• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/452

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

452 Cards in this Set

  • Front
  • Back
  • 3rd side (hint)

ترسیده

afraid

موافقت کردن

agree

عصبانی

angry

رسیدن

arrive

حمله کردن .هجوم بردن

attack

ته .انتها.کف

bottom

باهوش.زیرک.زیرکانه

clever

ظالم .بی رحم

cruel

سرانجام.درانتها

finally

مخفی شدن .قایم شدن

hide

شکار کردن .دنبال چیزی دویدن برای شکار کردن

hunt

تعداد زیاد.مقدار زیاد

lot

وسط.قسمت میانی

middle

دقیقه .لحظه

moment

خوشحال .خرسند

pleased

قول دادن .وعده دادن


promise

پاسخ دادن .جواب دادن

reply

امن .درامنیت.مطمئن

safe

ترفند

trick

خوب.به خوبی

well

خون

blood

سوزاندن

burn

سلول

cell

در خود داشتن.در بر داشتن.شامل شدن

contain

درست .صحیح

correct

محصول.رشته.دسته

crop

تقاضا.درخواست

demand

برابر.مساوی.هم پایه.مشابه

equal

غذا دادن.

feed

سوراخ.چاله

hold

افزایش دادن

increase

حاکم .ارباب.فرمانروا.نجیب زاده

lord

بدهکار بودن

owe

مکان .موقعیت.جایگاه

Position

بلند کردن.بالا بردن

raise

وظیفه شناس.مسئول.موظف

responsible

جالب .زیبا .جذاب

Sight

نقطه.جا

Spot

ساختمان.ساختار

structure

کامل.تمام چیزی

whole

مایع

liquid

قفل

lock

زندان

jail

صندوق پست

mailbox

گندم

wheat

پرداخت شد

paid

مشابه

Same

پریدن

jump

مدتی پیش

long ago

اهرام

pyramids

مصر

Egypt

رفیق .آدم

guy

عاریه. وام.قرض

loan

گودال

dug

دزد.سارق

robber

مربی

coach

کنترل کردن

control

توصیف .وصف.شرح

description

مستقیم

direct

امتحان.آزمون

exam

مثال .نمونه

example

محدودیت

limit

محلی.داخلی

local

جادویی.شگفت انگیز

magical

نامه

mail

رمان.کتاب.داستان

novel

طرح کلی.نما.طرح.خطوط اصلی

outline

شاعر

poet

با حروف جدا نوشتن.چاپ کردن.مهر زدن

print

صحنه.وضعیت .دکور صحنه

scene

برگه .کاغذ

sheet

احمقانه

silly

فروشگاه .مغازه

store

زجر کشیدن.رنج بردن.اذیت شدن

suffur

فناوری.تکنولوژی

technology

مسیر

path

مسیر

route

باستان

ancient

مقاله

essay

گلدان

vase

افتادن

dropp

خواربارفروشی

grocery

در عرض چیزی.از این سر تا آن سر

across

نفس کشیدن

breathe

ریه

lung

ویژگی

characteristic

خط خطی

stripes

خوردن .مصرف کردن .نوشیدن

consume

خوشحال کردن.شاد کردن .هیجان زده کردن

excite

خیلی زیاد .بیش از حد.اغراق آمیز

extreme

درجه

degree

عرق کردن

sweat

وحشت.ترس

fear

خوش شانس

fortunate

اتفاق افتادن.رخ دادن

happen

طول .درازا

length

اشتباه

mistake

تماشا کردن.مشاهده کردن.دیدن

observe

شانس .موقعیت

opportunity

جایزه

prize

مسابقه

race

متوجه شدن .فهمیدن.تشخیص دادن

realize

پاسخ دادن.جواب دادن

respond

خطر .ریسک

risk

از خود پرسیدن.از خود سوال کردن.تعجب کردن

wonder

با این وجود.هنوز.در جملات منفی به کار میرود

yet

رخ داده است

occurred

باطله

useless

دانشکده .مدرسه عالی.فرهنگستان

academy

دوره ها

courses

taught

آموخته

taught

باستانی .بسیار قدیمی.کهن

ancient

تخته

board

علامت

sign

سده.قرن.صدسال

century

سر نخ

clue

جرم

crime

کارآگاه

detective

کنسرت

concert

بخش.در تقسیمات ایالتی .کشوری

county

فرهنگ لغت.واژه نامه.لغت نامه


ه

dictionary

وجود داشتن

exist

صاف.تخت

flat

مرد متشخص

gentleman

مخفی.پنهان

hidden

شاید

maybe

افسر.صاحب منصب

officer

اصلی

original

کوبیدن.

pound

فرایند.پروسه

process

منتشر کردن.چاپ کردن

publish

تئاتر.سینما

theater

ثروت.گنجینه.پول زیاد

wealth

ارزش چیزی را دانستن.قدردانی کردن

appreciate

ارزش چیزی را دانستن.قدردانی کردن

appreciate

موجود.دردسترس

available

شکست دادن.غلبه کردن.مسلط شدن

beat

روشن .درخشان

bright

جشن گرفتن.پایکوبی کردن

celebrate

تصمیم گرفتن.تعیین کردن

determine

محوشدن.غیب شدن.ناپدید شدن

disappear

دیگر

else

عادلانه .منصفانه.معقول

fair

جریان داشتن

flow

به سمت جلو


forward

تپه

hill

درجه .میزان

level

تنها

long

گودال اب

puddle

پاسخ .جواب

response

فصل

season

راهکار.راه حل

solution

تلف کردن.هدر دادن.اسراف کردن

waste

که ایا.که


ایا

whether

بحث کردن

argue

گفتگو کردن.ارتباط برقرار کردن.ارتباط داشتن .تماس داشتن

communicate

جمعیت

crowd

وابسته بودن.وابستگی داشتن

depend

بشقاب

dish

خالی

empty

دقیق.به اندازه

axact

تازه

freash

جمع کردن

gather

نشان دادن.اشاره کردن

indicate

وسیله .کالا.شی.چیز

item

تقدیم کردن.پیشنهاد دادن.ارائه دادن


offer

قیمت

price

لوازم.محصول

product

دارایی.اموال

property

خریدن

purchase

توصیه کردن.پیشنهاد دادن


recmmend

انتخاب کردن.برگزیدن

select

ابزار .وسیله

tool

رفتار کردن

treat

زنده

alive

استخوان

bone

زحمت دادن .خود رابه دردسر انداختن

bother

کاپیتان

captain

پایان.نتیجه گیری .انتها

conclusion

تماشاگران

spectators

تشویق شد

cheered

شک .شبهه

doubt

گشتن.بررسی کردن

explore

خارجی.بیگانه

foreign

شاد .خوشحال

glad

اگر چه.اما.به هر حال

however

ظالمانه.بی عدالتی

injustice

آدم بی گناه

innocent

بین المللی

international

وکیل

lawyer

درمورد چیزی صحبت کردن.ذکر کردن

mention

سیاست.قانون

policy

اجتماعی

social

سخنرانی

speech

کارمندان.پرسنل

staff

به سمت.به طرف

toward

چوب

wood

دست یافتن.با موفقیت انجام دادن.رسیدن به هدف

achieve

توصیه کردن.مشاوره دادن.نصیحت کردن

advise

الان.از قبل.قبل ازیک زمان خاص.هم اکنون.حالا

already

پایه .اساسی.آسان

basic

مقدارکم.کمی

bit

فکر کردن.در نظر گرفتن

consider

از بین رفتن.خراب کردن.تخریب کردن

destory

سرگرم کردن

entertain

اضافی

extra

هدف

goal

دورغ گفتن

lie

گوشت

meat

نظر.عقیده.رای

opinion

اصل.واقعی

real

منعکس کردن.

reflect

حساب کردن.ملاحظه کردن.مورد توجه قراردادن .نگاه کردن

regard

آماده کردن غذا ونوشیدنی.غذا دادن.خوراک دادن

serve

سبزیجات.سبزی

vegetable

جنگ

war

ارزش

worth

به نظر رسیدن .ظاهر شدن

appear

قسمت پایینی

base

مغز

brain

شغل .حرفه

career

فروشنده.منشی.کارمند

clerk

تلاش

effort

داخل شدن

enter

عالی

excellent

قهرمان

hero

عجله کن.کاری را سریع انجام دادن

hurry

مطلع کردن .آگاه کردن.اطلاع دادن

inform

بعدا.بعد از(یک زمان خاص.دیرتر

later

ترک کردن.رفتن

leave

یافتن.پیدا کردن

locate

پرستار

nurse

عمل جراحی

operation

درد

pain

اجتناب کردن.رد کردن.دوری کردن

refuse

اگرچه

though

گوناگون.متنوع.مختلف

various

واقعی

actual

متعجب کردن.شگفت زده کردن

amaze

قیمت

charge

دلداری دادن.تسلی دادن

comfort

تماس داشتن.رابطه برقرارکردن.تماس گرفتن.صحبت کردن

contact

مشتری

customer

تحویل دادن.حمل کردن

deliver

deliver

پول یا در آمد به دست آوردن.به دست آوردن.کسب کردن

earn

دروازه.ورودی

gate

شامل شدن.دربر داشتن

include

مدیریت کردن.

manage

مرموز

mystery

روی دادن.اتفاق افتادن.واقع شدن

occur

متضاد.مخالف

opposite

بشقاب

plate

دریافت کردن

receive


جایزه

reward

قراردادن.تنظیم کردن.گذاشتن.نصب کردن

set

دزدیدن.دزدی کردن

steal

سارق.دزد

thief

بالا رفتن.پیش رفتن.ترقی کردن

advance

ورزشکار

athlete

معمولی.میانگین.میانه.متوسط

average

رفتار

behavior

پشت سر.پشت چیزی

behind

کلاس.واحد درسی

course

کلاس.واحد درسی

course

کم کردن.کاستن

lower

شبیه بودن.مشابه بودن

match

عضو

member

ذهنی.عقلی.روانی.دماغی

mental

مسافر

passenger

شخصیت.رفتار.منش

personality

شعر

poem

میله .تیرک

pole

درآوردن.پاک کردن.از بین بردن.ازجای خود برداشتن

remove

امنیت

Safety

شلیک کردن

shoot

زنگ زدن (ساعت.صدا ایجاد کردن

sound

شنا کردن

swim

تار عنکبوت

web

قالب

block

شادمانی کردن.هورا کشیدن

cheer

پیچیده.سخت

complex

منتقد

critic

واقعه .رویداد

event

تمرین کردن.ورزش کردن

exercise

به اندازه.متناسب

fit

دوستی

friendship

راهنما

guide

نقص.کمبود

lack

گذرگاه

passage

اجرا کردن.عمل کردن

perform

فشار

pressure

احتمالی.محتمل

probable

عمومی

public

ضربه زدن.حمله کردن

strike

پشتیبانی کردن حمایت کردن.موافق بودن

support

وظیفه

task

واژه

term

یکی شدن.متحدشدن

unite

همراه کردن.مرتبط کردن.وابسته کردن

associate

محیط زیست.محیط

environment

کارخانه

factory

ویژگی.مشخصه

feature

ویژگی.مشخصه

feature

مورد.مثال.نمونه

instance

نقش داشتن در کاری.درگیر بودن.دخالت داشتن در کاری .همراه چیزی بودن

involve

دا رو

medicine

ترکیب.مخلوط.معجون

mix

آماده سازی کردن.سازماندهی کردن

organize

دوره

period

زندگی کردن در جایی.ساکن بودن.مهاجرت کردن به

populate

تولید کردن.پرورش دادن

produce

تعدادی از چیز های مشابه.سلسله.رشته

range

شناختن.به جا آوردن

recognize

منظم

regular

علامت .نشانه

sign

نوک

tip

رسم .سنت

tradition

زباله .آشغال

trash

گسترده .عریض

wide

توصیه.نظر.پند.اندرز.نصیحت

advice

درطول

along

توجه

attention

جذب کردن.جلب کردن

attract

بالا رفتن

climb

ریختن.انداختن.افتادن

drop

پایانی.آخرین.نهایی


final

دورتر.دور

further

به طور ضمنی گفتن.به طور سر بسته گفتن.به طور ضمنی منظوریا معنی را رساندن

imply

حفظ کردن.نگهداری کردن

maintain

هیچکدام(از دوتا.نه این نه آن

neither

درغیر اینصورت

Otherwise

جسمانی.فیزیکی.بدنی

physical

اثبات کردن

prove

عکس العمل نشان دادن

react

راندن.سوارشدن

ride

قرار گرفته.واقع

situated

جامعه.اجتماع

Society

معیار.شاخص.استاندارد.معمول

Standard

پیشنهاد دادن.نظر دادن

suggest

در واقع.در حقیقت

actually

تکه(تکه ای که با گاز زدن کنده می شود.لقمه

bite

ساحل

coast

توافق.معامله

deal

بیابان

desert

زلزله

earthquake

موثر.کارا

effective

بررسی کردن.معاینه کردن

examine

نادرست.غلط

false

هدیه

gift

گرسنگی

hunger

تصور کردن

imagine

سفر

journey

مبهم.گیج کننده.پازل

puzzle

کاملا

quite

کاملا

quite

ترجیحا

rather

مشخص.ویژه.خاص

specific

سفرتفریحی.تور.گردش

tour

گشت وگذار.سفر

trip

ارزش

value

گروه موسیقی

band

حداقل.ناچیز.به سختی

barely

خسته کننده.کسل کننده

boring

لغو کردن

cancel

راه ماشین رو.ورودی اتومبیل

driveway

آشغال .زباله.چیزهای بی ارزش وبی استفاده

garbage

ابزار.آلت انجام کاری

instrument

ابزار.آلت انجام کاری

instrument

فهرست

list

ترفند.جادو .شعبده

magic

پیغام.پیام

message

دیدن.مشاهده کردن.دریافتن

notice

مالک بودن.صاحب بودن

own

پیش بینی کردن.پیشگویی کردن

predict

پروفسور.استاد دانشگاه

professor

عجله کن.با عجله رفتن.با عجله کاری را انجام دادن

rush

برنامه

schedule

قسمت کردن.به اشتراک گذاشتن

share

صحنه .سکوی نمایش

stage

توفان

storm

در داخل

within

تبلیغ کردن.

advertise

وظیفه تعیین کردن.تکلیف کردن

assign

تما شاچی.مخاطب.مخاطبین

audience

صبحانه

breakfast

رقابت .مسابقه:

competition

سرد.خنک

cool

پیدا کردن.به دست آوردن.کسب کردن

gain

اهمیت

importance

اطلاعات آگاهی دانش

knowledge

خیلی.مهم.عمده

major

بد جنس.ظالم

mean

ترجیح دادن

prefer

پیشرفت

progress

رییس جمهور

president

احترام

respect

ثروتمند

rich

مهارت

skill

هر طوری که شده.به هر نحوی به هر طریقی

somehow

قدرت

strength

رای دادن

vote

راستگویی.صداقت

honesty

اصطلاح

idiom

مستقل

independent

داخل .درون

inside

استاد

master

خاطره

memory

مناسب .درست

proper

بررسی کردن.نگاه کردن.از نظر گذراندن

scan

بخش .قسمت

section

سطح

surface

بالا تر.فوق.بالای چیزی

above

جلوی چیزی

ahead

مقدار

amount

باور .عقیده.اعتقاد

belief

مرکز

center

رایج .معمول

commen

هزینه داشتن.قیمت داشتن

cost

نشان دادن

demonstrate

متفاوت

different

گواه .مدارک

evidence

ماحرا جویی.ماجرای هیجان انگیزوجالب

adventure

به چیزینزدیک شدن

approach

با دقت

carefully

ماده شیمیایی

chemical

ایجاد کردن.ابداع کردن.به وجود آوردن چیز جدید

create

شیطانی .ناخوشایند.خبیث.دیو سرشت

evil

آزمایش.تجربه

experiment

کشتن

kill

آزمایشگاه.لابراتور

laboratory

صدای خنده

laugh

بلند.رسا

loud

عصبی.نگران

nervous

سروصدا.هیاهو.اختلال

noise

پروژه.برنامه.تحقیق

project

ترساندن

scare

راز .سر

secret

راز .سر

secret

فریاد زدن.دادزدن

shout

بو کشیدن.بوییدن

smell

خیلی بد.وحشتناک .افتضاح.

terrible

بدتر

worse

بیگانه.موجود فضایی

alien

درمیان چیزی.درخلال چیزی

among

فهرست.لیست.نمودار

chart

ابر

cloud

فهمبدن.درک کردن

comprehend

توصیف کردن

discribe

درهر زمانی .تا کنون

ever

شکست خوردن.ناکام شدن

fail

مهربان.دوستانه.صمیمانه.صمیمی

friendly

امتیاز.نمره.پایه

grade