• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/10

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

10 Cards in this Set

  • Front
  • Back
  • 3rd side (hint)

آیا کلمه آب با مصوت شروع شده؟


واج میناجی ؟

خیر ، هیچ کلمه ای با مصوت شروع نمیشه با همزه آغاز میشوند .


کوی گاج - آشنایی - بیگانگی - خیمه ی

ساختمان واژه


ساده ؟


غیر ساده ؟


در غیر ساده نحوه ی تشخیص ابتدایی ؟


صفت و موصوف تشکیل چند کلمه میدهند ؟


مضاف و مضاف الیه تشکیل چند کلمه میدهند؟

از یک تکواژ استفاده بشه


غیر ساده :


مرکب : دوتکواژ یا بیشتر


مشتق : از یک تکواژ + وند


مشتق - مرکب : از مرکب و مشتق با هم داشته باشه .


هیچ واژه ای نمیتونه بره داخلشون


خوش نویس نمیشه خوش ها نویس


ولی گل سرخ : گل های سرخ


تشکیل یه کلمه میدهند .

تابستان - زمستان - دبستان - ساربان - خلبان - شبان - زنخدان (چانه) - ناودان - خاندان - سیاوش - سهراب - رستم - تهمینه - شیرین - دستگاه - استوار - بنگاه - پگاه - غنچه - پارچه - کلوچه - کوچه - مژه - دیوار - دیوانه - وادار


چی هستند ؟

ساده

واژه های مرکب

اسم + اسم ---- اسم : کتابخانه


اسم + بن مضارع ---- اسم : هواپیما - گوش مال


صفت + اسم ---- اسم : سفید رود - سیاه چادر


ضمیر + بن مضارع ---- اسم : خودنویس


صفت / قید + بن مضارع ---- اسم : زیرگذر - دوربین


صفت / قید + اسم ---- اسم : زیرزمین


اسم + صفت ---- صفت : قدبلند


صفت + اسم ---- صفت : بلندقد - زیردست


اسم + بن مضارع ---- صفت : خداشناس


ضمیر + بن مضارع ---- صفت : خودخواه - خودبین


صفت + بن مضارع ---- صفت : زودگذر - دیریاب

رفتم کتابخانه که تو زیرزمین بود باید از زیر گذر میرفتم اونجا زودپز هم هست و کتابی در مورد هواپیما سفید رود


اونجا یه مردی بود بلند قد و خداشناس بود


و یکی دیگه که خوش نویس بود و خودخواه

بدبخت


خوش حال


تنگ حوصله

صفت + اسم


صفت + اسم


صفت + اسم

وابسته های پسین

ی نکره - نشانه ی جمع - صفت شمارش ترتیبی نوع ۲ (دوم) - مضاف الیه - صفت بیانی

وابسته های وابسته

ممیز - مضاف الیه مضاف الیه - صفت صفت - قید صفت - صفت مضاف الیه


دو دستگاه رادیو


رنگ سفید شیری


کتاب تاریخ ایران


هوای نسبتا خوب


کتاب این مرد - کتاب پسر بزرگتر

وابسته ها

دستور زبان فارسی / وابسته های پیشین و پسین هسته ی گروه اسمی، اسم است یا هرچه در حکم اسم باشد . ملاک تشخیص هسته ،اضافه است.وابسته های پیشین و پسین


هر گروه اسمی از یک اسم به عنوان هسته درست می شود که می تواند یک یا چند وابسته در پیش یا پس نیز بگیرد .


ساختمان گروه اسمی را می توان این گونه نشان داد:(وابسته پیشین ) +هسته +( وابسته پسین) مثال: (این) کتاب (خواندنی)پرانتز علامت اختیاری بودن است و عنصر بیرون پرانتز اجباری است ؛ به عبارت دیگر اسم وابسته هم نگیرد باز هم گروه اسمی است چون بالقوه می توان برای اسم ، وابسته یا وابسته های متعدد آورد .هسته ی گروه اسمی، اسم است یا هرچه در حکم اسم باشد . ملاک تشخیص هسته ،اضافه است که به طریق زیر عمل می کند:


1. وابسته های پیشین به یکدیگر اضافه نمی شوند و در بین آن ها و هسته نیز اضافه وجود ندارد : این دو کتاب


2. اولین کلمه ای که نقش نمای اضافه می گیرد ،هسته است: کتاب ِ خواندنی


3. عناصری که پس از هسته قرار می گیرند، وابسته های پسین هستند که همه به یکدیگر اضافه می شوند:کتاب ِ خوب ِ مندر دو مورد زیر وابسته ی پسین نقش نمای اضافه نمی گیرد :


الف) نشانه ی نکره : انسانی شریف


ب)وقتی که وابسته پسین جمله ی تأویل پذیر باشد: انسانی که شریف است .حداکثر سه وابسته ی پیشین می تواند پیش از هسته قرار گیرد . وابسته های پیشین:


1)صفت اشاره : هرگاه واژه های «این»و «آن»و مشتقات آنها همراه با اسم و جانشینان اسم ذکر شوند «صفت اشاره» اند. اما اگر بی همراهی اسم و جانشینان آن ذکر شوند «ضمیر اشاره» هستند مثال: این دوست از آن دوست بهتر استاین از آن بهتراست نکته: هرگاه بعد از واژه های اشاره شده مکث کوتاهی شود واژه ی مورد نظر «ضمیر اشاره» است. مثال: این ، مجید است این پسر ،خیلی باهوش است صفات اشاره عبارت اند از : این، آن، همین ،همان،چنین،چنان ،این چنین ،آن چنان این گونه آن گونه این سان آن سان این طور آن طور این همه آن همه این قدر آن قدر همین قدر همان قدر این اندازه آن اندازه همین اندازه همان اندازه


2)صفت پرسشی : هرگاه واژه های « کدام ،کدامین، چه،چگونه ،چطور، چه جور ،چه سان، چه قدر، چه اندازه ،چه مقدار ،چند، چندم ،چندمین ،هیچ و....»همراه با اسم یا جانشینان اسم بیایند «صفت پرسشی»نامیده می شوند. اما اگر با اسم یا جانشینان آن همراه نباشد «ضمیر پرسشی» هستند. مثال: کدام کتاب را دوست داری؟ کدام را دوست داری ؟


3) صفت مبهم: هرگاه نشانه های مبهم « هر،همه،هیچ،فلان، چندین، خیلی، کمی، بسیاری، اندکی ،قدری، برخی، بعضی ،پاره ای، چندان ،...» همراه اسم یا جانشینان اسم ذکر شوند، «صفت مبهم» اندو اگر بدون همراهی اسم و جانشینان اسم ذکر گردند «اسم مبهم» اند. مثال: آن همه مردم آمدند . همه آمدند.نکته:هرگاه « چند، چندین ، هیچ» مفهوم پرسشی داشته باشند دیگر نشانه مبهم نیستند. مثال: هیچ عاقلی را می شناسی؟


4) صفت تعجبی: هرگاه واژه های «چه، ،عجب،چقدر» همراه اسم یا جانشینان اسم باشند«صفت تعجبی» هستند و اگر به تنهایی ذکر گردند «ضمیر تعجبی» اند. مثال: چه کار خوبی کردی ! چه کردی !


5) صفت شمارشی: الف)صفت شمارشی اصلی: هر گاه اعداد یک تا بی نهایت با اسم یا جانشینان اسم همراه گردند ، «صفت شمارشی» اصلی اند و اگر به تنهایی ذکر شوند «ضمیر شمارشی»اند مثال : یک روز پیشت می آیم ب) صفت شمارشی ترتیبی: صفتی است که با لفظ «-مین» یا «-م» همراه است . صفتی که با «_مین» همراه می شود وابسته پیشین و صفتی که با « -م» همراه می شود وابسته پسین است. مثال: چهارمین ماه از آشنایی ما فرا رسید ماه چهارم فرا رسید


6) صفت عالی : همه ی صفت هایی که وند «ترین»را به دنبال دارند «صفت عالی» هستند مثال: دیدن تو بزرگ ترین (صفت عالی)آرزوی من است


7) شاخص: عناوین و القابی را می گویند که پیش از اسم می آیند . شاخص ها بی هیچ فاصله ای در کنار هسته قرار می گیرندو خود اسم یا صفت هستند و می توانند در جای دیگری هسته گروه اسمی باشند .مشهور ترین شاخص ها عبارتند از : آقا ، خانم،استاد، حاجی خواهر، برادر، عمو ،عمه ، خاله، تیمسار، سرلشکر، کدخدا، مهندس ، دکتر ، امام و......مشهور ترین شاخص ها عبارتند از : آقا ، خانم،استاد، حاجی خواهر، برادر، عمو ،عمه ، خاله، تیمسار، سرلشکر، کدخدا، مهندس ، دکتر ، امام و......مثال: حاج خانم سمیرا از مکه برایمان سوغاتی می آورد . حاج خانم از مکه برایمان سوغاتی می آورد.


نکته 1) :شاخص ها به تنهایی دارای هیچ نقش نحوی ( فاعلی ، مفعولی،مسندی،...) نیستند .


نکته2) اگر عناوین و القاب با کسره ی اضافه (نقش نمای اضافه)همراه باشند، شاخص محسوب نمی شوند بلکه هسته ی گروه اسمی اند مثال: پدر مجید آمد . قواعد هم نشینی وابسته های پیشین :


1. نزدیک ترین وابسته ی پیشین به هسته در گروه اسمی شاخص است . این وابسته معمولا با اسم های خاص انسان به کار می رود مانند: دکتر زرین کوب


2. هم نشینی صفت ترتیبی (ـُ مین) با ممیز کاربرد اندک دارد مانند : دومین تخته قالی به فروش رفت .


3. صفت عالی نمی تواند با ممیز هم نشین شود. مثلا نمی توان گفت :بهترین کیلو پرتقال


4. اگر صفت تعجبی وابسته ی پیشین باشد،هیچ وابسته ی پیشین دیگری نمی تواند بیاید. مثلا ً نمی توان گفت چه چهار گل زیبایی!5. صفت مبهم با صفت شمارشی و صفت اشاره هم نشین می شود . مثال:هرهشت تخته قالی به فروش رفت .


6. صفت مبهم با صفت پرسشی هم نشین نمی شود مثلا ً نمی توان گفت :چند همه کس آمدند


7. صفت اشاره دورترین وابسته پیشین به هسته است .مثال: همین هشت قطعه طلا ارزش فراوانی دارد .


وابسته های پسین


1) «ی » نشانه ی نکره: کتابی خریدم


2) نشانه های جمع: دوستان ، کتابها


3)صفت شمارشی ترتیبی(همراه با پسوند -م): کتاب چهارم


4)صفت تفضیلی: دوست بهتر


5)مضاف الیه : کتاب درس ، دفتر ریاضی


6)صفت بیانی: کتاب سودمند ، دفتر بزرگ صفت بیانی دارای انواعی است که به اختصار به آنها اشاره می کنیم:


الف: فاعلی


- بن مضارع + نده : خورنده ، بیننده، .... - بن مضارع + « ا » : بینا، شنوا. دانا،....


- بن مضارع +«ان»: خندان، دوان، ....


ب: مفعولی بن ماضی+ه : خورده ، شکسته ، ...


ج: لیاقت مصدر + ی: خوردنی ، دیدنی ،....


د: نسبی اسم + ی«نسبت»:زمینی، آسمانی، خاکی ، قائم شهری ،بروجردی ،


قواعد هم نشینی وابسته های پسین :1. نشانه ی جمع نزدیک ترین وابسته ی پسین به هسته است.مثال :کلاس های پنجم دبستان تعطیل شدند.2. نشانه ی جمع بر یای نکره تقدم دارد.کتاب هایی که تازه چاپ شده اند ...3. وقتی نشانه جمع و یای نکره و صفت بیانی با هم بیایند مضاف الیه نمی تواند بیاید .می گوییم :دانشجویانی کوشا آمدند . اما نمی گوییم : دانشجویانی کوشا دانشگاه تهران آمدند .4. اگر یای نکره و صفت بیانی با هم بیایند ،یای نکره را می توان پیش یا پس از صفت بیانی آورد . مثال : خوابی ترسناک دیدم . یا : خواب ترسناکی دیدم5. یای نکره بعد از صفت شمارشی با ـُ م می آید . مثال:قرن هفتمی که در باره آن سخن می گوییم .6. هم نشینی صفت بیانی و صفت شمارشی با ـ ُ م امروز کم کاربرد است .مثال : در چوبی







نقش تبعی

نقش هاي تبعي : مقصود از نقشهاي تبعي آن است كه تابع گروه اسمي قبل از خود باشد نقش هاي تبعي بر سه گونه هستند : معطوف ، بدل ، تكرار معطوف : هر گاه دو يا چند واژه ي هم نقش به وسيله « و » عطف به يكديگر بپيوندند ، واژه هاي بعد از « و » معطوف به واژه ي قبل از خود مي باشد و از نظر نقش ، تابع و پيرو آن هستند. زهرا درس مي خواند. زهرا و سارا درس مي خوانند. ( سارا معطوف به نهاد « زهرا » است. ) فاطمه را ديدم .( مفعول ) مريم و فاطمهرا ديدم. ( فاطمه معطوف به مفعول )به كوه بنگر ( كوه : متمم ) به كوه و دشت و صحرا بنگر ( دشت و صحرا معطوف به متمم ) بدل : بدل آن گروه اسمي است كه گروه اسمي قبل از خود را توضيح مي دهد و سه شرط دارد .الف ) بدون كسره بيايد . ؛ ما دانش آموزان كلاس سوم دبيرستان از عوامل مدرسه تشكر مي كنيم.ب ) هر دو يك چيز يا يك شخص باشند . زهرا ، خواهر فاطمه را ديدم.پ ) هر دو گروه اسمي ( بدل و گروه اسمي قبل از آن ) نقش واحدي در جمله داشته باشند .سعدي ، شاعر قرن هفتم بوستان را در ده باب سرود. ( شاعر قرن هفتم بدل است )سعدي شاعر قرن هفتم است . ( شاعر قرن هفتم مسند است ، بدل نيست. )كشور ما ايران است . ( « ايران » مسند است ) كشور ما ايران داراي ادبياتي پر بار است ( « ايران » بدل است. )تكرار : آن است كه يك نقش دو بار در جمله تكرار شود . زهرا آمد زهرا از مريم بپرس از مريم زهرا را ديدم زهرا رانكته : نقش هاي تبعي ( معطوف ،بدل و تكرار ) هيچ گاه در ابتداي جمله نمي توانند قرار بگيرند . هميشه دوم يا دوم به بعد مي آ


متمم

متمم چيست ؟ گروه اسمي است كه قبل از آن حرف اضافه بيايد و معناي فعل بدون آن ناتمام باشد .فعلهاي گذرا به متمم فعل هايي هستند كه براي ساختن يك جمله ي درست ومعني دار، غيراز نهاد به يك گروه اسمي ديگر نياز دارند .اين گروه اسمي كه متمم ناميده مي شود با يك حرف اضافه همراه است .و فعل ها حرف اضافه ي اختصاصي دارند ،يعني فقط با يك حرف اضافه به كار مي روند مانند فعل ترسيدن كه فقط با حرف اضافه ي « از » به كار مي رود . من از تاريكي مي ترسم . در اين جمله گروه اسمي تاريكي متمم فعل است و فعل ترسيدن را نمي توان به صورتهاي ديگر به كار برد : مثلاً « من به تاريكي مي ترسم ،‌من با تاريكي مي ترسم ، من براي تاريكي مي ترسم .»مثال: هر انساني به كارهاي روزانه ي خود مي انديشد. در اين مثال مي بينيم كه معناي فعل بدون متمم ناقص است؛يعني نمي توان اين متمم را از جمله حذف كرد و انديشيدن فقط با حرف اضافه ي «به» مي آيد وصورتهاي ديگر كاربردي در زبان ندارند: هر انساني از كارهاي روزانه ي خود مي انديشد يا هر انساني با كارهاي روزانه ي خود مي انديشد.با توجه به گستردگي بحث متمم و اينكه ما متمم هايي هم داريم كه فعل به آن نيازي ندارد به طور اختصار به بيان انواع ديگر مي پردازيم تا تشخيص متمم فعل از انواع ديگر آن برا ي دانش آموزان عزيز ميسر گردد.انواع متمم : 1. متمم فعل‌: گروه اسمي است كه فعل به آن نياز دارد و بدون آن جمله ناقص است . 2. متمم اسم : واژه هايي هستند كه اسم قبل يا بعد به آن نياز دارد اما فعل بدان نياز ندارد 3. متمم قيدي : گروه قيدي است كه فعل به آنها نياز ندارد و مي توان آنها را از جمله حذف كرد . 1 .متمم اسمي : اسمهايي وجود دارند كه كاربردشان در جمله همراه با يك حرف اضافه است ، تفكيك اين اسم ها از متمم، غيرممكن است مانند اسم هاي مهارت « در » تسلط « بر » علاقه « به » كه اگر اين اسمها را در جمله اي به كار ببريم حتماً بايد با حرف اضافه ي اختصاص خود باشند .مثلاً جمله ي« او بر مطالب ِكتاب مسلط است »مي دانيم كه فعل است يك فعل گذرا به مسند است و فقط به مسند نياز دارد اما در اين جمله يك حرف اضافه كه نشانه ي متمم است به كار رفته است و« مطالب كتاب» متمم است، سوال اينجاست اين نوع متمم چه نوع متممي است ؟فعل به اين متمم نياز ندارد و همچنين نمي توان آن را از جمله حذف كرد چون معني جمله ناقص مي شود. اگر دقت كنيم واژه اي كه به اين متمم نياز دارد «مسلط» است ، مسلط اسمي است كه هميشه همراه با حرف اضافه ي « بر » به كار مي رود « مسلط بر مطالب كتاب» بر مطالب كتاب ، متمم مسلط است يعني متمم اسم.مثالي ديگر : اصحاب به پيامبر علاقه داشتند . فعل داشتند يك فعل گذرا به مفعول و مفعول آن واژه ي علاقه است . پس واژه ي پيامبر كه در اين جمله پس از حرف اضافه آمده است چه نقشي در جمله دارد ؟ مطمئناً نقش متممي دارد اما از چه نوع ؟ متمم قابل حذف نيست پس يكي از اركان جمله به آن نياز دارد . فعل با توجه به اينكه گذرا به مفعول است به آن نياز ندراد مي ماند واژه علاقه كه نقش مفعولي دارد علاقه از آن نوع اسم هايي است كه هميشه همراه با حرف اضافه ي خود و به طبع همراه با يك متمم در جمله ظاهر مي شود پس پيامبر متمم علاقه است .تـــــوجه : متمم اسم همراه با اسم خود در جمله يك گروه اسمي را تشكيل مي دهند در اين نوع گروههاي اسمي اسم هسته و متمم آن وابسته است : علاقه به پيامبرمتمم قيدي : متممي است كه فعل به آن نياز ندارد يا اين متمم همراه با حرف اضافه ي اختصاصي فعل نيامده است و قابل حذف است به جمله ي زير دقت كنيد :مولانا در شهر قونيه شاگردان زيادي داشتاگر به فعل جمله دقت كنيم مي بينيم كه «‌داشت »‌يك فعل گذرا به مفعول است و نيازي به متمم ندارد پس مي توانيم اين گروه را از جمله حذف كنيم پس جمله سه جزيي با مفعول به دست مي آيد .مثال ديگر : حضرت محمد براي پيروزي اسلام در جنگ احد با دشمنان كافر جنگيد .دراين جمله سه گروه متممي وجود دارند حال كدام يك از اين متمم ها، متمم فعل است و فعل به آن نياز دارد ؟مي دانيم كه : فعل جنگيدن گذرا به متمم و حرف اضافه ي اختصاصي آن « با » است پس گروهي كه بعد از حرف اضافه ي « با » قرار گرفته متمم فعل است و قابل حذف شدن نيست ، اما دو متمم ديگر قابل حذف شدن هستند و هيچ يك از اركان جمله به آن نيازي ندارند . اين متمم ها براي توضيح بيشتر به جمله اضافه شده اند و نقش قيدي دارند پس متمم قيدي ناميده مي شوند . توصيه مي شود دانش آموزان عزيز فعل هاي گذرا به متمم را ( همراه با حرف اضافه ي اختصاصي آنها ) در ذهن داشته باشندفعل هاي گذرا به متمم در كتاب درسي سال سوم ذكر شده اند .اينك تعدادي از اسم هايي كه نياز به متمم دارند