Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;
Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;
H to show hint;
A reads text to speech;
49 Cards in this Set
- Front
- Back
آکواتینت |
از شیوههای روش غیرمستقیم حکاکی روی فلز آبرنگنما ایجاد تنالیتههای مختلف از یک رنگ آکواتینت لیتوگرافی»لیتوگرافی آبرنگنما |
|
Artist Proof |
نسخه/نمونه هنرمند علامت اختصاری مشحص کردن وضعیت نسخه چاپی خارج از تیراژ اصلی و نسخهای تجربی ن/ه |
|
Bleed print |
چاپ بدون حاشیه |
|
Block printing |
چاپ برجسته چوب و لینولئوم و غیره چاپ از روز قطعه حکاکی شده |
|
Brayer |
غلتک |
|
Burin بیورین |
شیوه مستقیم حکاکی روی فلز و مغار مخصوص حکاکی روی فلز، چوب سخت یا سنگ حکاکی با بیورین»خطوط با لبههای صاف |
|
Burnisher |
ابزار صیقلی کننده |
|
Collagraph |
چاپ با کلیشه ساخته شده با روش تکه چسبانی کولاژ |
|
Chalcography/Intaglio |
حکاکی روی فلز کالکو»مس گرافی»طراحی |
|
Chromolithography |
لیتوگرافی رنگی |
|
Cliche/Streotype |
کلیشه لوحه قالب یا سطحی از جنس چوب فلز سنگ بعد از ایجاد اثر و آمادهسازی برای چاپ به این نام خوانده میشود |
|
Dabber |
نوعی بالشتک برای انتقال مرکب یا ورنی به کلیشه یا لوحه»تامپون |
|
درایپوینت |
حکاکی مستقیم روی فلز حکاکی با قلم سوزنی خطوط با لبههای نامنظم بافتدار با افکت یا اثر ویژه |
|
Emboss/Embossment |
ایجاد اثر برجستگی در نسخه چاپی با استفاده از قالب حکاکی شده چوبی فلزی یا سنگی با کلیشه ساخته شده با کلاژ با مرطوب کردن مقوا و به کمک فشار زیاد پرس با چاپ برجسته اشتباه گرفته نشود❌ |
|
Engraving |
روشی در حکاکی طرح بر یک سطح عموما فلز با مغار حکاکی به روش گود |
|
اچینگ |
حکاکی غیرمستقیم روی فلز با صفحه تخت متحرک از بین دو سیلندر استوانهای عبور میکند |
|
پرس تخت |
دو صفحه تخت افقی یکی ثابت دیگری متحرک پرس صحافی مناسبتر برای چاپ ار کلیشههای برجسته |
|
Graver |
مغار وسیله کندهکاری حکاکی روی فلز چوب سنگ بیورین هم میگویند |
|
Impression |
اثر چاپ شده از یک یا چند کلیشه |
|
Intaglio |
حکاکی گود فرورفته معادل کالکوگرافی حکاکی روی فلز |
|
اچینگ پرس |
پرس مخصوص حکاکی روی فلز |
|
تصویر کلید |
یک نمونه چاپ شده مورد تایید به عنوان نسخه مرجع برای نسخههای چاپ شده یک اثر |
|
Lift ground/Sugar lift |
حکاکی غیرمستقیم فلز |
|
Linocut |
حکاکی روی لینولئوم برجسته Releif Xylography |
|
لیتوگرافی |
ریشه لاتین lithos سنگ گرافی طراحی کلیشه»سنگ سطح کلیشه نه گود نه برجسته چاپ هم سطح یا مسطح planographic |
|
ماتریکس |
صفحه حامل واسطه چاپی فرم چاپی |
|
مزوتینت |
غیرمستقیم حکاکی روی فلز تمام کلیشه با مغارهای شانهای خراش داده میشود سپس با ابزار صیقلی کننده درجات روشن و سفید بر آن ایجاد میشود برعکس سایر روشها روند ساخت کلیشه از سیاه به سفید است |
|
مونوپرینت |
تک چاپ یک نسخه از یک سری نسخه چاپی غیرمشابه از یک کلیشه یا واسطه چاپی که در همه انها یک عنصر مشترک وجود دارد |
|
مونوتایپ |
تکچاپ یک نسخه چاپی غیرقابل تکرار که با ایجاد طرح بر. سطح صاف و انتقال ان به کاغذ به دست میاید |
|
آف کنتاکت |
فاصله توری سیلک اسکرین با سطح چاپ شونده در مورد رنگهای جذب شونده وجود ندارد |
|
فوتوگراور |
انتقال فتومکانیکی تصویر روی پلیت در روش حکاکی روی فلز |
|
Planographic |
چاپ مسطح |
|
پلیت |
صفحه یا سطح فلزی چوبی یا سنگی قبل از انتقال و حکاکی |
|
Pochoir |
چاپ استنسیل |
|
پرینت |
چاپ بیشتر در صنعت چاپ است در چاپ هنری به کار گرفته نمیشود چاپ هنر یا چاپ دستی» printmaking |
|
Reduction print |
چاپ کاهشی یک کلیشه رواج در برجسته |
|
سیلوگرافی Relief |
چاپ برجسته |
|
چاپ اسکرین/چاپ صفحهای/سریگرافی |
با استفاده از توری به دلیل تغییر جنس توریها به موادی مثل پلیاستر و نایلون و به کار. نرفتن ابریشم در جنس توری، این لغت به جای سیلک اسکرین به کار برده میشود |
|
سریگرافی |
چاپ شابلونی معادل چاپ اسکرین و سیلک اسکرین چاپ با استفاده از توری |
|
سیلکاسکرین |
چاپ شابلونی با توری سیلک»ابریشم اسکرین»توری |
|
Soft ground |
غیرمستقیم حکاکی روی فلز بافت شبیه اثر مدادشمعی روی کلیشه |
|
اسکوییجی |
از وسایل چاپ اسکرین با آن رنک را از توری عبور میدهند تیغه پارو راکل رکلت لیسه |
|
استنسیل |
روش قدیمی ایجاد مانع بر سر راه عبور رنگ/ماسکه کردن شابلون مقوا طلق صفحه نازک فلزی هم به شابلون یا کلیشه مورد استفاده میکویند هم به فرایند انجام عمل چاپ با این روش و هم به اثر چاپ شده استنسیل بعد از طی مراحل تکامل» سیلکاسکرین یا سریگرافی معادل روسی»ترافارت |
|
تامپون |
بالشتک وسیله برای انتقال مرکب یا ورنی به سطح پلیت |
|
T bar |
نشانه تطبیق شیوهای موثر در نشانگذاری برای چاپ دقیق در لیتوگرافی با استفاده از علائم + - در دو سوی سنگ و ورقه مقوایی و انطباق انها به چاپ |
|
وودکات |
یکی از روشهای حکاکی روی چوب |
|
Wood engraving |
حکاکی روی چوب |
|
Working proof |
تجربه هنرمند ت/ه |
|
سیلوگرافی/relief |
چاپ برجسته حکاکی روی چوب و لینولئوم |