• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/92

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

92 Cards in this Set

  • Front
  • Back

Correspondent

A type of reporter

Sake of thrill

Sake of excitement

Take a risk

.

Rational

معقول

Run a risk in the hope of a favorable outcome

.

Wise of you

.

Risky things

.

Risk takers

Risk avoiders

Timid

ترسو

Aspects

جنبه

Up to a point

Exactly

Put sth in danger

.

Perilous

Dangerous

Peril

Danger

Imperil

Endanger

Pose a (danger/ threat) to

.

Call for

Need to

Encounter/ run into

Face

Foresight

دور اندیش

Extent

تا حدی

Take no pleasure in

لذت نبردن از

Internal and external

درونی و بیرونی

Obstacle

مانع

Bear in mind

به خاطر سپردن

Edge

لبه، مرز

Sequoia tree

درخت کاج

Grove

بیشه

Giant

غول پیکر، غول، قوی هیکل

Meadow

چمنزار

Tremendous

شگرف، عالی

Diverse

گوناگون، متمایز

Enjoy the fruit of their labor

از ثمره کار ( کار با رنج و مشقت) شان لذت ببرند

Becomes a treat

لذت بخش شدن

Insights

بصیرت

Revitalizing

حیات بخش

Unwind

Relax


بازکردن

Reap

به دست آوردن


درو کردن

Getaway

آغاز، گریز، فرار


گمشو


تعطیلات

Vitality

سرزندگی

Burnout

خستگی مفرد


خاموش شدن

Span


اندازه


معین


ظرفیت

Enormous

بزرگ، عظیم

Meet Every individual need

نیاز هر شخصی را براورده کند

Venture

Risk

Forth

از حالا


جلو


پیش

Abundant

فراوان

Screw

پیچ


پیچاندن

Heritage

میراث

Superb

عالی، بسیار خوب

Dozen

دو جین

recession

بازگشت ، اعاده ، کسادی ، بحران اقتصادی

collapse

فرو ریختن، متلاشی شدن

I always confuse habibi with ashari, they look so alike

.

Courageous

شجاع، دلیر

Courageous

شجاع، دلیر

Busted

ورشکست شدن، بیچاره شدن

refuge

پناه، پناه بردن

Bait

طعمه

flourish

تزئینات نگارشی ، جلوه ، رشد کردن ، نشو ونما کردن ، پیشرفت کردن ، زینت کاری کردن ، شکفتن ، برومند شدن ، اباد شدن ، گل کردن

Flourishing

شکوفایی

consumer

مصرف کننده

simultaneously

بصورت همزبان ، باهم

vicinity of

نزدیکی ، مجاورت ، همسایگی ، حومه ، بستگی

emit

ساتع کردنبیرون دادن ، خارج کردن ، بیرون ریختن ، انتشار نورمنتشرکردن

Getting exposed to

در معرض قرار گرفتن

radiation

تابش ، پرتو افشانی ، تشعشع ، برق ، جلا

eardrum

پرده گوش

blast

وزش ، سوز ، باد ، دم ، جریان هوایا بخار ، صدای شیپور ، بادزدگی ، ( معدن ) انفجار ، ( نظامی ) صدای انفجار ، صدای ترکیدن ، ترکاندن ، سوزاندن

excessive

بیش ازاندازه

Fatal

کشنده ، مهلک

exposure

درمعرض گذاری ، اشکاری ، افشا ، نمایش ، ارائه

meager

لاغر ، نزار ، بی برکت ، بی چربی ، نحیف ، ناچیز

deviate

منحرف ، کجرو شدن ، انحراف ورزیدن ، غیر سالم

nuisance

ازار ، مایه تصدیع خاطر ، مایه رنجش ، اذیت

slight

مقدار ناچیز ، شخص بی اهمیت ، ناچیز شماری ، بی اعتنایی ، تحقیر ، صیقلی ، تراز ، لاغر ، نحیف ، باریک اندام ، پست ، حقیر ، فروتن ، کودن ، قلیل ، اندک ، کم ، ناچیز شمردن ، تراز کردن

exploited

رفتار ، کردار ، عمل ، کاربرجسته ، شاهکار ، بکار انداختن ، استخراج کردن ، بهره برداری کردن از ، استثمار کردن

track

شیار ، لبه ، باریکه ، پیگردی کردنرد پا ، اثر ، خط اهن ، جاده ، راه ، نشان ، مسابقه دویدن ، تسلسل ، توالی ، ردپاراگرفتن ، پی کردن ، دنبال کردن

Deputy

نماینده ، وکیل ، جانشین ، نایب ، قائم مقام

Errand

پیغام ، ماموریت ، فرمان ، پیغام بری ، پیغام رسانی

consultant

مشاور ، رایزن

There's no joy in taking revenge on people for their mistakes

.

Declare

اظهار داشتن، اعلام کردن

Dinghy

قایق تفریحی

Council

مجلس، انجمن

Ballot

ورقه رای، قرعه کشیدن

Improvise

بالبداهه ساختن ، انا ساختن ، تعبیه کردن

Catchy

گیرنده ، جاذب

Slogan

خروش ، نعره ، ورد ، تکیه کلام ، شعار ، ارم

hurricane

تندباد گردباد طوفان

prevalence

Frequent use


شیوع، رواج، نفوذ

neutral

Fair


خنثی، بی طرف

instantly

Immediately