• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/115

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

115 Cards in this Set

  • Front
  • Back

آرزم

شرم،حیا

ارتفاع

محصول زمین های زراعتی؛ارتفاعِ ولایت:عایدات و درآمد های مملکت

اندیشه:

اندوه،ترس،اضطراب، فکر

ایمِن

در امن،دل آسوده

بریان

در لغت کباب شده و پخته شده بر آتش،مجازاً ناراحت و مضطرب؛بریان شدن:غمگین و ناراحت شدن،در سوز و گداز بودن

پُر مایه

گران مایه،پر شکوه؛مایه:قدرت،توانایی

تازی

اسبی از نژاد عربی با گردن کشیده و پاهای باریک

تپش

اضطراب ناشی از گرمی و حرارت،گرمی و حرارت

تطاول

ستم و تعدی،به زور به چیزی دست پیدا کردن

تعصب

طرفداری یا دشمنی بیش از حد نسبت به شخص،گروه یا امری؛به تعصب:به حمایت و جانب داری

مرحمت:

احسان، لطف، مهربان

عاجز

ناتوان،درمانده

حرمت:

آبرو،ارجمندی، احترام

نثار

پیشکش کردن،افشاندن

منحصر

ویژه،محدود

مبتنی

ساخته،بنا شده

مائده

سفره ای که بر آن طعام باشد.

فسفر

عنصر شیمیایی با رنگ زرد روشن که در مجاورت هوا مشتعل می گردد

افلاک

ج فلک،آسمان ،چرخ

رزاق

روزی دهنده

زهی

آفرین

فروغ

روشنایی،پرتو

فضل

بخشش،کرم نیکویی،دانش

کام

سقف دهان، مجازاً دهان،زبان

برازندگی

شایستگی،لیاقت

پیرایه

زیور

تیزپا

شتابنده،سریع

شکن

پیچ و خم زلف

غلغله زن

شور و غوغا کنان

معرکه

میدان جنگ ،جای نبرد

نادره

بی مانند،بی نظیر

نمط

روش،نوع

نیلوفری

صفت نسبی،منسوب به نیلوفر،به رنگ نیلوفر،لاجوردی؛در متن درس مقصود آسمان لاجوردی است

ورطه

مهلکه،زمین پست،هلاکت

هنگامه

غوغا،داد و فریاد،شلوغی، جمعیت مردم

یله

آزاد، رها؛ یله دادن:تکیه دادن

چرتکه

واژه ی روسی،وسیله ای برای محاسبه ی جمع و تفریق شامل چند رشته سیم که در چهارچوبی قرار دارد.در دو رشته چهار مهره و در بقیه دو مهره ی متحرک که نماینده ی یک تا ده است،جای دارد.

چله

زه کمان که انتهای تیر در آن قرار دارد و با کشیدن و رها کردن آن ،تیر پرتاب میشود

رفعت

اوج،بلندی،والایی

سو

دید ،توان بینایی

شماتت

سرکوفت،سرزنش، ملامت

شوربا

آش ساده که با برنج و سبزی می پزند

صورتک

چهره ای مصنوعی که چهره ی اصلی را می پوشاند و در آن سوراخ هایی برای چشم و دهان تعبیه شده است؛نقاب(فرهنگستان زبان و ادب فارسی ،در حوزه ی هنر های تجسمی ،صورتک را در برابر《ماسک》به تصویب رسانده است )

عیار

خالص،سنجه،مقابل غش و ناپاکی؛تمام عیار:کامل و بی نقصان،پاک،خالص

فرام

فریم(frame)،قاب عینک

فرنگی مآبی

به شیوه ی فرنگی ها و اروپایی ها،(مآب به معنای بازگشت یا جای بازگشت است،اما در اینجا معنای شباهت را می رساند)

قداره

جنگ افزار شبیه شمشیر پهن و کوتاه؛قداره کش:کسی که با توسل به زور،به مقاصد خود میرسد

قلا

کمین؛قلا کردن:کمین کردن،در پی فرصت بودن

قوال

در اینجا مقصود بازیگر نمایش های دوره گردی است

کذا

آن چنانی،چنان

فرنگی مآب

کسی که به آداب اروپاییان رفتار میکند،متجدد

حشم

خدمتکاران،خویشان و زیر دستان فرمانروا

حلقه به گوش

کنایه فرمانبردار و مطیع

خستن

زخمی کردن،مجروح کردن

خود

کلاه خود

خیره سر

گستاخ و بی شرم ،لجوج

دستور

وزیر،مشاور

زوال

نابودی، از بین رفتن

سبو

کوزه،ظرف معمولاً دسته دار از سفال یا جنس دیگر برای حمل یا نگه داشتن مایعات

سپردن

طی کردن ،پیمودن

سمن

نوعی درخت گل،یاسمن

شبیخون

حمله ی ناگهانی دشمن در شب

طرح افکندن

کنایه از بنا نهادن؛طرح ظلم افکندن:سبب پیدایش و گسترش ظلم شدن ،بنیان ظلم نهادن

عجم

سرزمینی که ساکنان آن غیر عرب ،به ویژه ایرانی باشند ؛ملوک عجم:پادشاهان ایران

معبر

محل عبور، گذرگاه

مُصِر

اصرار کننده ،پافشاری کننده

مُسلِم

پیرو دین اسلام

محضر

دفتر خانه،دادگاه

مجسم

به صورت جسم درآمده،تجسم یافته

متقاعد

مجاب شده ،مجاب،قانع شده؛متقاعد کردن:مجاب کردن، وادار به قبول امری کردن

گُردان

واحد نظامی که معمولاً شامل سه گروهان است

کلافه

بی تاب و ناراحت به علت قرار گرفتن در وضع آزار دهنده

طفره رفتن

خودداری کردن از انجام کاری از روی قصد و با بهانه آوردن،به ویژه خودداری کردن از پاسخ صریح دادن به سوالی یا کشاندن موضوع به موضوعات دیگر

شرف

بزرگواری،حرمت و اعتباری که از رعایت کردن ارزش های اخلاقی به وجود می آید

شَبَح

آنچه به صورت سیاهی به نظر می آید،سایه ی مرهوم از کسی یا چیزی

شامه

حس بویایی

روضه

آنچه در مراسم سوگواری اهل بیت پیغمبر و به ویژه در مراسم سوگواری امام حسین خوانده میشود؛ذکر مصیبت و نوحه سرایی

کیوان

سیاره زحل

گَبر

نوعی جامه ی جنگی،خفتان

روایی

ارزش،اعتبار

جبین

پیشانی

افسرده

بی بهره از معنویت، بی ذوق و حال

معمره

سالخورده

مخیله

خیال،قوه ی تخیل،ذهن

متنبه شدن

به زشتی عمل خود پی برون و پند گرفتن

کفایت

کافی،بسنده

کتابت

نوشتن،تحریر،خوشنویسی

غَرس

نشاندن و کاشتن درخت و گیاه

عتاب

سرزنش،ملامت ،تندی

صحیفه

کتاب

سجایا

ج سجیه،خو ها،خلق ها و خصلت ها

جلی

ویژگی خطی که درشت و واضح باشد و از دور دیده شود

تناور

دارای پیکر بزرگ و قوی

تسکین

آرامش، آرام کردن

بیشه

زمینی که در آن به طور طبیعی گیاهان و درخت روییده باشد

اهتمام

کوشش،سعی، همت گماشتن؛اهتمام ورزیدن در کاری:همت گماشتن به انجام دادن آن

اعلان

آشکار کردن چیزی و با خبر ساختن مردم از آن

ابهت

بزرگی و شکوه که سبب احترام یا ترس دیگران میشود

غایی

منسوب به غایت ،نهایی

سرحد

مرز ،کرانه

ذی حیات

دارای حیات،زنده،جاندار

دستاورد

نتیجه،پیامد،حاصل آنچه با تلاش به دست می آید

اخته

بیرون کشیده، برکشیده

مسرور

شادمان، خشنود

مشیت

اراده،خواست

میثاق

عهد و پیمان

مسرت

شادی،خوشی

مساعدت

همیاری،یاوری

متعصب

غیرتمند

تعلل

بهانه آوردن،درنگ کردن

خیره

سرگشته، حیران،فرومانده،لجوج، بیهوده

فرج

گشایش، گشایش در کار و مشکل

قفا

پس گردن،پشت گردن،پشت

گلبن

بوته ی گل،گل سرخ،بیخ بوته ی گل

مفتاح

کلید