• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/31

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

31 Cards in this Set

  • Front
  • Back

Warden

سرپرست، ولی، رئیس، ناظر، نگهبان، ناظر،بازرس

Charge

تصدی، عهده داری، حمله، اتهام، هزینه، وزن، مسئولیت،گماشتن، عهده دار کردن، زیربار کشیدن

Acknowledge

قدردانی کردن، اعتراف کردن،تصدیق کردن

Cautious

هوشیار، محتاط، مواظب

Anticipate

پیش بینی کردن، انتظار داشتن، پیشدستی کردن، جلوانداختن، پیش گرفتن بر، سبقت جستن بر

admit

پذیرفتن، تصدیق کردن،زیربار(چیزی)رفتن، اقرار کردن، واگذار کردن، دادن،اعطا کردن

accurate

دقیق، صحیح

District

بخش، ناحیه، حوزه، بلوک

Justice

داد، عدالت، انصاف، درستی، دادگستری

conduct

هدایت کردن، رفتار

fair

زیبا، لطیف، نسبتا خوب، متوسط، بور، بدون ابر، منصف ، نمایشگاه، بیطرفانه

liberty

آزادی، اختیار، اجازه، فاعل مختاری

Delinquent

متخلف، مرتکب جنایت یا جنحه، غفلت کار

offender

متخلف، تخطی کننده، متجاوز

youthful

دارای نیروی شباب، جوان، باطراوت

Council

انجمن، مشاوره، شورا، مجلس، کنکاشگاه

bill

صورتحساب، اسکناس، لایحه

bewilder

گیج کردن، سردرگم کردن،گم کردن

Deprive

بی بهره کردن، محروم کردن،معزول کردن

Spouse

همسر، شریک زندگی، زن، شوهر

Benefit

سود، صرفه، منفعت، نفع، استفاده، نیکی، احسان، خوبی


امتیاز، مزیت، حُسن


فایده رساندن به، مفید بودن برای، سودمند بودن برای

Vocation

کار، شغل، کسب، پیشه، حرفه، صدا، احضار، پیشه ای،حرفه ای، هنرستانی

occupation

شغل، پیشه، مربوط به حرفه

Unstable

ناپایا، ناپایدار


نااستوار، بی ثبات، بی پایه، لرزان،متزلزل

Homicide

آدمکشی، قتل

Penalize

جریمه کردن، تاوان دادن،تنبیه کردن

declare

اظهار داشتن، گفتن، اعلام کردن اعلان کردن، اظهار کردن، شناساندن

ink

مرکب، جوهر

Beneficiary

ذی‌نفع، موقوف‌علیه

Niece

خویش و قوم مونث، دختر برادر یا خواهرو غیره

counselor

مشاور، مستشار، رایزن، وکیل مدافع