• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/61

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

61 Cards in this Set

  • Front
  • Back

افلاک

ج. فلک، آسمان، چرخ

رزّاق

روزی دهنده

زهی

آفرین

فروغ

روشنایی، پرتو

فضل

بخشش، کَرَم، نیکویی، دانش

کام

سقف دهان، مجازاً دهان، زبان

بی شک

بی گمان، بی تردید، یقیناً

پدیدار

آشکار، نمایان، هویدا، ظاهر

پیدا کرد

آفرید، به وجود آورد

خلّاق

آفریننده، کردگار

رحمت

مهربانی، دلسوزی، بخشش

رخسار

روی، چهره، صورت، عارض

عجایب

ج. عجیب، چیز های شگفت آور و بدیع، شگفتی ها

عطّار

دارو فروش، عطر فروش

کردگار

آفریدگار، آفریننده، انجام دهنده، فعال

نظر

نگاه، تماشا، دید

وصف

توصیف، شرح، تشریح، تبیین

برازندگی

شایستگی، لیاقت

پیرایه

زیور

تعلل

بهانه آوردن، درنگ کردن

تیزپا

شتابنده، سریع

خاییدن

جویدن، به دندان نرم کردن

خیره

سر گشته، حیران، فرومانده، لجوج، بیهوده

شکن

پیچ و خم زلف

علیه افضل الصلوات

نیکوترین درود ها بر او باد

غلغله زن

شور و غوغا کنان

قوت

خوراک، خوردنی، غذا

گلبُن

بوته گل، گل سرخ، بیخ بوته گل

معرکه

میدان جنگ، جای نبرد

نادره

بی مانند، بی نظیر

نمط

شیوه، روش

نیلوفری

صفت نسبی، منسوب به نیلوفر، به رنگ نیلوفر، لاجوردی

ورطه

زمین پست، مهلکه، هلاکت

یله

رها، آزاد

بحر

دریا

بدمد

بروید، بر آید، سرزند

بر

آغوش

بُن

عمق،ته

پهنا

عرض

تابناک

درخشان، روشن

جوشنده

جوشان، خروشان

چهره نما

خودنما، مغرور

حامل

حمل کننده، دارا، دارنده

حقّا

در حقیقت، در اصل

حقّا

در حقیقت، در اصل

حقارت

پستی، خواری، زبونی

خروشنده

خروشان، پر تلاطم، طوفانی

خصلت

خوی، صفت، خصوصیت

درافتد

سقوط کند، بیفتد

دوش

کتف

راست

درست، دقیقا

رخ

صورت

روزی

رزق

زهره

جرئت، شجاعت

زهره در

ترسناک

سهمگن

سهمگین، ترسناک

فلک

سپهر، آسمان، چرخ

قدم در کشد

برگردد، عقب برود

گریبان

یقه

گهر

مخفف گوهر

مبدا

سرچشمه، نقطه شروع، آغاز، خاستگاه