• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/130

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

130 Cards in this Set

  • Front
  • Back
  • 3rd side (hint)

nightgown

لباس شب، پیژامه 🛌

Sew

دوختن، خیاطی کردن✂️📍

acknowledge

قدردانی کردن، تایید کردن، اعتراف کردن👍🏻

acknowledge the signs,


acknowledge the fact

intend

قصد داشتن🤔، فهمیدن

settle

نشاندن، تسویه حساب، واريز کردن، ته نشین شدن

cousin

(عمه عمو دایی خاله) زاده

ivory

رنگ عاج، عاج کاری، دندان فیل

waltz

موزیک و رقص🎵💃، والس رقصیدن

lily

سوسن سفید، زنبق رشتی🌼💮

valley

میان کوه، دره، شیار⛰️

stir

فعالیت، جم خوردن، تحریک کردن یا شدن🤑

anxiety

اضطراب، تشویش😬، اشتیاق

peer

نگریستن، 🧐

sway

جنبیدن، اهتزار کردن، سلطه حکومت کردن، متمایل شدن

elegant

ظریف، زیبا، برازنده، با سلیقه

stun

حیرت زده کردن، گیج کردن

foyer

راهرو بزرگ، مرکز اجتماع

pale

رنگ پریده شدن، حصار دفاعی، ناحیه محصور

brim

حاشیه، پر کردن

wad

ماده پرکننده، توده فشردن، لایی گذاشتن

wad of rubles tucked

ruble(rouble)

منات روسی، روبل

tuck

تو گذاشتن، درجای دنج گذاشتن، نیرو، شمشیر نازک

cling

چسبیدن

snap

قاپیدن، شتابزده، چفت و قفل

confusion

اغتشاش، پریشانی، اشتباهی گرفتن

blink

نادیده گرفتن، چشمک زدن، نگاه مختصر

consciousness

هوشیاری، آگاهی

yank

بیرون کشیدن، تکان شدید دادن، تشنج کردن

yell

فریاد زدن

derogatory

مضر، موهن، خفت آور

Soviet

جماهیر شوروی

troop

نظامیان، رژه رفتن، گرد آوردن، دسته دسته شدن

jail

زندان، حبس کردن

slam

با سر و صدا، باشدت بهم کوفتن

slam bang


بی ادبانه و با خشونت رفتار کردن

pop

حمله، ضربه، تیر اندازی، با صدا ترکاندن

shove

پرتاب کردن، هل دادن

shove off


دور کردن

sketchbook

کتاب حاوی قطعات ادبی

panicky

دستپاچه، هراسناک

tremble

لرزیدن، مرتعش

stammer

لکنت پیدا کردن، من من کردن

choking

مسدود کردن، از حرکت بازداشتن

grab

چنگک، ربودن، قاپیدن، سبقت گرفتن،

bundle

دسته، دسته کردن، بقچه بستن

Bundle of rubles

heap

انبوه، توده، جمعیت، پرکردن

heap of items

latch

ضامن، قفل کردن، چفت شدن، محکم کردن

flap

آویزان، بال زدن، دری وری گفتن

dab

آهسته زدن، نم زدن، اندکی، قطعه

chin

چانه، زیر چانه نگهداشتن (ویولون)

scrap

تراشیدن، زدودن

yeast

مخمر، تخمیر شدن

rush

حمله کردن، هجوم با عجله، ازدحام مردم

scurry

سراسیمه، با عجله

plump

چاق و تپل

wrap

بسته بندی کردن، پنهان کردن

gratitude

قدردانی، سپاسگزاری

dwarf

کوتوله،کوتوله شدن، کوتاه جلوه کردن

wail

شیون، ناله، شیون کردن

smash

خرد کردن، در هم شکستن

glisten

درخشیدن

ringlet

طره، حلقه زلف، انگشتری کوچک

shard

خرده ریزه، سفال، صدف، شکستن و خرد کردن

broken shards

litter

ریخته و پاشیده

rifle

دزدیدن، لخت کردن، تفنگ

bellow

غرش کردن، غریو کردن

affix

پیوستن، ضمیمه کردن، چسبانیدن

butt

ته قنداق تفنگ

bourgeois

طبقه متوسط جامعه، کاسب و دکاندار

pig

گراز، آدم خوک صفت، آدم حریص و کثیف، شمش، قالب ریختگری

scoff

طعنه، استهزا، تمسخر کردن

pardon

عفو کردن، پوزش

flatly

بطور یکنواخت، هم‌سطح

pearl

مردمک چشم، لولو، مرواریدی

hatpin

سنجاق کلاه

dealt

قدر و اندازه، معامله و سر و کار داشتن، توزیع کردن

caught

گرفته شده

sight

دید، قیافه

march

ماه مارچ، قدم برداری کردن، نظامی وار راه رفتن

keep place with them

با آنها ماندن

nudge

اشاره کردن، سقلمه زدن

shin

ساق پا، پیاده و با سرعت رفتن

command

فرمان، فرمان دادن

clasp

چفت، بستن، در آغوش گرفتن

wiry

مثل سیم

wiry woman


wiry hair

spinster

دختر خانه مانده

spinsterish

strict

محکم و صریح، یکدنده، سخت گیر

pavement

سنگفرش، پیاده رو، کف خیابان

roar

خروشیدن، غریدن، داد زدن

let out a roar of pain

screech

صدای گوش خراش، صدای ترمز، جیغ کشیدن

halt

ایست، درنگ، متوقف شدن یا کردن،

leap

جستن، پریدن، دویدن

leap out of truck

writhe

پیچ خوردن، ب خود پیچیدن از شدت شرم یا درد

writhing in pain

hurl

لگد، پرتاب کردن، انداختن

crumple

مچاله، از اتو انداختن

mangle

دستگاه پرس، له‌ کردن، پاره کردن، خرد کردن

relieve

خلاص کردن، تسلی دادن، برکنار کردن، تغییر پست

tend

پرستاری کردن، متمایل بودن

umbilical

مرکزی، بطنی، نافی

umbilical cord

cord

طناب، سیم، وتر

restrain

مهار کردن، جلوگیری کردن، توقیف کردن

buzz

همهمه، وزوز کردن

pinch

محکم گرفتن، نیشگون، مضایقه و تنگنا، اندک

pinch your nose!

dignity

بزرگی، وقار، شان، مقام

die with dignity

hiss

صدای خش خش و هیس

greedily

حریصانه، از روی طمع

provost

رئیس، کشیش، ناظم دانشکده ،شهردار

palm

نخل خرما، کف دست، رشوه دادن، نشانه پیروزی

hover

شناور بودن، پلکیدن، در تردید بودن، منتظر بودن

cigarette smoke hovered over the table

captive

اسیر، گرفتار، دربند، شیفته

held captive by the closed windows.

drape

با پارچه پوشاندن یا تزئین کردن

repatriate

بازگشتن به وطن

sterling

واقعی، تمام عیار

wink

چشمک زدن،با چشم اشاره کردن، اغماض کردن

annexation

الحاق، انظمام، قانون الحاق(سرزمین)

eavesdrop

استراق سمع

headstrong

خودسر، سرسخت

partisan

چریکی، میهن پرست، پیرو متعصب

wince

رمیدن ،(از شدت درد) خود را تکان دادن، لگد پرانی

wincing with pain

contract

پیمان و قرارداد بستن، منقبض شدن

My stomach contracted

grave

گودال، خطرناک، قبر کندن، حفر کردن

glare

تابش خیره کننده، تشعشع، خیره نگاه کردن

correspond

برابر بودن، مانند بودن، مربوط بودن

erupt

جوانه زدن، جوش در آوردن، منفجر شدن، فوران کردن، فشاندن

drag

به زور کشیدن، لایروبی، قلاب، با تور گرفتن

bare

برهنه

barefoot


پا برهنه

swaddle

قنداق، در قنداق پیچاندن

heel

پاشنه

kneecap

کاسه زانو، استخوان کشگک

fist

مشت، مشت زدن، کارو کوشش

pummel

له کردن, کوبیدن

clutch

کلاچ، چنگال، پیوستن، محکم گرفتن، چنگ زدن، وضع دشوار