6 Minutes English

Front 1

Go away

Back 1

گمشو، از بین رفتن

Front 2

Microparticles

Back 2

ریز ذرات

Front 3

Dead

Back 3

مرده

Front 4

Pole

Back 4

قطب

North pole, south pole

Front 5

As well

Back 5

همچنین

Front 6

tough

Back 6

سخت و دشوار، خشن

Front 7

Groundbreaking

Back 7

پیشگامانه

Front 8

as usual

Back 8

مثل همیشه

Front 9

Globally

Back 9

در سطح جهانی

Front 10

according to

Back 10

مطابق با

Front 11

UN

Back 11

سازمان ملل متحد

Front 12

incinerate

Back 12

سوزاندن. با آتش سوختن burn

Front 13

Landfill

Back 13

محل دفن زباله

Front 14

bury

Back 14

دفن کردن، به خاک سپردن

Front 15

Melt

Back 15

ذوب کردن، آب کردن

Front 16

Sort of

Back 16

به نوعی، تقریبا

Front 17

remoulde

Back 17

بازسازی کردن، قالب زدن

Front 18

brittle

Back 18

شکننده، ترد، بي دوام

Front 19

as a result

Back 19

در نتیجه

Front 20

discovery

Back 20

کشف، اکتشاف

Front 21

Fit in

Back 21

مطابقت کردن

Front 22

enzyme

Back 22

آنزیم

Front 23

Exist

Back 23

وجود داشتن، بودن

Front 24

Certain

Back 24

مسلم ، قطعی

بعضی، خاص

Front 25

break down

Back 25

درهم شکستن، تجزیه کردن

Front 26

Bond

Back 26

ارتباط، پیوستگی ، بند، عهد

Front 27

At least

Back 27

حداقل

Front 28

Pile

Back 28

توده، کپه، مقدار زیاد

پایه، ستون پل

اندوختن، توده کردن

Front 29

rot

Back 29

پوسیدن، فاسد شدن

Front 30

Microorganisms

Back 30

جانداران کوچک و میکروسکوپی، ریز جاندار

Front 31

Branch

Back 31

شاخه

Front 32

Spread

Back 32

منتشر شدن، پخش شدن

Front 33

Predict

Back 33

پیش بینی کردن، پیش گویی کردن

Front 34

Major

Back 34

عمده، بزرگ ، بزرگتر، ارشد

Front 35

breakthrough

Back 35

پیشرفت، پیشرفت غیر منتظره، عبور از مانع، شکاف

Front 36

Show promise

Back 36

نشان دادن نشانه ها یا علائم آینده موفق و امید بخش

Front 37

Prototype

Back 37

نمونه اولیه، نمونه اصلی، شکل اولیه

Front 38

Since then

Back 38

از آن به بعد

Front 39

I'm afraid

Back 39

متاسفم

Front 40

Recap

Back 40

خلاصه کردن، مرور کردن، بازگو کردن، تکرار کردن

Front 41

Deal with

Back 41

مدیریت کردن، رسیدگی کردن به مسئله ای

Front 42

Snap

Back 42

گسیختن

Front 43

Sew

Back 43

دوختن، خیاطی کردن

Sewing machine. ماشین چرخ خیاطی

Front 44

menstruation

Back 44

قائدگی، پریود، حیض

Front 45

Vagina

Back 45

واژن

Front 46

reproductive cycle

Back 46

چرخه تولید مثل

Front 47

sanitary pads

Back 47

نوارهای بهداشتی

Front 48

Day to day life

Back 48

زندگی روزمره، زندگی عادی روزانه

Front 49

Relevant

Back 49

مرتبط

Front 50

What's more .....

Back 50

.....علاوه بر این .... / ....به علاوه ......

برای افزودن اطلاعات تکمیلی و یا نکات اضافه

Front 51

Durable

Back 51

با دوام، مقاوم

Front 52

Infection

Back 52

عفونت، سرایت مرض

Front 53

Learn

Back 53

یاد گرفتن، دانستن، خواندن

Front 54

refugee

Back 54

مهاجر، فراری، پناهنده سیاسی

Front 55

refugee

Back 55

مهاجر، فراری، پناهنده سیاسی

Front 56

roughly

Back 56

تقریبا

Front 57

lockdown

Back 57

اعمال محدودیت های شدید و گسترده بر رفت و آمد مردم و فعالیت های عمومی در شرایط اضطراری،مثل قرنطینه

به یک وضعیت اضطراری اشاره دارد که طی آن افراد مجبور به محدود کردن یا متوقف کردن فعالیت های عمومی و حضور در اماکن عمومی هستند.

Front 58

To this day

Back 58

تا به امروز، هم چنان، هنوز

Front 59

endure

Back 59

تحمل کردن، بردباری کردن، طاقت آوردن

Front 60

reusable

Back 60

قابل استفاده مجدد

Front 61

Absorbent

Back 61

جاذب، قابلیت جذب، قابلیت جذب داشتن

Front 62

Soak up

Back 62

جدب کردن، نفوذ کردن و بلعیدن مایعات

پذیرفتن و درک کردن اطلاعات

Front 63

Disposable

Back 63

یکبار مصرف، قابل دور انداختن

Front 64

shepherd

Back 64

چوپان، چوپانی کردن

Front 65

Fleece

Back 65

پشم گوسفند، پشمی wool

Front 66

Thick

Back 66

ضخیم، غلیظ، کلفت

Front 67

Unlike

Back 67

برخلاف، برعکس

Front 68

thread

Back 68

نخ

Front 69

needle

Back 69

سوزن

Front 70

Thrown away

Back 70

دور انداختن

Thrown. پرتاب کردن، مطرود، در رفته

Front 71

To date

Back 71

تا به امروز ، تا به این تاریخ....

Front 72

To date

Back 72

تا به امروز ، تا به این تاریخ....

Front 73

Tens of thousands

Back 73

ده ها هزار

Front 74

Donate

Back 74

اهدا کردن، بخشیدن، داوطلبانه اختصاص دادن

Front 75

Flee

Back 75

فرار کردن. گریختن، به سرعت رفتن

Front 76

Refugees fleeing conflict

Back 76

به پناهندگانی اشاره دارد که به دلیل درگیری‌ها و شرایط ناامن در کشورشان مجبور به ترک وطن و فرار به کشورهای دیگر هستند.

Front 77

Seek

Back 77

جستجو کردن

گذشته اش: sought

Front 78

asylum

Back 78

پناه، پناهگاه، پناهندگی

Front 79

overwhelm

Back 79

غلبه کردن، فرو بردن، مسلط شدن،غرق کردن

به طور کامل تحت تأثیر قراردادن

Front 80

ongoing

Back 80

در حال پیشرفت، در دست اقدام، مداوم

Front 81

homeland

Back 81

وطن

Front 82

struggle

Back 82

تقلا، کوشش، مبارزه کردن، دست و پا کردن

Front 83

influx

Back 83

هجوم، ورود

Front 84

levee

Back 84

خاکریز، بند، لنگرگاه

Front 85

Sheer size

Back 85

بزرگی یه چیزی از نظر مقدار، تعداد، عظمت

Sheer size of national dept

بدهي ملی بسیار بزرگ

Front 86

scent

Back 86

عطر و رایحه

Front 87

workload

Back 87

بار کاری، حجم کار

Front 88

despite

Back 88

با وجود، علی رقم

Front 89

Consider

Back 89

فکر کردن، تامل کردن، در نظر گرفتن

Front 90

distribute

Back 90

پخش کردن، توزیع کردن

Front 91

Barely

Back 91

به سختی

Front 92

Amount

Back 92

میزان

Front 93

Fabrics

Back 93

پارچه ها