• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/201

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

201 Cards in this Set

  • Front
  • Back

Lexical

لغوی

Items

موارد

Appear

ظاهر می شود

Further

بیشتر

Clarify

وضوح

Illustrations

تصاویر

It is to noted

لازم به ذکر است

Further clarify

وضوح بیشتر

Triggering

راه اندازی

Bows

کمان

Arrows

تیر

Arrived

رسید

Attack

حمله کردن - هجوم بردن

Affraid

ترسیده

Bottom

ته

Cruel

ظالم - بیرحم

Middle

وسط

Hunt

شکار

Botton

دکمه

Moment

لحظه

Trick

حقه - حیله

Pleased

راضی

Promised

قول داد

Well 1

خوب

Sword

شمشیر

Hole

سوراخ

Thought

فکر کرد - اندیشید

Yelled

داد زد

Past of think:

Thought

Count

شمردن - شمارش کردن عدد

Canadian

کانادا

Flag

پرچم

Maple

درخت افرا

Leaf

برگ

Recieved

دریافت کرد

Quite

خیلی

Ask#

Reply- answer

Well 2

چاه

Riding

راندن- سواری

Rough

خروشان

Rough water

آب خروشان

Adventure

ماجراجویی

Approach

نزدیک شدن

Climed down

پایین آمد

The stairs

پله ها

Mixed

ترکیب کرد

Chemical

ماده شیمیایی

Scientist

دانشمند

Created

درست کرد

Igloo

خانه برفی- خانه اسکیموها

Blouck

قالب

Blocks of snow

قالبهای برفی

Evil

شرور- بد

Evil figure

فرد شرور- شکل شیطانی

Figure

فرد

Science class

کلاس علوم

Fly swatter

مگس کش

Laughter

خنده

Laugh(n)

خنده

Filled the room

اتاق را پر کرد

Loud

با صدای بلند

Was so loud that

آنقدر بلند بود که

The man's voice

صدای مرد

Heard the news

اخبار را شنید

Noise

سروصدا

The crying baby

بچه در حال گریه- گریه او

Work Project

پروژه کار

His afternoon work Project

پروژه کاری بعد از ظهرش

Scare

ترساندن

By what he saw in the room

توسط آنچه در اتاق دید

Shout

فریاد- فریاد زدن

Shouted at me

بر سرم فریاد زد

Late for work

دیر کردن برای کار

Smell

بو کردن - بو دادن

Treat

رفتار کردن

Worse than

بدتر از

Us all

همه ی ما

Do experiment

آزمایش کردن

Louder

با صدای بلندتر

Secretive

رازگونه- محرمانه

Scary

ترسناک

Better than

بهتر از

Opposite Better than

Worse than

It smells Hospital

بوی بیمارستان می دهد

Adventurous

پرماجرا

Adventurous trip

سفر ماجراجویانه

Adventurous woman

زن ماجراجو

Chemical experiment

آزمایش شیمی

Chemical scientist

دانشمند شیمی

Chemical lab

آزمایشگاه شیمی

Creature

مخلوق- موجود

Creative

خلاق

Evil Eye

چشم شور- چشم شیطانی و پلید

Laugh at

خندیدن به

What's difference between laughing and smiling?

چه تفاوتی بین خنده و لبخند وجود دارد

Alien

آدم فضایی

Peace

صلح

Came in peace

برای صلح امد

Chart

جدول - نمودار

I had improved

پیشرفت کرده بودم

As

به عنوان - به صورت

Gold ribbon

روبان طلایی

Ever

تا الان

The most fun

سرگرم کننده ترین کار

I've ever had

تا الان داشته ام- تا الان کرده ام

Fail

شکست خوردن

Since

از آنجائیکه

Get the job

بدست آوردن شغل - گرفتن شغل

Grade

نمره

Synonyms of grade:

Mark


Score

I managed.

موفق شدم

Report card

کارنامه

Instead

به جای

He ate the carrot instead the ice cream.

او به جای بستنی هویچ‌ خورد.

The library at school

کتابخانه مدرسه

Planet

سیاره

Saturn

سیاره زحل

With the ring around it

با یک حلقه دور آن

Trouble

مشکل

He had trouble writing her report.

او در نوشتن گزارشش مشکل داشت

For class

برای کلاس

Math problems

مسایل ریاضی

All the students

همه ی دانش اموزان

Could easily solve

به راحتی می توانستند حل کنند.

Was surprised

سورپرایز شدم.

Brought

آوردند

Brought ( now):

Bring

Suppose

گمان کردن

Synonym of suppose:

Guess

Universe

جهان هستی

It cannot be measured

آن نمی تواند اندازه گیری شود.

So large that

آنقدر بزرگ است که

View

نگاه کردن

In the mirror

در آیینه

Micheal likes to view himself at mirror.

مایکل دوست دارد به خودش در آیینه نگاه کند

Drop

قطره

bright

روشن

was pulled from his chair

از صندلی خود بیرون کشیده شد

roof

سقف

Appropriate

مناسب- درخور

Avoid

اجتناب کردن

broken bottle

بطری شکسته

Floor

زمین


کف

Behave

رفتار کردن

Calm

آرام- آرامش

Concern

نگرانی

بعد از after فعل همیشه به صورت.... می آید.

Ing

warm bath

وان گرم

I was filled with concern

من پر از نگرانی( دغدغه) بودم.

Content

راضی- خوشحال

Expect

انتظار داشتن

Frequently

غالبا

Either at the beginning or ending of the week.

یا اول هفته یا آخر هفته

Habit

عادت

Instruct

آموزش دادن- یاد دادن

Issue

موضوع

Spoke

صحبت کردند

None

هیچ- هیچکدام

There is none left.

هیچ چیزی باقی نماند.

He spent all his money.

همه ی پولش را خرج کرد.

Patient

صبور

Had to

مجبور بودم.

Had to be patient.

مجبور بودم صبور باشم

To leave

ترک کنم

Positive

مثبت- روشنی

Ahead of her

پیش رویش

Punish

تنبیه کردن

To punish me

برای تنبیه من

Had me stand in the corner.

منو مجبور کرد در آن گوشه بایستم.

Represent

نماینده چیزی یا کسی بودن

Lawyer

وکیل

Court

دادگاه

Will represent me

نماینده ی من خواهد بود.

Shake

تکان دادن

Shake hands

دست دادن

Spread

پخش شدن - مالیدن

I like to spread butter on my toast.

من دوست دارم روی نان تستم کره بمالم.

Stroll

آرام پیاده روی کردن- آرام قدم زدن

Through the park

توی پارک. داخل پارک

Village

دهکده

Advantage

مزیت


منفعت


سود

Cause

دلیل چیزی بودن


باعث چیزی بودن

Community

جامعه


اجتماع

Dead

مرده

Is buried

دفن می شود

Buried

دفن

Cage

قفس

Distance

فاصله

Escape

فرار کردن

Face

مواجه شدن


روبرو شدن

Follow

دنبال کردن

Fright

ترس

Ghost

روح

Being tall is an advantage to a basketball players.

بلند بودن یک مزیت برای بازیکنان بسکتبال است.

Get sick

مریض شدن

The cold weather cause to get sick.

هوای سرد دلیل مریض شدن او است.

A dead person is usually buried ground.

شخص مرده معمولا در زمین دفن می شود.

The butterfly could not scape from the cage.

پروانه نمی تونست از قفس فرار کنه

My sister and I have yo find a better way to face our differences.

من و خواهرم باید یک راه بهتری برای اختلافات مون پیدا کنیم.

She was filled with fright.

آن خانم پر از ترس بود

Many people are afraid of ghost.

آدم های زیادی از روح می ترسند.