هم معنی

Front 1

زر خیز

Back 1

دارای خاک حاصل خیز و معدن های با ارزش

Front 2

فریبا

Back 2

بسیار زیبا

Front 3

سو

Back 3

جهت، طرف

Front 4

خلیج

Back 4

پیش رفتگی نسبتا وسیع آب در خشکی

Front 5

دل انگیز

Back 5

خوب و زیبا

Front 6

برازنده تر

Back 6

مناسب، شایسته

Front 7

آغوش

Back 7

بغل، میان دو دست

Front 8

صبور

Back 8

بردباری، شکیبایی

Front 9

رونق

Back 9

رواج فعالیت

Front 10

گسترد

Back 10

پهن کرد

Front 11

پرورد

Back 11

پرورش داد

Front 12

زاد

Back 12

به دنیا آورد،. زایید

Front 13

زادگاه

Back 13

محل تولد

Front 14

طمع

Back 14

حرص، زیاده خواهی

Front 15

حریص

Back 15

طمع کار

Front 16

می رباید

Back 16

می دزدند

Front 17

نهراسید

Back 17

نترسید

Front 18

حفاظت

Back 18

نگه داری

Front 19

ملک

Back 19

سرزمین، آب و خاک، کشور

Front 20

گریزان

Back 20

فرار کردن از چیر

Front 21

نیاکان

Back 21

گذشتگان ،پدران، اجداد

Front 22

درست پیمان

Back 22

وفامند، پیمان درستکار کسی که به عمد پای‌بند است

Front 23

صنعت

Back 23

فن و حرفه

Front 24

احسان ‌

Back 24

نیکو کاری، نیکی کردن

Front 25

حالیا

Back 25

حالا، اکنون

Front 26

باستانی

Back 26

کهن، بسیار قدیمی

Front 27

وطن

Back 27

کشور، میهن

Front 28

جغرافیا

Back 28

علم بررسی عوارض زمین

Front 29

مناطق

Back 29

جمع منطقه، نواحی

Front 30

مرز

Back 30

محلی یا خطی که دو چیز را از هم جدا می‌‌کند مثل دو کشور

Front 31

مرزنشینان

Back 31

کسانی که در مناطق مرزی کشور زندگی می‌کنند

Front 32

برخاست

Back 32

بلند شد، ایستاد

Front 33

زمینه

Back 33

موضوع، مطلب، مورد

Front 34

همبستگی

Back 34

همراهی، هم دلی، اتحاد

Front 35

پاسداری

Back 35

محافظت‌، نگهداری، نگهبان

Front 36

پیروی

Back 36

اطاعت، دنباله رو بودن

Front 37

اتحاد

Back 37

همبستگی

Front 38

رزمنده

Back 38

جنگو، مبارز

Front 39

تصویر

Back 39

عکس

Front 40

نوبت

Back 40

از تعداد و مرتبه

Front 41

صمیمی

Back 41

همدل و مهربان، دوستانه

Front 42

قل خوردن

Back 42

غلتیدن، چرخیدن دور خود روی زمین

Front 43

درود

Back 43

سلام

Front 44

اندک

Back 44

کوتاه

Front 45

اندیشه

Back 45

فکر کردن

Front 46

فورا

Back 46

سریع

Front 47

پایتخت

Back 47

مرکز، قطب

Front 48

فرهنگ

Back 48

علم، هنر، دانش، عقل، ادب، خرد

Front 49

معروف

Back 49

مشهور، شناخته شده، سرشناس

Front 50

مشاهیر

Back 50

افراد شناخته شده و سرشناس

Front 51

بارگاه

Back 51

محل اقامت بزرگان

Front 52

برجسته

Back 52

لایق، ممتاز

Front 53

فیلسوف

Back 53

دانشمندان، حکیمان

Front 54

معتدل

Back 54

ولرم ،متوسط، میانه

Front 55

منبت کاری

Back 55

هنر حکاکی و کندکاری روی چوب

Front 56

خاتم کاری

Back 56

هنر آراستن چوب با قطعات لوح

Front 57

زوالش

Back 57

نابودی، خرابی

Front 58

افق

Back 58

کناره آسمان، اطراف آسمان

Front 59

پهناور

Back 59

گسترده، وسیع

Front 60

می‌خیزد

Back 60

بلند می شود

Front 61

لذت

Back 61

حال خوشایند و خوب

Front 62

کبود

Back 62

رنگ آبی تیره

Front 63

غوطه

Back 63

فرو رفتن در آب

Front 64

زلال

Back 64

صاف و پاک

Front 65

بی خیال

Back 65

خونسرد ،بیش از حد آرام

Front 66

دلگشا

Back 66

خوشش منظره و با صفا

Front 67

رام

Back 67

آرام

Front 68

نسیم

Back 68

باد ملایم و خنک

Front 69

غرش

Back 69

صدای بلند و ترسناک

Front 70

زوزه

Back 70

صدای بعضی از حیوانات

Front 71

کمین

Back 71

پنهان شدن برای حمله ی ناگهانی

Front 72

آب تنی

Back 72

شنا، شستن بدن در آب

Front 73

حاشیه

Back 73

کنار، گوشه

Front 74

فراهم

Back 74

آماده کردن، مهیا کردن

Front 75

ویران

Back 75

خراب

Front 76

معمولا

Back 76

بیشتر وقت ها

Front 77

درخش

Back 77

نور افشانی، تابش

Front 78

هیجان انگیز

Back 78

بسیار جالب

Front 79

سراغ

Back 79

.پرسیدن از حال کسی

Front 80

نور افشانی

Back 80

چراغانی کردن، پرنور کردن فضا و محیط

Front 81

با شکوه

Back 81

ارزشمند، بسیار زیبا

Front 82

وسیع

Back 82

بزرگ، گسترده، پهن

Front 83

اشتیاق

Back 83

شوق و علاقه

Front 84

نشاط

Back 84

شادی، شادابی

Front 85

آراسته

Back 85

زیبا و مرتب کردن، آرایش

Front 86

خیره

Back 86

زل زدن، با دقت به چیزی نگاه کردن

Front 87

عظیم

Back 87

بزرگ

Front 88

آفرینش

Back 88

آفریدن، خلقت

Front 89

فضایی

Back 89

مربوط به فضا

Front 90

سرگرفته

Back 90

دوباره شروع کردن

Front 91

معذرت

Back 91

عذر خواهی

Front 92

لغزنده

Back 92

لیز سر

Front 93

اختیار

Back 93

اجازه، آزادگی

Front 94

سرزنش

Back 94

سرکوفت، ملامت

Front 95

شگفتی

Back 95

تعجب

Front 96

جوشان

Back 96

جوشیدن، قل زدن

Front 97

آوا

Back 97

صدا

Front 98

می‌جهد

Back 98

پریدن هنگام راه رفتن

Front 99

حمد

Back 99

سپاس، ستایش، شکرگزاری

Front 100

توفیق

Back 100

موفقیت

Front 101

نهاد

Back 101

گذاشت، قرارداد

Front 102

هر باب

Back 102

هر گونه

Front 103

بهتان

Back 103

تهمت، به دروغ چیزی را به کسی نسبت دادن

Front 104

بهر

Back 104

برای، به خاطر