Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;
Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;
H to show hint;
A reads text to speech;
16 Cards in this Set
- Front
- Back
- 3rd side (hint)
زمان گذشته |
Vergangenheit Präteritum |
|
|
۷۷ |
77 |
|
|
بایستی |
Sollen |
فعل کمکی |
|
من باید . مجبور شدم. (گذشته) |
Ich muss. Ich musste. |
سگنال گذشته t هست. |
|
سیگنال |
Signal |
|
|
تو مجبوری. تو مجبور بودی.( گذشته ) |
Du musst. Du musstest. |
|
|
من مجبور هستم ساعت ۴ آنجا باشم. |
Ich muss um 4 Uhr da sein. |
|
|
چرا مجبور بودی ساعت ۴ آنجا باشی؟ چون خیلی کار داشتم. |
Warum müsstest du um 4 Uhr da sein? Weil ich viel zu tun hatte. |
فعل خرگوشی میشود و به آخر جمله می پرد به دلیل وجود Weil |
|
من خیلی کار داشتم. (گذشته) |
Ich hatte viel zu tun. |
|
|
من دیروز مجبور شدم ساعت دوازده بخوابم. |
Ich musste gestern um 12 Uhr schlafen. Gestern musste ich um 12 Uhr schlafen. |
به دلیل وجود فعل کمکی فعل اصلی در آخر جمله و به صورت کامل و بدون صرف شدن تلفظ می شود و در جمله قرار می گیرد. در جمله دوم همچنان در مقام دوم قرار می گیرد. |
|
پریروز تو مجبور شدی چه کار انجام دهیم؟ |
Was musstest du vorgestern machen? |
|
|
مجبور شدم به پدر و مادرم سر بزنم. |
Ich musste meine Eltern besuchen. |
|
|
مجبور شدم برای امتحان خیلی درس بخونم. |
Ich musste für die Prüfung viel lernen. Letzte Woche musste ich für die Prüfung viel lernen. |
|
|
ماه قبل من پول نداشتم. |
Letzten Monate hatte ich kein Geld. |
چون Geld , das است پس چیزی به kein اضافه نمیشود. |
|
ولی سال قبل من خیلی پول داشتم. |
Aber letztes Jahr hatte ich viel zu viel Geld. |
بیش از اندازه = viel zu viel استفاده نمیشود در این مورد. |
|
کم |
Wenig |
|