• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/72

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

72 Cards in this Set

  • Front
  • Back

مصاف

جمع مصف به معنی محل های صف بستن


میدان جنگ

به مصاف رفتن

رفتن به رزمگاه و جنگ

یوزبان

کسی که مامور نگهداری و تربیت یوزهای شکاری است

پیس (piece)

نمایش نامه

سناریو

فیلم نامه

بیضا

سفید

فخیم

بزرگ

قراضه

ریزه فلز


خراب شده

ترک بند

تسمه و دوالی که از عقب زین اسب یا دوچرخه می آویزند و با آن چیزی را می بندند

دالان

راهرو سرپوشیده

زل

نگاه خیره

آش ولاش

زخمی

ساطع

درخشان

لیث

شیر نر

هزیمت

شکست

نماز دیگر

نماز عصر

قوت qoot

غذا

سرگین

پِهِن

ولیمه

طعامی که در مهمانی و عروسی می دهند

شکوم

چیزی را به فال نیک گرفتن


میمنت

استشاره

مشورت کردن

چلمن

کسی که زود فریب بخورد

مرکب اتباعی چیست؟

ترکیب هایی که در ان ها لفظ دوم اغلب بی معنی است و برای تاکید لفظ اول می اید مثل پرت و پلا

بادی

آغاز

خفایا

جمع خفیه به معنی نهان ها

در خفایای خاطر

در جاهای پنهان ذهن

وجنات

جمع وجنه


رخسارها

دوری

بشقاب بزرگ و مقعر

بلعتُ

چیزی را خلاف حق بالا کشیدن

بلامعارض

بی رقیب

تنبوشه

لوله سفالین یا سیمانی کوتاه که در زیر خاک یا میان دیوار گذارند تا آب از آن عبور کند

محظوظ

بهره ور

محظوظ

بهره ور

کُتل

تَل بلند


پشته مرتفع

محظوظ

بهره ور

کُتل

تَل بلند


پشته مرتفع

مضغ

جویدن

بَقَل

سبزی و تره بار

بحبوحه

میان


وسط

بقولات

سبزی و تره بار

پتیاره

مهیب


زشت

غلیان

جوش و خروش

متفرعات

وابسته ها

مایحتوی

انچه درون چیزی است

بیگ

فرمانده


بزرگ

هجو

سخن تمسخر آمیز و طعنه آلود

مالیه

مربوط به مال و ثروت


دارایی

معهود

معمول

کیفور

شاد

لات

تهی دست

لوت

برهنه

جُل

پوشش


روانداز

آسمان جل

فقیر

قواره معنی


در اینجا به معنی؟

معنی: پارچه بریده به اندازه دوخت لباس


در اینجا یعنی: ریخت و هیکل

واترقیده اند

به عقب برگشته اند

تک و پوز

سر و وضع

تک وپوز( معنی تک جدا ، پوز جدا)

تک: سر


پوز: دهان

حلاج

پنبه زن

شبستان

قسمتی از مسجد که دارای سقف باشد


خوابگاه

شبستان

قسمتی از مسجد که دارای سقف باشد


خوابگاه

خرامان

با ناز و عشوه

تذکار

به یاد آوردن

اثنا

بین

محظور

رودربایستی


ممنوع

محظور

رودربایستی


ممنوع

عریضه

نامه


درخواست

تک و تا

ارزش و اعتبار

اطوار

جمع طور


روش ها


حال و وضع ها

تقصیر

کوتاهی

خمره

خم کوچک


کوزه کوچک

خوش محضری

خوش مشربی

دهر

روزگار