|
|
Tender |
مناقصه |
|
|
Contract |
قرارداد پیمان |
|
|
Enforceable by law |
به لحاظ قانونی الزامآور |
|
|
In house |
روش امانی |
در این روش کارفرما با امکانات خود پروژه را انجام میدهد. این روش معمولاً در کارهای کوچک و پروژههای شخصی به کار میرود |
|
Design-Bid-Build |
روش متعارف یا سه عاملی(طراحی، مناقصه، ساخت) |
کارفرما به وسیلهی قراردادهای مجزا مشاور و پیمانکار را به خدمت میگیرد. سه عامل: کارفرما، مشاور، پیمانکار |
|
Construction management |
روش مدیریت طرح(اجرا): چهارعاملی |
مشابه روش سهعاملی است با این تفاوت که کارفرما عامل چهارم یعنی «مدیریت طرح» را به آن اضافه میکند. وظیفهی مدیریت طرح، کنترل و مدیریت پروژه و ایجاد هماهنگی بین طرح و اجراست و حضور این عامل سبب کاهش ریسک و مسئولیت کارفرما میشود. |
|
Design-Build |
روش طراحی، ساخت : دو عاملی |
مسئولیت طراحی و اجرا به یک شرکت داده میشود. منظور از دو عامل کارفرما و پیمانکار است. |
|
Build-Operate-Transfer (BOT) |
روش ساخت، بهرهبرداری و انتقال |
در این روش تمامی خدمات طراحی، تدارک، ساخت، تامین مالی و بهرهبرداری به یک شرکت داده میشود. در پروژههای بزرگ کاربرد دارد. شرکت طرف قرار داد تا زمان کسب سود معین از پروژه بهرهبرداری میکند. |
|
Engineering-Procurement-Construction (EPC) |
توضیح رو ببین |
کارفرما با مشاور یا بی مشاور محدودهی کار و استاندارد ها را مشخص کرده و مناقصه برگزار میکند و پیمانکار از این طریق انتخاب میشود. نام دیگر این روش کلید در دست یا turn key میباشد. در این روش تمام مسئولیت طراحی و اجرا به عهدهی پیمانکار است. درواقع این شیوه بالاترین سطح واگذاری مسئولیت به پیمانکار را به همراه دارد و کارفرما صرفاً نظارتی کلان بر روند انجام پروژه دارد. |
|
Bid |
پیشنهاد (مناقصه، مزایده) |
|
|
CPM (Critical Path Method) |
عملیات بهینه |
|
|
Slack time |
زمان سکون داخلی |
مدت زمانی که یک فعالیت میتواند تاخیر داشته باشد بدون آنکه بر سایر فعالیتها تاثیر بگذارد. |
|
Client Employer |
کارفرما |
|
|
Consultant |
مشاور |
DEF: someone with a lot of experience in a particular area of business, whose job is to give advice about it |
|
Contractor |
پیمانکار |
Subcontractor: پیمانکار فرعی، پیمانکار دست دوم |
|
Lump sum contract |
قرارداد مقطوع، قرارداد به قیمت کلی |
|
|
Unit-price contract |
قرارداد براساس فهرست بها |
|
|
Procurement |
تهیه و تجهیز |
|
|
Scope |
گستره، حوزه |
|
|
Quantity survey |
برآورد مقادیر، متره |
|
|
Sequence |
توالی |
|
|
Life cycle |
دورهی عمر |
|
|
Execution Implementation |
اجرا، انجام |
|
|
Fund |
سرمایه، تامین سرمایه |
|
|
Outline Layout |
طرح، نمای کلی، طرح اولیه |
|
|
Recession |
رکود (رکود اقتصادی) |
|
|
Feasibility study |
مطالعهی توجیهی، امکانسنجی |
|
|
Legal consideration |
ملاحظات قانونی |
|
|
Provision |
ضابطه، تدارک(فراهم کردن) |
|
|
Insurance |
بیمه |
|
|
Bill of quantities |
فهرست مقادیر |
|
|
Bonus |
پرداخت اضافی، پاداش |
|
|
Depreciation |
استهلاک |
|
|
Demolition |
تخریب |
|
|
Reimbursement |
بازپرداخت وجه، پرداخت جبرانی |
|
|
Ancillary |
فرعی، کمکی |
|
|
Plant |
کارگاه، تجهیزات کارگاه |
|
|
Projection Prediction Forecast |
پیشبینی |
|