• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/183

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

183 Cards in this Set

  • Front
  • Back

Debate

بحث و گفت‌گو

Draw a distinction

تمایز قائل شدن

Weight

ارزش

Attribute

نسبت دادن

Relegate

تنزل دادن، موکول کردن

Status

مقام، وضعیت

Opinio juris

اجماع حقوقدانان، باور حقوقی

Moderate

معتدل

Evaluate

ارزیابی کردن، سنجیدن

By deed

با ارجاع(استناد) به

Assembly

مجلس

As to

در این مورد که

Communication

ارتباط

Relation

رابطه

Humanitarian

بشردوستانه

Evolve

تحول کردن، نمو کردن

Provisionally

موقتاً

Non for profit

غیرانتفاعی

Context

زمینه

Mandate

حکم، فرمان

Multi mandate

چندگانه

Emergency

فوری

Relief

امداد، آسودگی

Aid

امداد

Advocacy

وکیل، مدافع

Purely

صرفاً

Primarily

مقدمتاً، اصولاً

Natural disasters

بلایای طبیعی

Aid worker

امدادگر

Encounter

مواجه شدن

Asymmetry

عدم تقارن

Characteristic

ویژگی

Displacement

جابه جایی

Violation

خشونت، نقض(تخلف)

Contemporary

معاصر

Civilian

غیرنظامی، شهروند

Indeed

در واقع

Healer

شفادهنده، التیام دهنده

Neutral

خنثی، بی طرف

Anarchy

هرج و مرج سیاسی

Hostage

گروگان، وثیقه، ضامن

Operate

عمل کردن، فعالیت کردن

At distance from

با فاصله از

Beneficiary

ذینفع

Remarkable

قابل توجه

Foremost

در درجه نخست

Vulnerable

آسیب پذیر

Serve

خدمت کردن

Elite

نخبه، برگزیده

Pressure

تحت فشار قرار دادن

Donor

واهب، اعطاکننده

Reliant

وابسته

Shift of focus away

تغییر تمرکز به سمتی دیگر

Impact

تأثیر

Lead to

منجر شدن به

Procedure

رویه

Recruit

استخدام کردن

Jury

هیئت منصفه

Salver

شفادهنده، مرهم گذار

Arbitrator

داور، میانجی، قاضي

Redemption

فک رهن

Pilgrim

زائر

Evade

فرار کردن، دوری کردن

Villain

خلافکار

Grand

مجلل

Prior to

قبل از

Starring

برجسته، قابل توجه

Bitterly

به تلخی

Eradicate

از ریشه کندن

Irritate

عصبانی کردن

Exile

تبعید، نفی ولد

Appraise

ارزیابی کردن

Binocular

دوربین دوچشمی

Thrive

پیشرفت کردن

Lend

قرض دادن

Resort to

متوسل شدن به

Rudimentary

ابتدایی، ناقص

Publicist

نویسنده

Infer

استنتاج نمودن

Superior to

برتر از

Tacit agreement

موافقت نامه ضمنی

Whatever

هرآنچه

Designate

تعیین کردن، تخصیص زدن

Designation

عنوان مقرر شده

Couple(with)

پیوستن(با)

Content

مفهوم

Competent

ذی صلاح، صالح

Adopt

قبول کردن، تصویب کردن

Adapt

سازگار کردن، وفق دادن، تعدیل کردن

Virtue

مزیت، برتری

Purport

حاکی بودن از

Modify

تعدیل کردن، اصلاح کردن

Apply

به کار بستن، اجرا نمودن

Elapse

منقضی شدن، سپری شدن

Denunciation

الغاء


عیب‌جویی


اتهام زدن

Admit

موافقت کردن، پذیرفتن

Unite

متحد نمودن

Primarily

ابتدائاً

In contrast

برعکس

Jurist

حقوقدان

Legal scholars

پژوهشگران حقوقی

General sense

مفهوم عام

Fariness

بی طرفی

Controversy

اختلاف

Adjustment

رسیدگی


تطبیق

Ie

یعنی

Adapt

تعدیل کردن


وفق دادن

Portion

بخش، جزء

Unmake

لغو کردن

Implication

اشاره کردن

Set out

تنظیم کردن

Declare

اعلام کردن

Rank

درجه بندی کردن

Departure

محرومیت


عزیمت، حرکت

Depart

حرکت کردن، رخت بر بستن

Reprimand

توبیخ کتبی

Reminder

اخطار

Collect

وصول کردن

Underlying

اصولی، اساسی

Underlie

زمینه چیزی بودن

Maintenance

صیانت


حفاظت

Ethical

اخلاقی

Ethnic

نژادی

Deploy

قراردادن

Prevail

غالب آمدن

Purport

وانمود کردن، ادعا کردن

Circumvent

دور زدن کسی/چیزی😉


با حیله دستی پیشگیری کردن از چیزی

Invoke

استناد کردن به

Hang

معلق گذاردن

Hang over

معلق مانده

Suspend

تعلیق دادن


به تعویق انداختن

Suspicious

مشکوک

Invade

حمله کردن

Invasion

حمله، تهاجم

Unbased manner

به شکلی غیرجانبدارانه

Unbased manner

به شکلی غیرجانبدارانه

Contradict

مغایرت داشتن

Contradict

مغایرت

Deal with

سر و کار داشتن با


رسیدگی کردن به

Tone

لحن

Open court

دادگاه علنی

Plead

بیان کردن در دادگاه

Sharia

شریعت

Impartial

منصفانه، بی‌طرف

Chronological

تاريخي

Anecdote

قصه، روایت

Implement

اجرا کردن

Implementation

اجرا

Inform

شکل دادن


آگاهی دادن

Article

ماده قانونی

Shrewd

زیرک

Logjam

انباشتگی کار

Break the logjam

خروج از بن‌بست (کنایه از حل مشکلات)

Renown

مشهور

Depository

خزانه‌داری

Vault

طاق، گنبد

Bulk

توده

Appeal

جذابیت، محبوبیت

Interactionist

تعامل گرا

Premise

فرضیه

Implementation

اجرا، انجام

Track

جاده، خط راه آهن

Diety

ماهیت الهی

Drown

غرق کردن، غرق شدن

Prophecy

رسالت، نبوت

Forevermore

همیشه

Weep

اشک ریختن

Eventuate

منتج شدن به

Retreat

عقب‌نشینی کردن

pseudonym

تخلص

Embarrass

خجالت‌زده و آشفته کردن

Feast

جشن، مهمانی

Elevation

ارتفاع، بلندی

Monopoly

انحصار

Real state

املاک و مستغلات

Transition

عبور، گذر

Allies

متفقين

Observable

قابل مشاهده

Misunderstood

اشتباه فهم شده

Contravene


Derogate

نقض کردن

Convince

متقاعد کردن

Refrain

خودداری کردن

Haul

حمل کردن