• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/105

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

105 Cards in this Set

  • Front
  • Back

Contain

حاوی، محتوی بودن، شامل بودن

Shelf

طاقچه، قفسه


Shelves قفسه ها، طاقچه ها

manuscript

نسخه خطی، کتاب خطی و دست نوشته

literally

به معنی واقعی کلمه، عینا

fragile

شکننده ، ظریف، لطیف

In my view

در دیدگاه من، از نظر من

deliberate

صفت: عمدی، حساب شده، سنجیده شده


فعل: سنجیدن، اندیشه کردن، تعمد کردن

Deliberately

به عمد، عمدا

patron

حامی، پشتیبان، نگهدار

Painfully

به سختی، با درد و رنج، به شکل آزار دهنده

Paperbacks

کتاب های جلد نرم و مقوایی سبک و جیبی


برعکس کتابهای جلد سخت

Define

,تعریف کردن، مشخص کردن، معنی کردن

Intentionaly

از قصد


Intention قصد، تصمیم، عزم


Intent قصد، نیت ، منظور

Biuld up

ساختن

That wasn't the case.

به طور کلی نشان می دهد که گفته یا تصور مطرح شده قبلی درست نبوده و واقعیت متفاوت از آن بوده است. این عبارت برای رد کردن یک ادعا یا بیان حقیقت مخالف با آنچه مطرح شده، استفاده می شود.

rare

نادر، کمیاب، نایاب

Painstaking

زحمت کش، رنجبر


Painstakingly


با دقت و کوشش فراوان، با وسواس و سخت کوشی و با حوصله.

Effort

تلاش ، کشش ، سعی

intrsection

تقاطع، چهار راه

diverse

گوناگون، متنوع

prosperity

رفاه، موفقیت

guardiance

نگهبانی

philosophy

فلسفه، حکمت

Exchange

تبادل، تعویض، مبادله

Cooperate

همکاری کردن

Harmony

هماهنگی، سازگاری و همکاری مسالمت‌آمیز

military

نظامی جنگی

exclamation

حرف ندا مثل ششششش برای دعوت به سکوت


عبارت تعجبی یا بیانی با درجه بالای حساسیت

relatively

نسبتا ، به طور نسبی

equality act

قانون برابری

guarantee

ضمانت کردن، تعهد کردن

Right - rights

حق، حقوق

Break down

درهم شکستن، تجزیه کردن. از اثر انداختن

Barrier

سد، مانع

performer

بازیگر، ایفا کننده

composer

آهنگساز، سراینده، سازنده

instrument

ابزار، وسیله، ادوات

Express

بیان کردن، اظهار کردن، ابراز داشتن

Lived experience

تجربه عملی و واقعی است که شخص شخصاً از آن گذشته و آن را تجربه و کسب کرده است.

emphasise

تاکید کردن

perform

انجام دادن، اجرا کردن، نمایش دادن

attitude

نگرش، طرز برخورد، گرایش

venue

محل برگزاری

accessibility

دسترسی

collaborate

همکاری، باهم کار کردن

Compose

ساختن، درست کردن، سرودن

interaction

اثر‌متقابل، فعل و انفعال

acquire

به دست آوردن

accessible

در دسترس، دست یافتنی، قابل وصول

mass produce

تولید انبوه

Represent

نشان دادن، نمایش دارن، نمایاندن، نمایندگی کردن

semi

نیمه

Bespoke

سفارشی ، قراردادی

particular

خاص، ویژه، بخصوص

more generally

به طور کلی

harp

ساز چنگ

string

رشته، ریسمان، نخ، سیم

correspond

مطابق بودن، برابر بودن، مطابقت

Pitch

گام صدا

notation

نشانه گزاری، یادداشت

traditional

سنتی، مرسوم

invent

اختراع کردن، ابداع کردن

inclusive

شامل, فراگیر

regardless

بدون در نظر گرفتن.. صرف نظر از اینکه

obstacle

مانع، سد، مشکل

Minor

کوچک جزئی کم اهمیت

Overcome

غلبه بر، برتری یافتن، غالب آمدن

Premier

برتر


Premier league

Promote up

ارتقا دادن، پیشرفت دادن

Aspire

مشتاق بودن,اشتیاق داشتن، آرزو کردن

Relegate down

تنزل دادن، سقوط دادن

Relegation

سقوط

Fortune

موقعیت, شرایط, سرنوشت

Progress

پیشرفت، پیشروی، ترقی

Non-league

خارج از لیگ اصلی و یا لیگ های برتر

Elite

نخبه، برگزیده، ممتاز

look down someone's nose at somebody

look down their nose at us


نگاه به دیگری با تحقیر و تکبر جوری که انگار تسبت به دیگری برتری دارد

merite

شایستگی


On merited از روي شایستگی

Financially

از نظر مالی

On the pitch

در زمین بازی

On the flip side

از طرف دیگر، در عوضعبارتی است که برای مقابله یا مقایسه با موضوعی که قبلاً بیان شده است، استفاده می‌شود.

Top dog

رئیس ، برتر، سرگله

Choking

خفگی (گلو)


خفگی (روانی):افت عملکرد به دلیل فشار روانی

Underform

ضعیف عمل کردن، عملکرد ضعیف و نامطلوب داشتن

due to

بدلیل، بواسطه

consistently

همواره

district

ناحیه، منطقه

neutral

خنثی، بي طرف

it’s tough at the top!

در اوج ماندن و حفظ موقعیت برتر ‌کار سختی است.دست‌یابی به موقعیت برتر آسان است، اما حفظ آن در طولانی‌مدت بسیار دشوار است.

Superior

برتر

Investigate

تحقیق کردن

Link

ارتباط دادن

Engineered out

حذف کردن یک چیز یا از جایی که دیگه بهش نیازی نیست

Bum

ماتحت، بخشی از بدن مرتبط با نشستن

throughout

در سراسر، بطور کامل، در طول

This much

این میران زیاد

Gear around

آماده شدن و تدارک دیدن

Toward

به سمت، به طرف

GP surgery

General practitioner surgery


مطب پزشک عمومی

To drive someone toward something

هدایت یا سوق دادن، ترغیب، تشویق یا وادار کردن کسی به سمت یک هدف، فعالیت یا موقعیت خاص

Underdog

زیر دست، ضعیف و شکست خورده


قهرمان پنهان: در ابتدا شانس کمی برای پیروزی دارد ولی گاهی بطور غیرمنتظره ای پیروز میشود

Least likely

کم احتمال ترین

Nevertheless

با این حال، با این وجود، علی رقم

Plenty

فراوان، بسیار زیاد

End up

به انتها رسیدن، سرانجام، درنهایت