• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/100

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

100 Cards in this Set

  • Front
  • Back
  • 3rd side (hint)

buggy

نوعی کالسکه، حشره‌دار

orphanage

پرورشگاه، یتیم‌خانه

bring back

برگرداندن

strange

غریبه، عجیب

send back

پس فرستادن

throw back

پرت کردن به جای قبل

throw

پرتاب کردن

get into

وارد شدن

owe

بدهکار بودن، مدیون بودن

rude

بی ادب، گستاخ، خشن، زشت

brooch

سنجاق سینه

closet

کمد، کمد لباس، مخفی، پنهان کردن

in surprise

با تعجب

looked in surprise

make a mistake

اشتباه کردن

woods

جنگل

interested

علاقه‌مند

slate

تخته سنگ، تخته(تحریر)، سخت تنبیه کردن، شلاق زدن، انتخاب کردن

unkind

بی‌رحم، نامهربان

take out

برداشتن، دراوردن و ...

Take those flowers out of your hair

throw

انداختن، پرت کردن

Threw =pp

wallet

کیف پول

go after

پیگیری و دنبال کردن چیزی

go ahead

اقدام کردن، شروع کردن، بفرما

go around

شایع بودن(بیماری)، چرخیدن، دور زدن

go away

از جایی رفتن، سفر کوتاه رفتن

go back

برگشتن

go by

رد شدن، گذشتن، از کنار چیزی یا کسی گذشتن

go for

انتخاب کردن

go into

وارد جزئیات شدن

go off

منفجر شدن، شلیک کردن، در رفتن، صدا دادن(آژیر یا زنگ موبایل)

go on

ادامه دادن، رخ دادن

go on with

ادامه دادن کاری

Go on with your homework

go out

بیرون رفتن

go through

رد شدن از میان چیزی، بررسی کردن، تجربه کردن یک رویداد معمولا سخت

go through with

انجام دادن

Go through with the surgery

go with

انتخاب کردن، ست و جور شدن

flu

آنفولانزا

struggle

مبارزه، درگیری، مبارزه کردن، تقلا کردن، کوشش کردن

rough

خشن، سخت، ناهموار، بهم زدن، دستمالی کردن

skirt

دامن، دامنه کوه، دور زدن، احاطه کردن، دامن دوختن

cordial

دوستانه، صمیمی، مهرآمیز، مشروب

fruit cordial = آبمیوه

croup

خروسک، نوعی بیماری

undress

دراوردن لباس، عریان کردن، برهنه

around

اطراف، دور وبر، همه جا، سوی دیگر، پیرامون

around the country

سراسر کشور

seem

به نظر رسیدن، وانمود کردن

sound

یکی‌از معانی: به نظر رسیدن

look,sound,seem,feel

به نظر رسیدن، به ترتیب بر اساس: ظاهر،شنیده‌ها یا لحن و نحوه حرف زدن،تجربه،احساس(مثل لمس کردن)

dye

رنگ، رنگ کردن

wear a dress to somewhere...

برای جایی لباس پوشیدن(مثل مهمانی)

Wear a red dress to the party

در ترکیب با افعال off

جدا شدن، دور شدن، خارج شدن

dash

به سرعت رفتن، حط تیره، رابطه، حرارت، خودنمایی کردن

wave

موج، دست تکان دادن، فر موی سر

cliff

صخره، پرتگاه، تخته سنگ

get into

وارد شدن

upon a time

روزگاری

once upon a time

روزی روزگاری

cupboard

کمد

put

گذاشتن، قرار دادن

put aside

پس‌انداز کردن، کنار گذاشتن

put away

وسایل را سر جایشان گذاشتن، کنار گذاشتن

put back

چیزی یا کسی را سر جایش برگرداندن/گذاشتن

put down

پایین گذاشتن، یادداشت کردن

put on

پوشیدن

برای لباس، ساعت، هدفون و...

put out

خاموش کردن آتش/سیگار، بیرون گذاشتن چیزی

put through

وصل کردن تلفن، کسی را در شرایط سخت قرار دادن

represent

نشان دادن، نمایندگی کردن، نمایش دادن، نماینده بودن، وانمود کردن

representative

نماینده

account department

بخش حسابداری

put up with

تحمل کردن کسی یا چیزی

dormitory

خوابگاه

put off

عقب انداختن چیزی یا کاری

put off

عقب انداختن چیزی یا کاری

assignment

وظیفه، ماموریت، تکلیف

assign

تعیین کردن، واگذار کردن، اختصاص دادن، معین کردن

same as

مثل، همان

In the same class as...


همان کلاس که...

free place

بورسیه تحصیلی، جایگاه رایگان

scholarship

بورسیه تحصیلی، مستمری

paw

پنجه

military

نظامی، ارتشی، ارتش

possession

مالکیت، تصرف، دارایی، تسلط

wage

حقوق، دستمزد، حق‌الزحمه

That's nice of you

لطف کردی، دستت درد نکنه

That's very nice of her

I'd like that

با کمال میل، از این خوشم میاد، این رو دوست دارم


برای پذیرفتن دعوت کسی به چیزی

satisfy

راضی کردن، خشنود کردن، قانع کردن

satisfying

رضایت بخش

bunch

دسته، گروه

gran

عامیانه مادر بزرگ

more often

بیشتر اوقات

look away

رو گرفتن از کسی یا چیزی، جای دیگری را نگاه کردن، نگاه را از کسی یا چیزی گرفتن

corridor

راهرو، دالان، راه سرپوشیده

I like it here

... it

Just then

درست در اون موقع

vase

گلدان، ظرف زینتی

look for

دنبال چیزی گشتن

That's all right

مشکلی نیست، اشکالی نداره، چیزی نیست

that's it

درست است، تمام است، بس است، کافیست، فقط همین

ask over

کسی را به خانه‌تان دعوت کردن

here is

بفرمایید، بیا، ایناهاش، برای زمانیکه چیزی رامیدهیم یا نشان میدهیم

here you are, there you are, here it is, here he is, here i am, here we are

here i am

اینم از من، منم اومدم، رسیدم