• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/204

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

204 Cards in this Set

  • Front
  • Back
Route
مسیر . جاده . راه
task
وظیفه. کار
properly
درست . به طور صحیح . به طور مناسب
otherwise
وگرنه. در غیر این صورت
orbit
چرخیدن. گشتن
inform
اطلاع دادن به
influence
تحت تاثیر خود قرار دادن
giant
بسیار بزرگ
furthermore
به علاوه . وانگهی. از این گذشته
endeavour
تلاش . سعی . try attempt
disabled
معلول
constantly
مدام. به طور پیوسته
capacity
ظرفیت . گنجایش . توانایی
aspect
جنبه. وضع . حالت
amused
سرگرم کننده
wrestling
کشتی گرفتن
instruction
دستورالعمل
individual
شخص. فردی
encourage
تشویق کردن
fortune
شانس. بخت
track and field
دو میدانی
take part in
participate
شرکت کردن در
so far
تاکنون
permit
اجازه دادن
operate
به کارانداختن.اداره کردن. عمل کردن
measure
اندازه . مقیاس
amount
مقدار . مبلغ
turn up
اضافه کردن. زیادکردن
thus
بنابراین
occur
اتفاق افتادن. رخ دادن
event
حادثه
even
یکسان. یکنواخت
conscious
هوشیار. اگاه
briefly
به طور مختصر
prepare
اماده کردن
means
وسیله
insist on
پافشاری کردن
examine
معاینه کردن
discussion
بحث
clerk
کارمند دفتری
whether
ایا
skill
مهارت
eyesight
بینایی
experiment
ازمایش
influence
تحت تاثیر قرار دادن
lung
شش . ریه
restate
بازگو نمودن
define
تعریف کردن
punctuation mark
نشانه گذاری
proportion
سهم . اندازه
get right in to
آشنا شدن با . علاقهمند شدن به
rely on
اعتماد کردن . متکی بودن
skull
جمجمه
blood vessel
رگ
more efficiently
بهتر
subordinate
فرعی. تابع
bend
خم کردن
nutrient
مواد مغذی
mention
ذکر کردن
summarize
خلاصه نمودن
dash
خط تیره
bracket
پرانتز
manner
راه. روش. رفتار
release
رها کردن. ازاد کردن
express
بیان کردن
condition
شرایط
regular
منظم
refer
مربوط بودن. مراجعه کردن به .
اطلاق شدن . اشاره کردن
out ward
به طرف بیرون
brilliant
هوشمندانه . واضح . روشن
explicit
صریح
implicit
تلویحی. غیر مستقیم
formation
تشکیل
cue
نشانه
expectation
توقع .انتظار
accent
لهجه
occasion
زمان.لحظه ی مناسب
course
رشته
anxious
مضطرب. ناراحت
embarrassment
خجالت
presentation
نطق.ارائه.تقدیم
oppening sentence
جمله ی آغاز
sense of humor
حس بذله گویی.شوخ طبعی
from time to time
گاه گاهی
concentrate
تمرکز کردن
voice projection
پژواک صدا
firmly
محکم
distracting
منحرف کننده
distract
حواس پرت کردن
emphasize
تاکید کردن
aware
آگاه
lean
خم شدن. خم کردن
تکیه دادن
tap
تقه زدن . ضربه زدن
gesture
حرکت بدن(سرودست) ایما و اشاره
facial
مربوط به چهره (صورتی)
expression
حالت
directly
به طور مستقیم
involved
درگیر
state
حالت
variety
تنوع
radiate
تابیدن
excess
اضافی
exhaust
اگزوز
fell
قطع کردن
attributed
منسوب
concern
نگرانی
likely
احتمالا
progress
پیشرفت
climate
آب و هوا اقلیم
cut down
قطع کردن
term
کلمه
omit
حذف کردن
take some action
کاری انجام دادن. اقدام
trap
محبوس نمودن.
به دام انداختن
green house
گلخانه. گلخانه ای
region
ناحیه
particular
مخصوص
enhance
افزودن. بالا بردن
mild
معتدل. ملایم
pattern
الگو
results
نتایج
extinction
انقراض
doorway
چهارچوب در
statments
بیانات . اظهارات
جملات
environment
محیط زیست
inaction
بی عملی. سستی
بی حرکتی
provide
فراهم کردن
experience
تجربه کردن
predict
پیشگویی کردن
survive
زنده نگهداشتن. زنده ماندن
crust
پوسته
mantle
جبه. قسمت میانی زمین. پوشش . پوسته
colon
دو نقطه
semi colon
نقطه ویرگول
first aid
کمکهای اولیه
smoothly
به طور یکنواخت
struck
برخورد کردن
experienced
با تجربه
rattle
(باصدا ) تکان خوردن
populated
پرجمعیت
destructive
مخرب
assume
خیال کردن فرض کردن
primiarialy
اساسا
omit
حذف کردن
conclusion
فرجام. پایان .نتیجه
term
نام نهادن. نامیدن
procedure
روش. روال معمول
labor
کار. بیگاری
sort
نوع
trade
تجارت
irrelevant
بی ربط . بی ارتباط
brick
آجر
concern
نگرانی.کار.ربط
fund
صندوق
manufacturing
تولیدی
domestic
خانگی. اهلی
apprentic
کار آموز
union
اتحادیه
prevent
جلوگیری کردن
vs=vesus
در مقابل
poverty
فقر
growing concern
نگرانی در حال افزایش
estimate
تخمین زدن
rural
روستایی
agriculture
کشاورزی
urban
شهری
leap
جهش
ancient
باستانی.قدیمی
explore
کشف کردن .سفر اکتشافی انجام دادن
Pole
قطب
solar system
منظومه ی شمسی
crater
دهانه اتشفشان
phase
صورت.مرحله.حلال
device
وسیله
feature
خصوصیت.مشخصه.ویژگی
magnify
بزرک نمودن.زیاد ستودن.اهمیت دادن
valley
دره
direct
راهنمایی کردن
former
سابق
soviet union
اتحاد جماهیر شوروی
launch
پرتاب کردن.به اب انداختن
sputnik
قمر مصنوعی
artificial
مصنوعی
density
چگالی .تراکم.غلظت
astronaut
فضانورد
voyager
مسافرفضا یا کشتی
probe
کاوشگر
vehicle
وسیله نقلیه
saturn
زحل. کیوان
pioneer
پیشرو . پیشقدم
unit
قطعه.واحد
mass
اندازه.حجم.جرم
base
پایگاه
keep up with
همپای کسی یاد گرفتن .پابه پای کسی رفتن
addictive
اعتیاد اور
combine
ترکیب کردن
link
وصل کردن
access
دستیابی
digest
هضم کردن
خلاصه کردن
deduction
نتیجه گیری . قیاس . از کل به جز رسیدن
assignment
کار. تکلیف
departure
عزیمت
sparrow
گنجشک
establish
تاسیس کردن