Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;
Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;
H to show hint;
A reads text to speech;
19 Cards in this Set
- Front
- Back
ادبار |
بدبختی، سیهروزی متضاد اقبال |
|
اقبال |
خوشبختی، سعادت |
|
توفیق |
آن است که خداوند، اسباب را موافق خواهش بنده مهیا کند تا خواهش او به نتیجه برسد سازگار گردانیدن |
|
تیرهرایی |
بداندیشی، گمراهی |
|
چاشنیبخش |
آنچه برای اثربخشی بیشتر کلان به ان اضافه میشود |
|
حلاوت |
شیرینی |
|
نژند |
خوار و زبون، اندوهگین |
|
جَیب |
گریبان، یقه |
|
چنگ |
نوعی ساز که سر ان خمیده است و تارها دارد |
|
حمیت |
غیرت، جوانمردی، مردانگی |
|
دَغَل |
ناراست، حیلهگر |
|
دون همت |
کوتاه همت، دارای طبع مست و کوتاه اندیشه |
|
زَنَخدان |
چانه |
|
شغال |
جانور پستانداری است از تیره سگان جزو رسته گوشتخواران |
|
شَل |
دست و پای از کار افتاده |
|
شوریدهرنگ |
آشفتهحال |
|
غیب |
پنهان، نهان از چشم؛ عالنی که خداوند فرشتگان و... در ان قرار دارند |
|
فروماندن |
متحیر شدن |
|
قُوت |
رزق روزانه، خوراک، غذا |