• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/134

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

134 Cards in this Set

  • Front
  • Back

Sight

دیدن، دیدگاه، منظره

Peruse

با دقت مطالعه کردن و خواندن

Premonition

پیش اگهی، دلشوره، حس شوم

Arise

برامدن، طلوع کردن، رخ دادن

Gentle

ارام، ملایم

Stir

تکان دادن، جم خوردن

Hush

ارام، خاموش، خاموش شدن، صدا در نیاوردن

Desist

دست کشیدن، دست برداشتن، خودداری کردن

Recoil

واکنش دادن، پس زدن، به جای نخست بازگشتن

Gnawing

جانکاه، احساس آزار دهنده

Path

مسیر راه

Strike

حمله کردن

Horror

وحشت، ترس

Miserable

ییاه بخت، بسیار بد

Tinge

نشان خفیف از چیزی، رد، اثر

Hysterical

شدیدا احساساتی، حالت شدید از هر حسی

Pertinent

وابسته، متمایل

Gravitate

متمایل شدن، گدویدن

Island

جزیره

Valiant

شجاع

Breed

پرورش و اصلاح نژاد کردن

Creature

موجودات

Unmatchable

غیرقابل مقایسه

Courage

شجاعت، دلیری

Felicity

خوشبختی، سعادت

Acquisition

اکتساب

Haunt

مضطرب شدن، باعث نگرانی شدن

Obsess

فکر کسی را مشغول کردن

Doleful

مغموم،

Melancholy

بسیار ناراحت

Wan

رنگ پریده

Dash out

به سرعت خارج شدن

Hallway

کریدور، راهرو

Implore

درخواست کردن، التماس کردن

Disregard

بی اعتبار کردن، نادیده گرفتن

Cab

تاکسی

Hail

صدا زدن، اعلام ورود کردن

Stockbroker

دلال بورس

Ruddy

قرمز، گلگون

Astute

زیرک، ناقلا

Witness

شاهد

Expression

حالت، قیافه

Headquarter

دفتر مرکزی

On the carpet

به شدت مورد سرزنش قرار دادن

Histrionics

ظاهر سازی، نمایش سازی،

Irrelevent

غیر مرتبط

Elusive

فرار، دیریاب، گریزان

Allure

به طمع انداختن


جاذبه، کشش، گیرایی

Dispose

از شر چیزی خلاص شدن، دور انداختن، مایل کردن، خواهان کردن

Frustrate

عقیم کردن، ناامید کردن، خنثی کردن

Symptomatic

حاکی، نشان دهنده، نشانه بیماری

Dislocation

در رفتگی، جابه جاشدگی

Downsizing

کوچک سازی، تعدیل

Relentless

بی رحم


بیوقفه

Interject

حرف کسی را قطع کردن، در میان آوردن

Rabies

هاری

Insert

داخل چیزی قرار دادن، در چیزی وارد کردن، ، توی چیزی گذاشتن


اضافه کردن، افزودن

Wealth

ثروت، سرمایه

County

شهرستانinert

Inert

راکد، بی حرکت، خنثی

Salient

برجسته، بارز

Imminent

قریب الوقوع، ختمی

Threating

تهدید آمیز

Sqeamish

نازک نارنجی، لوس، ایرادگیر

Engrossed

مجذوب

Utterly

کاملا، مطلقا

Wasp

زنبور

Gasp

بریده بریده نفس کشیدن

Loathe

بیزار بودن ، نفرت داشتن،

Distraught

پریشان، ناراحت

Windmill

آسیاب بادی

Vice

معاون

To tilt at windmill

با دشمن فرضی جنگیدن

Intention

قصد

To show one hand

برنامه و نقشه کسی را رو کردن

Bid

پیشنهاد (کردن),


درخواست کردن،


تلاش کردن

Put into

قرار دادن

Patron

مشتری، حامی

Ironically

از قضا


used when talking about a situation in which the opposite of what you expected happens or is true

Get goose pimple

مو به تن سیخ شدن

Spectacle

منظره تماشایی، نمایش

Box office

گیشه

Mogule

شخص بزرگ و با نفوذ

Ring up

زنگ زدن،

Merry

شاد، خوشحال، مبارک

Cash register

صندوق پول

Gory

خونین,جنایت آمیز

Brutal

وحشیانه

Boast

به رخ کشیدن، لاف زدن،

Disagree

مخالفت کردن

Nudity

برهنگی، عریان بودن

Vulgar

مبتذل، رکیک، پست

Taste

سلیقه,تجربه

Provoke

تحریک کردن، عصبانی کردن، موجب شدن

Declare

اضهار کردن

Relegation

سقوط

Phlegmatic

بی تفاوت، خونسرد، ارام

Corroberate

تایید کردن، اثبات شدن

Comprehensive

جامع ، کامل

Zealous

مشتاق، پر شور و حرارت

Coerce

وادار کردن، مجبور کردن

Loan

وام، قرض دادن

Loan shark

ربا خوار

Thorough

جامع کامل

Enthusiastic

مشتاق

Embody

مظهر چیزی بودن، شامل شدن

Inspect

بازرسی کردن

Vigil

شب زنده داری

Fill out

پر کردن، تکمیل کردن

Circle

حوزه، قلمرو

Sick with worry

شدیدا بیمار

Fan out

پراکنده شدن

Drudgery

کار پر زحمت

Accomplice

شریک جرم، همدست

Fail

شکست خوردن ,یاری نکردن هنگام نیاز

Swindler

کلاهبردار

Solicit

التماس کردن، خواستن

Neferious

شنیع، غیر اخلاقی

Questionnair

پرسشنامه

Fair weather friend

رفیق نیمه راه

In advance

از قبل

Book

رزرو کردن

By chance

بر حسب اتفاق

Boiling hot

داغ و سوزان

Pretend

وانمود کردن

Incredible


باورنکردنی

Meet

تلاقی کردن، مطابقت کردن، برآورده کردن، مطابق شرایط بودن

Athorized

مجاز، معتیبر، صاحب اختیار

Authorize

مجوز دادن

Athorities

مقامات رسمی، مسولین

Authority

قدرت، اختیار، مقام مسول

Drought

خشکسالی

Cultivate

کشت دادن

Licence


Licence

پروانه دادن، جواز دادن، گواهی نامه