• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/55

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

55 Cards in this Set

  • Front
  • Back

intact

‏بی عیب سالم

obligatory

واجب الزامی

compulsory

واجب الزامی

mandatory

واجب الزامی

requisite

واجب الزامی

criteria

ضوابط معیار ها

criterion

معیار و ضابطه

lavish

بیش از حد کافی بیش از حد بزرگ بیش از حد پر هزینه. سخاوتمند

extravagant

بیش از حد کافی بیش از حد بزرگ بیش از حد پر هزینه. سخاوتمند

sumptuous

بیش از حد کافی بیش از حد بزرگ بیش از حد پر هزینه. سخاوتمند

generous

بیش از حد کافی بیش از حد بزرگ بیش از حد پر هزینه. سخاوتمند

subside

کاهش یافتن ان درد صدا. فروکش کردن طوفان سیلاب

descend

کاهش یافتن درد و صدا فروکش کردن سیلاب طوفان

subsidy

کمک مالی یارانه

descendant

نسل بعدی

subsidiary

تابع فرعی و زیر مجموعه

corporation

شرکت

resign

استعفا دادن کناره گرفتن

vast

بسیار بزرگ وسیع

famin

قحطی

starvation

قحطی

huge

بسیار بزرگ وسیع

enormous

بسیار بزرگ وسیع

gigantic

بسیار بزرگ وسیع

immense

بسیار بزرگ وسیع

colossal

بسیار بزرگ وسیع

unfold

باز کردن آشکار کردن

rally

تظاهرات صف‌آرایی کردن گردهم آمدن تقویت کردن

elusive

دست نیافتنی گریزان

subsequent

بعدی متعاقب

following

بعدی متعاقب

Conclusive

قطعی نهایی

Conclusive

قطعی نهایی

concept

مفهوم تصویر کلی

conceptual

مفهومی تصوری

preconception

تعصب ذهنیت قبلی

misconception

تصور غلط

dispatch

فرستادن اعزام کردن

vogue

رسم متداول مد

Controversy

مجادله مباحثه

Controversial

بحث و جدال گونه

argument

مباحثه مجادله بحث نزاع

disagreement

مباحثه مجادله بحث نزاع

debate

مباحثه مجادله بحث نزاع

impartial

بیطرف منصفانه

unbiased

بی طرف منصفانه

disinterested

بی طرف منصفانه

fair

بی طرف منصفانه

dominant

مسلط غالب اصلی

election

انتخابات

prerogative

امتیاز ویژه حق ویژه

privilege

امتیاز ویژه حق ویژه

rebound

دوباره به جای اول باز گشتن . افزایش قیمت پس از افت آن

dare

جرات داشتن

brash

مدعی بی پروا و به دور از رفتار با احترام. رنگارنگ و پرهیجان مثل وسیله ساختمان یا مکان