• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/118

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

118 Cards in this Set

  • Front
  • Back

مفتضحانه

با شکست مفتضحانه ای پایان یافت

دست چندم

اهمیت محیط زیست در افکار عمومی جهانی مساله ای دست چندم تلقی می‌شود

مطلوب

هنوز با شکل مطلوبی

مستعد

بیشتر از دیگران مستعد اعتیاد به قمار هستند

حاوی

جعبه چوبی حاوی(شامل) خاکستر پیکر نامزدش را نگه داشته است


بگویید او هم در غم مرگ، سوگوار است

دغدعه - دلسوز

بدون دغدغه مردم هرگز نمی توانیم دلسوز منافع آنها باشیم

ایفا

نقش نگهبان ایفا می کنند

نانوشته

این قرارداد نانوشته ولی استوار است

پیشتاز

شما دانش آموزان پیشتاز و فرزانه هم،....

سامان

گردآوری، سامان دادن اخبار، انتقال انها

تعدیل

می توان با اصلاح و تعدیل در اینترنت به کار بست

تفکیک

از این جهت قابل توجه و تفکیک است

سهولت

مورد دیگری برای سهولت در مطالعه

درخور

کتابهای علمی وقتی که درخور نیازهای زندگانی

نیروی قلم

با نیروی قلم به کشور و هموطنان خود

ناقابل

خدمت ناقابل انجام دهد

دیباجه

در دیباجه کتاب خود مینویسد


از این وضع در هم و برهم اقتصادی

زبده

نیاز به خبرنگاران زبده و... آشکار می کند

اجرا درب

اجرای طرح زوج و فرد از درب منازل

نظیر

استادم، روان‌ شاد باد، در ادبیات بی نظیر بود

پرفراز و نشیب

ایران تاریخ پرفراز و نشیب داشته است‌؛ برای نمونه..

روی دادن

در این سال حادثه ی مهمی روی داد:

تاکنون

تاکنون برای رفع نیازهای جوانان.. چه اقداماتی صورت گرفته است؟

با رای و تدبیر

... زنی پارسا داشت با رای و تدبیر.

محرمانه

محرمانه نگاه داشتن

لفظ

زیرنویس کردن لفظ استاد

فعلی

مزبوط به زمان حال


تا اطلاع ثانوی روش فعلی ادامه یابد

دریچه-روزنی

دریچه: در کوچک-پنجره


روزن:منفذ، سوراخ


صندوق خانه ی تاریک را که دریچه ای به خانه همسایه داشت و تنها روزنی...

صراحت

آشکار شدن


نظر خود را به صراحت چنین بیان می کند

موسوم

نام نهاده شده


اسم گذاشته شده


تکیه ی... موسوم به تکیه شاهی

نوبه

نوبت


تقاضا تقاضا به نوبه خود بستگی به درآمد دارد

کم کوشی

اصل اقتصاد زبان(خط) و کم کوشی که متناظر با سهولت نوشتن است

Ss

بنیادی

.. یکی از موارد بنیادی در گزارشگری صحیح است

سنخ

جنس


ولی حتا یک نفر ازآنها هم واکنشی ازآن سنخ که بعدها مطرح شد

ممتنع

آرمانهایشان هم رویکردی بیطرفانه وممتنع دارم

انتفاعی

مشارکت انتفاعی برقرار کنید

تلویحی

با اشاره فهماندن

بی نقص

.تا خبری کامل و بی نقص تهیه کند

غنا

در نظر گرفتن این عناصر به غنای خبر می افزاید

بازنویسی

بازنویسی فرمول بالا

بهره گرفت

در نوشتن لید از..... بهره گرفت

کارد

با کارد به قتل رسانده بودند

مالش

دلها از گرسنگی مالش می رود

صفیربانگ و فریاد و سوت

صفیر گلوله ای شنیده می شود

اهرم بازدارنده

اهرم بازدارنده برای کاهش موارد ابتلا

شور و احساس

این نقل قول ها دارای شور و احساس هستند

حیاتی

ويراستار ها نقش حیاتی دیگری را نیز باید ایفا کنند

دست انداز

اعتبار این نگرش به دست انداز افتاد

عدول-مرعوب کردن

بسیاری از ورزشکاران از مرعوب کردن دیگران احساس پیروزی می کنند


بدون اینکه عواقب خاصی برای عدول از آنها وجود داشته باشد

ممیزه

هر رقیب تازه، ممیزه های تازه تری را به حریف تحمیل می کند


حتما ممیزه ای برای بقای خود ایجاد کرده است


به عنوان مثال پرداختن به سبک موسوم به نرم خبر

اس

به دیگر زبان،


از دیگر سو،

ندانم کاری

در این نوع از خبرنویسی، ندانم کاریهای افراد

نوپا-بدیهی

بورس انرژی نوپاترین بازار بورس در کشور است


البته بدیهی است که با توجه به سرمایه

یکپارچه

جمعیت یکپارچه به صدا درآمد.

ریز و درشت - سکنی

ده ها مانع ریز و درشت دیگر باعث نمی شود


آنها فعلا در سایت‌های معروف و بزرگ سکنی گزیده اند

به سان

نظام به سان ظرف و دولت مظروف است.

فراموش پذیر

فکر اولیه، عموما زودگذر و فراموش پذیر است

متولی

متولی، حسابرس و سازمان بورس و اوراق بهادار


سرپرست، مباشر، سرپرست املاک موقوفه

توفیق

نتیجه عدم توفیق دولت

بزک

در صورت انتشار خبر دروغ، آنچنان آن را بزک می کند


بیشتر در پیشبرد راهبردی... نقش آفرینی می کنند

واقع شدن

گاهی واقع شدن فعل به شرط انجام گرفتن فعل دیگر است

متداول

یک نوع دیگر از صیغه های عربی که در فارسی متداول است

چند جایگزین

زوال +++++ فروپاشیسابقه +++++ پیشینهراسخ +++++ استوارسایرین +++++ دیگرانضمیمه +++++ پیوستعدیده +++++ پرشمارصدمه ++++ آسیبطبق +++ برپایهقابل‌توجه ++ چشم‌گیرفارغ‌التحصیل ++ دانش‌آموختهفاکس ++ دورنگارقبلا == پیشتر

کهن

در فارسی کهن هم بسیار دیده می‌شود

مبنی

شایعاتی مبنی بر تصمیم

تجهیزات

ﺎرﺧﺎﻧﻪﻫﺎ، ﺗﺠﻬﻴﺰات اداري و ﻣﺎﺷﻴﻦآﻻت .

داموکلس

به مثابه شمشیر داموکلس بر سر.. قرارگرفته است

غنی-نیش

فاصله ی فقیر و غنی بیشتر شده


نیش نابرابری را گزنده تر کرده

زمانه

روزگار، دهر


ای دل چو زمانه می‌کند غمناکت

ساحت

تلفظ: (حَ) [ عربی ساحه ] (اسم) ۱- فضای خانه حیاط. ۲- زمینی که سقف نداشته باشد. ۳- درگاه آستانه.


دست درازی پول و بازار به ساحتی از زندگی

هشت

چون باید مرد و آرزوها همه هشت


تلفظ: (هِ تَ) [ پهلوی ] (مصدر متعدی) نهادن گذاشتن رها کردن.


نکوهیده-فی نفسه

به این خاطر نکوهیده است که فی نفسه فساد است

وسیع

فساد معنی وسیع تری دارد

محک

این نظرش را در چند... محک بزند

ارزنده

.. در حال توسعه کار ارزنده ای است

تاوان

به عنوان تاوان گناه به کلیسا می پرداختند

تفننی

از نظر کسانی که شکار تفننی را بی ضرر می بینند


بستگی به جایگاه اخلاقی شکار تفننی دارد

کرام الکاتبین

حسابش با کرام الکاتبین است

کماکان

کماکان از پرداختن به این مسئله لذت می‌برم

برون ریزی

برون‌ریزی ذهنی و نوشتن خاطرات روزمره هم کافی بود

کم و کاست

محنت همه افزوده و راحت کم و کاست

گزند

گمان می‌کردیم از گزند باران در امان می‌ماند

تناوب

تلفظ: (تَ وُ) [ عربی ] (مصدر لازم) به نوبت کاری را انجام دادن.


و به تناوب مهمان خانه اقوام دور و نزدیک بودیم

منجی

ضرب‌المثلی که منجی ماست

ملامت

خودتان را ملامت نکنید

سالوس

از طاعت زاهدان سالوس به است‌

مداوم

یکی از راه‌های دوام‌آوردن در مسیر نوشتن، تجربۀ مداوم پاداش نوشتن است

شگرف

تلفظ: (ش گَ) (صفت)۱- نیکو زیبا.۲- بی - نظیر در خوبی و زیبایی.۳- عجیب طُرفه.



تاثیر شگرفی روی افزایش عمق پیوندم با هنر و ادبیات می‌گذارد.

مسحورکننده،الهام بخش، بکر

به‌نحوی الهام‌بخش او می‌شدند، به‌ویژه واژه‌های ترکیبی را، در دفترچه‌ای یادداشت می‌کرد و در زمان مناسب برای خلق تصاویر بکر، شگفت‌انگیز و مسحورکننده‌ای که از ویژگی‌های شعر اوست

می بایست

گاهی می‌بینیم که کلمه‌های «باید»، «بایست»، «می‌بایست» و «بایستی» در یک معنا و به‌جای هم به‌کار برده می‌شوند. بهتر است بدانیم «باید» شکل مضارع (زمان حال) مصدر بایستن است، در‌حالی‌که «بایست» و «می‌بایست» شکل ماضی (گذشته) این مصدر و «بایستی» وجه شرطی محسوب می‌شوند. پس با درنظر گرفتن زمان جمله، باید از بین این واژگان، هرکدام را که درست‌ است انتخاب کنیم. برای مثال:✅تو باید به سلامتی‌ات اهمیت بدهی‌‌ ❌تو می‌بایست/بایست/بایستی به سلامتی‌ات اهمیت بدهی‌‌ ✅می‌بایست (گذشته) تا الان می‌رفت (گذشته)‌‌❌می‌باید (حال) تا الان می‌رفت (گذشته)

حساب شده

بدون تعیین ضرب‌الاجل‌های محکم و حساب‌شده کار از کار پیش نمی‌رود

مجال

مجال انجام بسیاری از کارها فراهم نشود.

تعجیل

مثلاً من همین یکی دو روز پیش به خاطر تعجیل در انتشار پست وبلاگ،

امتناع

به گمان من امتناع از نوشتن به خاطر نگرانی از غلط‌های املایی، تایپی و انشایی

کلنجار

با خودم کلنجار می‌روم

دم دستی

اجرای ضعیف و دم‌دستی هیچ درخششی نخواهد داشت

حجب و حیا

و با حجب و حیای بسیار و با لهجهٔ دلپسند

تابناک

(صفت مرکب) روشن درخشان تابدار.


هنوز چهرهٔ تابناک را چند آبله‌ دار ننموده بود

زبانبازی

اهل زبانبازی نبوده ام

قبض روح

ترسیدم قبض روح بشوم

مونس

مرا همدم و مونس و رفیق خود ندانند

قوز بالا قوز

بیماری هم قوز بالا قوز شده بود

کنج

با آن حال در کنج آن اتاق نکبت بارتنها...

تمام عیاری

پتیاره تمام عیاری بود


نیمه لخت


مرا زیر لگد خرد و خمیر کند

بی پروا

بی پروا در مقابل آشنا و بیگانه..

کشان کشان

یکروز کشان کشان مرا به زندان شهر برد

محرمانه

با یک دنیا احتیاط و محرمانه به منزل

ردپا

ردپای خیلی از موفقیت هایم را در جسارت رها کردن می بینم

دمیده

روح تازه ای در بدنم دمیده باشند

جم

.. که دید.. گرم صحبت است.


تاریکی را نگاه کرد.

چاق کردن

چپق هاشان را چاق کردند


درد مبهی توی سینه اش می پیچید

غصه دار

از مرگ مادرش غصه دار میشن.

پف آلود

با چشمان پف آلودش از کامیون نگاه کرد.


.. واسه مادرش بی تابی می کرد.

سفره کنان

مردی سفره کنان پرسید

جم

دالان تنگ و تاریکی پیدا شد.


فتیلهٔ فانوس تا ته سوخته بود.


.. به هیکل باد کردهٔ.. نگاه کرد

خیک

پاهایش به بزرگی دو تا خیک

اینور آنور

با لباس های پاره پوره اینور آنور میرود