• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/504

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

504 Cards in this Set

  • Front
  • Back
  • 3rd side (hint)
abandon
دست کشیدن از ، ترک کردن ، رها کردن

keen

تیز ، مشتاق ، شدید ، حساس

A

jealous
حسود
tact
تدبیر ، کاردانی ، خوش زبانی
oath
سوگند ، نفرین ، دشنام
vacant
خالی
Hardship
سختی ، مشقت
gallant
شجاع ، دلیر ، باادب
data
اطلاعات ، داده ها
unaccustomed
عادت نداشتن به چیزی ، ناآشنا ، خو نگرفته
bachelor
مرد مجرد
Qualify
صلاحیت داشتن
Corpse
جسد ، جنازه
Conceal
پنهان کردن ، مخفی کردن
Dismal
تیره و تار ، غمگین
frigid
خیلی سرد ، خشک
inhabit
اقامت داشتن ، ساکن بودن
numb
بی حس
Peril
خطر ، پرمخاطره
recline
دراز کشیدن ، لم دادن ، خوابیدن
Shriek
جیغ زدن ، فریاد کشیدن
Sinister
شیطانی ، خبیث
tempt
وسوسه کردن ، تشویق کردن
Wager
شرط بندی
typical
معمولی ، عادی ، نمونه
minimum
حداقل
Scarce
کمیاب ، نایاب
annual
سالانه
persuade
متقاعد کردن ، تشویق کردن ، قانع کردن
essential
ضروری ، حیاتی
Blend
مخلوط کردن شدن
visible
قابل دیدن ، آشکار
expensive
گران قیمت
talent
استعداد ، توانایی ذاتی
devise (v)
اندیشیدن ، برنامه ریزی کردن ، اختراع کردن
Wholesale
گسترده ، به مقدار زیاد
Vapor
بخار
eliminate
حذف کردن ، رفع کردن خلاص شدن
Villain
شرور ، تبهکار
Dense (adj)
انبوه ، فشرده
Utilize
به کار گرفتن ، استفاده کردن
Humid
شرجی ، مرطوب
Theory
نظریه
Descend (v)
فرود آمدن ، پایین آمدن
Circulate
چرخیدن ، گشتن
enormous
بسیار بزرگ
Predict
پیش بینی ، پیش گویی
Vanish
ناپدید شدن ، محو شدن
tradition
سنت ، رسم
rural
روستایی
Burden
بار سنگین ، بار مسئولیت
Campus (n)
محوطه دانشگاه
majority (n)
اکثریت ، عمده
assemble
جمع شدن ، مونتاژ کردن
explore
بررسی کردن ، کشف کردن
topic
موضوع ، مبحث
debate (n)
بحث ، گفتگو
evade (v)
طفره رفتن از ، شانه خالی کردن
Probe
بررسی کردن ، تحقیق کردن
reform
اصلاح کردن ، تجدید نظر کردن
approach
پذیرفتن ، نزدیک شدن به
Detect (v)
فهمیدن ، کشف کردن ، پیدا کردن
Defect (n)
کمبود ، نقص
employee (n)
کارمند ، کارگر
neglect (v)
بی توجهی کردن به ، کوتاهی کردن
deceive (v)
فریب دادن ، گمراه کردن
Undoubtedly
مطمئنا ، بدون شک
popular
محبوب ، پرطرفدار
Thorough
تمام و کمال ، حسابی
Client (n)
مشتری ، موکل
Comprehensive (adj)
کامل ، گسترده ، فراگیر ، جامع
defraud
فریب دادن ، گول زدن
postpone (v)
به تاخیر انداختن ، موکول کردن
Consent
موافقت کردن ، رضایت دادن
massive
حجیم ، سنگین ، بزرگ
Capsule
کپسول
Preserve
سالم نگه داشتن ، محافظت کردن ، ضبط کردن
denounce (v)
محکوم کردن ، متهم کردن ، سرزنش کردن
Unique (adj)
بی نظیر ، منحصر به فرد ، بی همتا
torrent (n)
سیلاب ، رگبار ، توفان ، موج
resent
رنجیدن از ، خشمگین شدن از
molest (v)
مزاحم شدن ، اذیت کردن
gloomy (adj)
ابری ، دلگیر ، تیره و تار
Unforeseen (adj)
غیرمنتظره ، پیش بینی نشده
exaggerate
مبالغه کردن ، اغراق کردن
amateur
غیرحرفه ای
mediocre (adj)
معمولی ، پیش پا افتاده ، متوسط
Variety (n)
تنوع ، گوناگونی
Valid
معتبر ، موجه ، قانونی
Survive
زنده ماندن ، جان سالم به در بردن
weird (adj)
ترسناک ، عجیب ، اسرارآمیز
Prominent (adj)
مشهور ، سرشناس ، مهم
Security
امنیت ، اطمینان
Bulky (adj)
حجیم ، دست و پاگیر
Reluctant (adj)
بی میل ، ناراضی ، بی رغبت
Obvious
واضح ، بدیهی ، آشکار ، مشخص
vicinity (n)
اطراف ، پیرامون
century
قرن ، سده
rage (n)
خشم ، عصبانیت
document
سند ، مدرک
Conclude
تصمیم گرفتن ، نتیجه گرفتن ، به پایان رساندن
Undeniable
مسلم ، انکار ناپذیر ، قطعا
resist
ایستادگی ، مقاومت کردن
lack (v)
فاقد چیزی بودن ، بی بهره بودن ، نداشتن
ignore
نادیده گرفتن ، توجه نکردن
Challenge (n)
به مبارزه طلبیدن ، زیر سوال بردن ، چالش
miniature (adj)
مدل کوچک ، مینیاتور ، ریز
Source (n)
منبع ، منشا ، مرجع
excel
برتر بودن از ، بی نظیر بودن ، ممتاز بودن
feminine (n)
زنانه ، ظریف ، لطیف
mount
بالا رفتن از ، صعود کردن از ، سوار شدن
Compete
رقابت کردن ، مسابقه دادن
dread (v)
ترسیدن از ، وحشت داشتن از ، ترسناک
masculine (n) (adj)
رفتار مردانه
menace (n)
تهدید ، خطر ، مزاحم
tendency (n)
تمایل ، گرایش ، عادت
Underestimate
دست کم گرفتن ، کوچک شمردن
Victorious (adj)
برنده ، پیروز ، فاتح
numerous (adj)
متعدد ، بی شمار
flexible (adj)
قابل انعطاف ، نرم
evidence
مدرک ، دلیل ، شاهد ، نشانه
Solitary
انفرادی ، تنها
Vision
دید ، بینایی ، تصور
frequent
فراوان ، متداول
glimpse (n)
نگاه گذرا و سریع ، نگاه مختصر
recent
اخیر ، جدید
decade (n)
دهه ، ده ساله
hesitate (v)
تردید کردن ، درنگ کردن
absurd (adj)
بیهوده ، نامعقول ، پوچ ، مزخرف
Conflict (n)
اختلاف ، درگیری ، تضاد
minority (n)
اقلیت
fiction (n)
دروغ ، تخیلی ، رمان
ignite (v)
سوزاندن ، آتش گرفتن ، جرقه زدن
abolish
منسوخ کردن ، لغو کردن
Urban
شهری ، شهرنشین
population (n)
جمعیت ، اهالی ، ساکنان
frank (adj)
رک و راست ، صریح
Pollute
آلوده کردن ، فاسد کردن ، منحرف کردن
reveal
آشکار کردن ، فاش کردن
prohibit
ممنوع کردن ، جلوگیری کردن از
Urgent
اضطراری ، فوری ، مهم
adequate
به مقدار کافی
decrease
پایین آمدن ، کم شدن ، کاهش دادن
audible
شنیدنی ، رسا
journalist
روزنامه نگار
famine (n)
قحطی ، گرسنگی ، کمبود
revive
دوباره مطرح کردن ، احیا کردن ، به هوش آوردن
Commence
شروع کردن / شدن ، آغاز کردن / شدن
Observant
مراقب ، تیزبین ، هوشیار
identify
تشخیص دادن ، شناسایی ، تعیین هویت
migrate
مهاجرت کردن ، کوچ کردن
vessel
رگ ، کشتی
persist
پافشاری ، ادامه داشتن
Hazy
مه آلود ، مبهم
gleam (n)
نور ضعیف ، کورسو ، شعاع نور
editor
ویراستار ، سردبیر
Unruly (adj)
نافرمان ، غیرقابل کنترل ، بی قانون
rival
رقیب ، حریف
Violent
خطرناک ، پرخاشگر
Brutal
وحشی ، بی رحم
opponent (n)
حریف ، رقیب
Brawl (n)
جار و جنجال ، دعوا ، درگیری
duplicate
کپی کردن ، تکثیر
Vicious
بی رحم ، وحشی
Whirling
چرخاندن ، چرخیدن
Underdog (n)
ستم دیده ، بازنده
Thrust (v)
عمودی پرتاب کردن ، هل دادن
Bewildered (adj)
متحیر ، گیج
expand
گسترش دادن ، توسعه دادن
alter
تغییر دادن ، اصلاح کردن
mature
بالغ ، سنجیده ، عاقل
sacred
مقدس ، محترم ، جدی
revise
تجدید نظر کردن ، اصلاح کردن
pledge
عهد ، پیمان ، تعهد گرفتن
Casual
بی تفاوت ، سطحی ، تصادفی ، غیرعمدی
pursue
تعقیب کردن ، دنبال کردن
Unanimous
هم عقیده ، هم رای ، یکپارچه
fortunate
خوش شانس ، خوشبخت ، موفق
pioneer
پیشگام ، پیشرو
innovative
مبتکر ، خلاق ، مبتکرانه
Slender
باریک ، لاغر ، اندک
Surpass
بهتر بودن از ، برتری داشتن بر ، پیشی گرفتن از
Vast
وسیع ، پهناور ، عمیق ، زیاد
doubt
شک ، تردید
capacity
ظرفیت ، گنجایش ، استعداد ، توانایی
penetrate
نفوذ کردن ، شکافتن ، کشف کردن
pierce
سوراخ کردن ، شکافتن ، کر کردن
accurate
دقیق ، صحیح ، درست
microscope
میکروسکوپ
grateful
سپاسگزار ، متشکر ، ممنون
Cautious
محتاط ، مواظب ، هوشیار
Confident
مطمئن ، خاطرجمع ، دلگرم
appeal
خواهش ، جاذبه ، گیرایی
addict
معتاد ، اسیر
wary
محتاط ، مواظب
aware
آگاه ، مطلع
misfortune
بدشانسی
avoid
دوری کردن از ، پرهیز
wretched
تاسف بار ، بسیار بد
Keg
بشکه ای کوچک با ظرفیت کمتر از 10 گالن
nourish
تغذیه کردن ، تقویت کردن ، پرورش داده
Harsh
زبر ، تلخ ، زمخت ، کلفت ، جدی ، تند ، بی رحم ، سخت ، شدید
quantity
کمیت ، مقدار ، اندازه ، تعداد
Opt
تصمیم گرفتن ، درصدد بودن ، انتخاب کردن
tragedy
تراژدی ، فاجعه ، مصیبت
pedestrian
عابر پیاده
glance
نگاه مختصر ، به سرعت نگاه کردن
Budget
بودجه
nimble
چالاک ، چابک ، زرنگ
manipulate
با مهارت انجام دادن ، دست کاری کردن ، درست به کار بردن
reckless
بی دقت ، بی ملاحظه ، بی احتیاط
Horrid
وحشتناک ، ترسناک
rave
غلو کردن ، عربده زدن ، نامربوط حرف زدن
economical
اقتصادی ، مقرون به صرفه
lubricate
گریس کاری کردن
ingenious
باهوش ، مبتکر ، زیرکانه
Harvest
محصولات کشاورزی ، درو کردن محصول
abundant
فراوان ، خیلی زیاد
Uneasy
نگران ، آشفته
Calculate
محاسبه ریاضی کردن
absorb
جذب کردن
estimate
تخمین زدن ، حدس زدن
morsel
ذره ، خرده
quota
سهم ، ناحیه یا شخص خاص
Threat
تهدید کردن
Ban
ممنوع کردن ، محروم کردن
panic
ترس ، وحشت ، هراس
appropriate
مناسب ، درخور ، سزاوار ، موافق
emerge
آشکار شدن ، خارج شدن
jagged
ناهموار ، دندانه دار ، پله پله
linger
دوام آوردن ، معطل کردن
ambush
کمینگاه ، تله ، دام
Crafty
حیله گر ، حقه باز
defiant
مبارزه جویانه ، خصمانه ، سرسخت
Vigor
نیرو ، توان ، قدرت
Perish
از بین رفتن ، نابود شدن
fragile
شکننده ، حساس ، نازک
Captive
شیفته ، اسیر
prosper
موفق بودن ، آینده روشنی داشتن
devour
با ولع غذا خوردن ، بلعیدن
plea
درخواست ، خواسته
weary
خسته کننده ، ملال آور
Collide
برخورد کردن ، تصادف کردن
Confirm
تایید کردن ، نشان دادن
Verify
تایید کردن ، اثبات کردن
anticipate
پیش بینی کردن ، منتظر بودن
dilemma
تنگنا ، دوراهی
detour
جاده فرعی ، مسیر انحرافی
merit
مزیت ، شایستگی ، ارزش
transmit
فرستادن ، انتقال دادن ، منتقل کردن بیماری
relieve
تسکین دادن ، مرخص کردن ، برکنار کردن ، راحت کردن
Baffle
گیج کردن ، غیرقابل فهم کردن
Warden
رییس زندان ، سرپرست
acknowledge
اعتراف کردن ، قبول کردن
Justice
عدالت ، انصاف
delinquent
مجرم
reject
رد کردن ، نپذیرفتن
deprive
محروم کردن
Spouse
همسر (زن یا شوهر)
Vocation
حرفه ، شغل ، کار
Unstable
ناپایدار ، بی ثبات ، دمدمی
Homicide
قتل ، جنایت
penalize
جریمه کردن ، تنبیه کردن ، مجازات
Beneficiary
وارث ، بهره مند
reptile
خزندگان (مارمولک ، لاک پشت ، تمساح ، سوسمار
rarely
به ندرت ، خیلی کم
forbid
ممنوع کردن
logical
منطقی ، عادلانه
exhibit
نمایش دادن ، نشان دادن
proceed
ادامه دادن ، پیش رفتن ، اقدام کردن
precaution
پیش بینی ، دوراندیشی ، اقدامات احتیاطی
extract
استخراج کردن
prior
از پیش ، قبلی
embrace
همدیگر را در آغوش کشیدن ، بغل کردن
Valiant
دلاور ، نترس
Partial
جزئی ، مختصر ، ناتمام
fierce
خشمگین عصبانی ، درنده
detest
نفرت داشتن
Sneer
پوزخند زدن ، مسخره کردن
Scowl
اخم کردن
encourage
تشویق کردن ، ترغیب کردن اعتماد به نفس کسی را زیاد کردن
Consider
سنجیدن ، تفکر به منظور تصمیم گیری مورد توجه قرار دادن ، درنظر گرفتن
Vermin
حشرات موذی و انگلی
Wail
گریه و زاری کردن ، شیون کردن
Symbol
نماد ، نشانه ، علامت
authority
حق ، صاحب نظر ، اقتدار ، صلاحیت ، اختیار
neutral
بی طرف ، خنثی
trifle
مقدار جزئی ، اندک
architect
مهندس ، معمار ، طراح
matrimony
مراسم ازدواج
Baggage
چمدان ، تجهیزات
Squander
به هدر دادن ، تلف کردن
abroad
در خارج از کشور ، شایع
fugitive
فراری ، آواره
Calamity
مصیبت ، فاجعه
pauper
فقیر ، تهی دست
envy
حسادت ، حسودی کردن
Collapse
فروپاشیدن ، از بین رفتن
prosecute
دنبال کردن ، تعقیب کردن از لحاظ قانونی
Bigamy
چند همسری
possible
انجام پذیر ، ممکن
Compel
اجبار ، وادار کردن
awkward
بد قواره ، ناجور ، دست و پا چلفتی
Venture
ریسک کردن
awesome
وحشتناک ، با ابهت ، عالی ، حیرت انگیر
guide
راهنمایی کردن
quench
خاموش کردن ، فرونشاندن ، رفع کردن
Betray
عهد شکنی ، خیانت ، گمراه کردن
Utter
بیان کردن ، صحبت کردن
Pacify
فرونشاندن ، صلح برقرار کردن
respond
پاسخ دادن ، واکنش نشان دادن
Beckon
با دست یا سر اشاره کردن
despite
علیرغم ، باوجود
disrupt
مختل شدن ، درهم ریختن
rash
جوش ، عجولانه ، سیل
rapid
بسیار سریع ، تند
exhaust
تخلیه ، چیزی را بالا آوردن
severity
سخت گیری ، خشونت
feeble
ضعیف ، ناتوان
Unite
متحد شدن ، به هم پیوستن
Cease
متوقف شدن ، دست برداشتن
Thrifty
صرفه جو ، مقتصد
miserly
خسیس ، کم ، ناچیز
monarch
پادشاه ، ملکه
outlaw
خلاف کار ، تبهکار
promote
افزایش دادن ، ترفیع دادن
Undernourished
دچار سوء تغذیه ، دچار کم غذایی
illustrate
توصیف کردن ، توضیح دادن
disclose
فاش کردن ، آشکار کردن
excessive
مفرط ، شدید ، بیش از حد
disaster
فاجعه ، مصیبت
censor
سانسور کننده ، سانسور کردن
Culprit
مجرم ، متهم ، مقصر
Juvenile
نوجوان
Bait
طعمه ، دام ، وسوسه کردن
insist
اصرار کردن ، تاکید داشتن
Toil
زحمت کشیدن ، جان کندن
Blunder
اشتباه ، خطا کردن
Daze
گیج کردن ، مبهوت کردن
mourn
عزاداری کردن
Subside
آرام شدن ، کاهش یافتن
maim
معلول شدن ، ناتوان کردن
Comprehend
درک کردن ، احساس کردن
Commend
تقدیر ، تحسین ، ستودن
final
قطعی ، پایانی ، نهایی
exempt
معاف کردن ، بخشیدن
Vain
مغرور ، بیهوده
repetition
بازگویی ، تکرار
depict
توصیف کردن ، نشان دادن ، مجسم کردن
mortal
فناپذیر ، مهلک ، دشمن خونی
novel
رمان ، داستان بلند نوین ، عجیب
Occupant
ساکن ، مقیم ، سرنشین
appoint
تعیین کردن ، منصوب کردن ، اختصاص دادن
quarter
ناحیه ، جا دادن ، یک چهارم
Site
محل ، جا ، زمین
quote
نقل قول کردن ، اعلام کردن
Verse
آیه ، مصرع ، بیت ، شعر
morality
درستی ، پرهیزکاری ، پای بندی به اصول اخلاقی
roam
پرسه زدن ، سرگردان بودن
attract
جذب کردن ، جلب کردن
Commuter
کسی که مرتبا مسافرت میکند بین خانه و محل کار
Confine
محبوس کردن ، منحصر کردن
idle
بی کار ، بی اساس
idol
بت ، صنم
Jest
طنز ، مسخرگی ، مزاح ، شوخی کردن ، دست انداختن
patriotic
میهن پرستانه
dispute
مشاجره کردن ، رد کردن مبارزه کردن ، مقاومت کردن
Valor
شجاعت ، دلاوری
lunatic
دیوانه وار ، احمقانه
Vein
سیاهرگ ، حالت ، وضع
Uneventful
یکنواخت ، عادی
fertile
حاصلخیز ، بارورشدنی
refer
اشاره داشتن به ، سپردن ، معطوف کردن
distress
ناراحت کردن ، غم ، درد
diminish
کاهش یافتن ، ضعیف شدن
maximum
حداکثر
flee
فرار کردن ، محو شدن
Vulnerable
آسیب پذیر ، حساس ، ضعیف
Signify
معنی داشتن ، دلالت داشتن بر
mythology
اسطوره شناسی ، اساطیر ، افسانه
Colleague
همکار ، شریک
torment
عذاب ، رنج
provide
تهیه کردن ، شرط کردن
loyalty
وفاداری
Volunteer
داوطلب ، داوطلبانه
Prejudice
تبعیض ، تعصب ، پیش داوری ، نظر منفی
Shrill
صدای گوش خراش ، درجه بالای صدا
Jolly
سرخوش ، بانشاط ، شنگول
Witty
شوخ طبع ، بامزه
Hinder
مزاحم شدن ، سد راه شدن ، مختل کردن
lecture
سخنرانی ، کنفرانس
abuse
سوءاستفاده کردن ، بدرفتاری کردن
mumble
زیر لب زمزمه کردن
mute
بی صدا ، لال ، گنگ
Wad
گلوله کاغذی ، دسته
retain
حفظ کردن ، نگه داشتن ، به خاطر سپردن
Candidate
نامزد ، کاندیدا
Precede
مقدم بودن ، اولویت داشتن
adolescent
نوجوان (بین 13 تا 19 ساله)
Coeducational
آموزش مختلط
radical
افراطی ، در مغایرت با روال اکثریت
Spontaneous
خود به خود ، بی اختیار ، عکس العمل فوری
Skim
چربی مایعی را گرفتن سرسری خواندن
Vaccinate
واکسینه کردن ، پیشگیری کردن بیماری
Untidy
آشفته ، شلخته
Utensil
ظرف آشپزخانه
Sensitive
حساس ، زود رنج
temperate
آرام ، متین ، ملایم ، معتدل
Vague
مبهم ، گنگ ، نامشخص
elevate
ارتقا دادن ، تعالی بخشیدن ، بالا بردن ، ترفیع دادن
lottery
قرعه کشی
finance
سرمایه گذاری ، امور مالی ، هزینه چیزی را تامین کردن
Obtain
به دست آوردن ، کسب کردن
Cinema
سینما ، فیلم سازی
event
حادثه ، مسابقه
discard
کنار گذاشتن ، دور انداختن
Soar
اوج گرفتن ، افزایش دادن (قیمت)
Subsequent
متعاقب ، بعدی
relate
بازگو کردن ، شرح دادن
Stationary
ثابت ، بی حرکت ، غیرمتحرک
Prompt
سریع ، فوری ، وادار کردن ، باعث شدن
Hasty
عجول ، ناشکیبا
Scorch
سوزاندن ، خشکاندن ، پژمرده شدن
tempest
آشوب ، هیاهو
Soothe
تسکین دادن ، آرام کردن
Sympathetic
دلسوزانه ، همفکر ، هم دل ، موافق
redeem
باز خرید کردن ، از گرو رهن درآوردن
resume
ادامه دادن ، از سر گرفتن
Harmony
سازگاری ، توافق ، هماهنگی
refrain
خودداری کردن ، پرهیز کردن
illegal
غیرقانونی ، غیرمجاز
narcotic
مواد مخدر
Heir
وارث
majestic
با شکوه ، با عظمت
dwindle
کاهش یافتن ، تحلیل رفتن
Surplus
مازاد ، اضافی
traitor
خائن ، وطن فروش
deliberate
فکر کردن ، سنجیدن
Vandal
خرابکار
drought
خشکسالی ، بی بارانی
abide
تحمل کردن ، وفادار ماندن
Unify
متحد شدن / کردن
Summit
اوج ، قله ، اجلاس سران
Heed
گوش کردن به ، توجه کردن به
Biography
زندگی نامه ، سرگذشت
drench
خیس کردن
Swarm
هجوم بردن ، تعداد انبوه
Wobble
لرزیدن ، لق زدن
tumult
آشوب ، غوغا ، آشفتگی
Kneel
زانو زدن
dejected
ناامید ، افسرده
Obedient
مطیع ، حرف شنو
recede
عقب رفتن ، دست کشیدن از
tyrant
حاکم مستبد ، ستمگر ، زورگو
Charity
انجمن خیریه ، صدقه ، نیکوکاری
Verdict
حکم دادگاه ، رای قاضی
Unearth
از زیر خاک بیرون کشیدن ، برملا کردن
depart
ترک کردن جایی ، تغییر کردن ، حرکت کردن
Coincide
برهم منطبق شدن ، مقارن شدن
Cancel
لغو کردن ، باطل کردن
debtor
مدیون ، بدهکار
legible
خوانا ، قابل خواندن
placard
اعلامیه ، شعار
Contagious
مسری ، واگیردار
Clergy
اعلامیه گروهی از کشیشان مذهبی
Customary
معمول ، رایج ، متعارف
transparent
شفاف ، آشکار
Scald
سوزاندن با مایع داغ ، ضدعفونی کردن
epidemic
همه گیر ، شیوع ، رایج
Obesity
چاقی
magnify
بزرگ کردن تصویر
Chiropractor
طبیب مفصلی ، متخصص ماساژ
Obstacle
مانع ، سد
Ventilate
تهویه کردن ، عوض کردن ، مطرح کردن
Jeopardize
به خطر انداختن
negative
نگاتیو عکاسی پاسخ یا نظر منفی
pension
بازنشسته کردن ، حقوق بازنشستگی دادن
Vital
حیاتی ، ضروری مهلک ، شدید
municipal
امور شهری ، مربوط به شهرداری
Oral
شفاهی ، گفتاری ، سخنوری
Complacent
آسوده خاطر ، بی خیال
Wasp
زنبور وحشی ، زنبور بی عسل
rehabilitate
مرمت کردن ، بازسازی کردن ، توان بخشیدن
parole
آزادی مشروط
Vertical
عمودی ، قائم
multitude
جمعیت ، انبوه
nominate
منصوب کردن ، تعیین کردن
potential
توانایی ، استعداد
morgue
آرشیو روزنامه ، سردخانه اجساد
preoccupied
مشغولیت ذهنی ، پریشان
Upholstery
بازسازی و رویه کوبی مبل
indifference
بی تفاوتی ، بی اعتنایی
maintain
حمایت کردن ، نگهداری کردن ، هزینه چیزی دادن
Snub
کم محلی کردن ، بی اعتنایی کردن ، تحویل نگرفتن
endure
تحمل کردن ، دوام آوردن ، پایدار ماندن
Wrath
خشم ، غضب
expose
نشان دادن ، فاش کردن
legend
افسانه ، اسطوره نوشته ، شرح
ponder
فکر کردن ، تعمق کردن
resign
استعفا کردن ، کناره گیری کردن
drastic
شدید ، جدی ، اساسی
Wharf
اسکله چوبی ، لنگرگاه
amend
تجدید نظر کردن ، اصلاح کردن ، تغییر دادن
Ballot
رای مخفی ، برگه رای رای گیری کردن