• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/39

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

39 Cards in this Set

  • Front
  • Back
  • 3rd side (hint)

Excel

برتری داشتن، بهتر بودن

be better than; do better than

Feminine

زنانه، مونث

Dungaree

نوعی پارچه پنبه ای نامرغوب زبر وخشن، لباسی که ازاین پارچه درست شود

Staring

خیره شدن

Ashamed

شرمنده، خجل ، رسوا

Mount

کوه ، تپه، صعود ، ترفیعبالارفتن، سوارشدن، زیادشدن ، بالغ شدن

Compete

رقابت کردن - مسابقه دادن

Rival

هماورد، رقیب، حریف، هم چشم، هم چشمیکننده، نظیر،شبیه، هم چشمی، رقابت کردن

Rival

هماورد، رقیب، حریف، هم چشم، هم چشمیکننده، نظیر،شبیه، هم چشمی، رقابت کردن

Dread

ترس، بیم، وحشت، ترسیدن (از)

Deserted

ترک شده، متروکه

Masculine

مردانه، مربوط به مرد

Masculine

مردانه، مربوط به مرد

Beard

ریش

Menace

تهدید، چیزی که تهدید کننده است، مخاطره،تهدیدکردن، ارعاب کردن، چشم زهره رفتن

Threat

تهدید، تهدید کردن، ترساندن

Sergeant

گروهبان

Raw

نارس، کال، خام، نپخته، بی تجربه، جریحه دار


،سرد،جریحه دار کردن

Reputation

شهرت، اعتبار، ابرو، خوشنامی، اشتهار، اوازه

Tendency

گرایش، تمایل، میل، توجه، استعداد، زمینه، علاقه مختصر

Leaning

تکیه، تمایل، میل، انحراف، کجی

Underestimate

کم برآورد کردن، کمتر از حدّ ارزیابی کردن، دست کم گرفتن، کم بهادادن به، ناچیز پنداشتن، کوچک شمردن

Admit

پذیرفتن، راه دادن، بار دادن، راضی شدن (به)،


رضایت دادن (به)، موافقت کردن، تصدیق کردن، زیربار(چیزی)رفتن، اقرار کردن، واگذار کردن، دادن، اعطا کردن

Frame

تنه ، بدن ، چارچوب

Victorious

پیروز، فاتح

Conquer

پیروزی یافتن بر، فتح کردن، تسخیر کردن

Attitude

گرایش، حالت، هیئت، طرز برخورد، روش و رفتار

Squad

گروه ، دسته؛ تیم

Numerous

بیشمار، بسیار، زیاد، بزرگ،پرجمعیت، کثیر

Critic

نقدگر، نکوهشگر، سخن سنج، نقاد، انتقادکننده،


کارشناس، خبره

Flexible

خم شو، تاشو، نرم، قابل انعطاف،قابل تغییر

Squeeze

فشردن، له کردن، چلاندن، فشار دادن، آب میوهگرفتن، بزورجا دادن، زور آوردن، فشار، فشرده،چپاندن

Narrow

تنگ، کم پهنا، باریک

Conflict

مخالفت مستقیم، ناسازگاری،تضاد، ناسازگار بودن

Conflict

مخالفت مستقیم، ناسازگاری،تضاد، ناسازگار بودن


ستیزه، کشاکش، کشمکش، نبرد، برخورد

Opposition

ضدیت، مخالفت، مقاومت، تضاد، مقابله

Settle

واریز، تسویه، جا دادن، ماندن، مقیم کردن، ساکنکردن، واریز کردن، تصفیه کردن، معین کردن، تهنشین شدن، تصفیه حساب کردن، نشست کردن

Minority

اقلیت، بخش کمتر، عدم بلوغ

Fiction

افسانه، قصه، داستان، اختراع، جعل،خیال، وهم، دروغ، فریب، بهانه، خیالبافی