• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/97

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

97 Cards in this Set

  • Front
  • Back

Hinder

مانع شدن

Obstruct

مانع شدن

Baricade

مسدود کردن


سد

Ban


Bandit

محدود کردن


راهزن

Circumscribe

محدود کردن


احاطه کردن

Preclude


Prelude

ممانعت کردن


مقدمه

Dam

محدود کردن


سد

Hurdle


Hunter


Hunt

مانع


نرده


سد


...


شکارچی


شکار

Obstacle

سد


مانع

Constrain

محدود کردن

Deter


Detrimental


Determine

منصرف کردن


خطرناک


تشخیص دادن

Hamper

مانع شدن


ب دشواری انداختن

Impede

مانع شدن

Preclude


Prelude


Preface


Pretext

مانع شدن


مقدمه


مقدمه


بهانه

Frontier

مرز

Boundary

مرز

Barrier

مانع

Demarcate

تعیین حدود کردن

sustain

متحمل شدن


حفظ کردن


تحمل کردن


حمایت کردن


تایید کردن

submit

پذیرفتن


تسلیم شدن


پیشنهاد کردن

Admit


Admire

اجازه دادن


اقرار کردن


پذیرفتن


...


تحسینکردن

comply


Compliment


Compel


Compliant

اجابت کردن


اطاعت کردن


قبول کردن


...


تعریف تحسین درود


مجبور کردن


شکایت

abide

اطاعت کردن


تحمل کردن


باقی ماندن

proceed


Process


Possess

ادامه دادن


شروع کردن


فرایند


... دارا بودن

progress

پیشرفت


پیشرفت کردن


توسعه یافتن

foster

ترغیب کردن


بالا بردن


بزرگ کردن

evolve


Revolve


Involve

تکامل یافتن


چرخیدن


شامل بودن درگیر کردن مشغول کردن... داخل والو انداختن

burgeon

رشد کردن


پیشرفت کردن

thrive

پیشرفت کردن


موفق شدن

triumph

پیروزی


پیروز شدن

succeed

به دنبال آمدن


موفق شدن

Flourish


Flower

شکوفا شدن


با تکان جلب‌توجه کردن


گل شکوفه

prosperity

رفاه رونق

accomplish

دست یافتن

bloom

گل دادن شکوفا شدن شکوفه

nascent

نوظهور

optimism


Optimal

خوش بینی امیدواری


بهینه

encounter


Count

مواجه شدن


شمردن

confront


Comfort


Fort


Fortitude


روبرو شدن


اسایش


دژ قلعه


شجاعت

sustainable

پایدار


بادوام

retain

به ذهن سپردن


نگهداشتن


حفظ کردن

retention

نگهداری


حفظ

withstand


Withdraw


Withhold

مقاومت کردن


تحمل کردن


...


عقب کشیدن


ممانعت کردن

endure

تحمل کردن

bear

تحمل کردن

bear on

بستگی داشتن

tolerate

تحمل کردن


اجازه دادن

Preserve

قلمرو


حوزه


نگهداری کردن

lasting

پایدار


طولانی مدت

shield

محافظ


سپر


زره


مانع


محافظت کردن

immunity


Immense

مصونیت


معافیت


بخشودگی


ایمنی


...


عظیم

Conservation

حفاظت

precaution


Caution


Cautious

حفاظت پیشگیری


احتیاط


با احتیاط

salvage

حفظ کردن


از نابودی نجات دادن

forestall

پیشگیری کردن

fleeting

سریع


زود گذر

elapse


Collapse

سپری شدن


فروپاشی

refute


Refuse

رد کردن

authority

قدرت


اعتبار


مجوز


مالکیت

authorize

اجازه دادن


مجوز دادن

authoritative

معتبر


با اعتماد به نفس

authenticity

اعتبار


صحت و سقم


اصالت

sovereignty

سلطه

autonomy

استقلال

autonomous

مستقل


خودمختار

concession


Concede

امتیاز


اجازه


واگذار کردن... اجازه شو ب کسی دادن

entitlement


Entitle

اختیار


مجوز


اجازه


...


مجوز دادن


نام نهادن

entitle

اجازه دادن


نام نهادن

emancipate

قدرت یا آزادی به کسی دادن

bestow


Endow

تقدیم کردن بخشیدن


وقف کردن

grant

موافقت کردن


اجازه دادن

maverick

مستقل

reliance


Rely

اعتماد


وابستگی


تکیه...


بستگی داشتن اعتماد کردن

rely

اعتماد کردن

disord

ناهماهنگی


اصطکاک

accord

مطابقت


توافقنامه


لحاظ نمودن


دادن

pliant

نرم راضی شونده زود تاثیر پذیرنده

receptive


Reception


Inception


Reptile

روشنفکر غیر متعصب پذیرنده ایده نو


قبول پذیرش


آغاز شروع


خزنده

docile /da:sil/

فرمانبردار مطیع تابع

Plausible

قابل قبول

incredible


Credible


Creditable

خارق العاده باور نکردنی


باورکردنی معتبر


معتبر


credible

قابل قبول


معتبر


باورکردنی

acknowledge

تایید کردن


تصدیق کردن

conformity

مطابقت


انطباق

conform

پیروی کردن


مطابق بودن


وفق داشتن

confess

اقرار کردن


اعتراف کردن


تصدیق کردن

yield


Feild

تسلیم شدن


میدان رشته

capitulate

تسلیم شدن

Embrace


Embbarrassment

در آغوش گرفتن


قبول کرد...


خجالتی

obey

اطاعت کردن

obedient


Obey

حرف شنو


فرمانبردار


مطیع


اطاعت کردن

subordination

فرمانبرداری


تبعیت

surrender


Surround Besiege


Flank


Frank

تسلیم شدن واگذاری


محاصره شدن


محاصره


رک صریح

Confession


Concession


Concede


Confess

اقرار و ادعا


امتیاز و اجازه


واگذار کردن


اقرار کردن

conversation


conservation

مکالمه


حفاظت

preclude


Prelude


conclude

ممانعت کردن


مقدمه


نتیجه گرفتن و به پایان رساندن

acknowledge


knowledge

تایید و تصدیق کردن


دانش