• Shuffle
    Toggle On
    Toggle Off
  • Alphabetize
    Toggle On
    Toggle Off
  • Front First
    Toggle On
    Toggle Off
  • Both Sides
    Toggle On
    Toggle Off
  • Read
    Toggle On
    Toggle Off
Reading...
Front

Card Range To Study

through

image

Play button

image

Play button

image

Progress

1/16

Click to flip

Use LEFT and RIGHT arrow keys to navigate between flashcards;

Use UP and DOWN arrow keys to flip the card;

H to show hint;

A reads text to speech;

16 Cards in this Set

  • Front
  • Back
چه مسئله ای موجب رد ساختارگرایی شد؟
مکتب ساختار گراها positivism بود که معنا را یک چیز انتزاعی میدانستند.


براین اساس افرادی مثل هاکت معنا را غیر قابل دسترس می دانستند.
رد ساختارگرایی موجب چه رویکردی شد و نظرشان چه بود؟
افرادی چون کتفورد ساختارگرایی را رد کرده و با رویکرد جدیدی به نام معنا گرایی به زبان نگاه کرد.

براساس نظر انها معنا چیزی است که از طریق مطالعه تجربی به دست خواهد امد چون مامیخواهیم متن و معنا را بررسی کنیم نه اینکه ببینیم در ذهن چه میگذرد.
معنا شناسی مفاهیم را در چند دسته تقسیم بندی کرد؟
مفاهیمی را در سطح word مطرح کرد چون denotation و connotation

مفاهیمی را در سطح معنای جمله مطرح کرد چون presupposition و entailment
Entailmentبه چه معناست؟
به رابطه بین 2یا چند جمله اشاره دارد;درصورتی که از درستی یک جمله اطمینان داریم راجع به صحت جمله دوم اطمینان حاصل میکنیم


مثال:
علی 17 سال دارد.محمد 15 سال دارد.پس محمد از علی کوچکتراست.
معناشناسی با توجه به مفاهیمی که مطرح کرد چه کمکی به ترجمه کرد؟
با کمک گرفتن از این مفاهیم و کاربردشان در
comparative linguistic نشان داد معانی و ساختار معنی بین زبانها
تطابق ندارند.
تطابق نداشتن به معنای این است که external realityشون با هم متفاوت است.
External reality به چه معناست؟
گوینده هر زبان جهان واقع را با دید خود تقطیع میکند و با گوینده زبان دیگر متفاوت است.یعنی جهان بینی در تقطیع جهان خارج متفاوت است.
با این اوصاف در ترجمه زبانهای مختلف نباید به دنبال واژه هایی یکسان باشیم
مثالهایی برای تفاوت در external reality(تقطیع جهان):
:House lighting
انگلیسی put the light on
anneau :چراغ نئونی گرد اشپزخانه
فرانسویa
:Rapplique برای چراغ دیوار اتاق نشیمن

انگلیسی:arm/hand and leg/foot
روسی:ruka/noga

انگلیس:sausage
المانی:sausage



در اینجاست که loss به وجود می ایدو ترجمه رو غیر ممکن نشون میدهد. چون در اینجا می بینیم حتی زمانی که برای اشاره به یک شی واحدیک کلمه واحد وجود دارد نیز تفاوت های زیادی وجود دارد مثلsausage که در مواد تشکیل دهنده شان /باچیزی که خورده میشوند /و شیوه پختشان با هم تفاوت دارد.
Word relations;
Synonymy;

Polysemy; کلماتی که چند معنایی هستند:

Homonymy:
کلماتی که ظاهر یا صدایی مشابه اما معنایی متفاوت دارند:raise و raze


Antonym;
انواع تضاد:
تضادهای دوتایی: مثل aliveو dead

تضادهای چند گانه: single/married/divorced

تضادهای دوقطبی: large/small

تضادهای نسبی: up/down
چرا یک مترجم بایستی به تفاوتهای زبانشناختی حوزه های معنایی اشنایی داشته باشد؟مثال
عدم اطلاع از حوزه های معنایی گاه باعث بروز اختلافاتی در ترجمه می شود

مثلا idleness
توضيحات كاملي در اين زمينه نداشتم فردا بحث ميكنيم
Connotation
تمام اجزا معنی که به یک نحوی به واژه چسبیده بدون این که حقیقی باشد و یا حتی بخش کلیدی از معنا باشد معنای connotative است و ممکن است از
فردی به فرد دیگر واز فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت باشد


Brioche در دیکشنری : نوعی کلوچه یا کماچ
ما با یک بی رغبتی این رو بیان میکنیم اما زمانی که در یک جمله on va manger de la brioche به کار رفته می شود برای خود فرانسوی ها یاد اور fete des rois است که روی ان مجسمه ای از پادشاه و ملکه میگذارندو...که در این جا چیزی فراتر از معنای خود کلمه در ذهن یک فرانسوی تداعی می شود.
بااین حجم از معنای ضمنی زبانشناسی چه تاثیری در ترجمه دارد؟
حداقل کاری که انجام میدهد این است که در حل این مشکل میتواند تعریفی از ان به دهد
از نظرosgood در برخورد با کلمات چند نوع برخورد وجوددارد؟
کلمات
خوب/بد
معلوم/مجهول
قوی/ضعیف هستند.
مثال:Islamic foundation
در غرب معلوم/قوی و بد است امادر شرق معلوم قوی و خوب است.در غرب میگن تروریست اما در شرق میگن عملیات شهادت طلبانه
فرانسه juvenile:مثبت اما درانگلیسی:منفی و توهین است
معنای ضمنی در واحدهای بزرگتر ازجمله:
تنها معنای ضمنی کلمات به طور مجزانیستند که اهمیت دارند بلکه در واحدهای بزرگتر هم باید مراقب بود

dreadful adventure:در اینجا یک با معنای خوب(adventure) همراه یک کلمه با معنای بد(dreadful) امده که نهایتا منجر به گیج شدن خواننده میشود
پیشنهادات Ladmir برای ترجمه؟
از ترجمهnontranslational گرفته که در ان معنای ضمنی از اهمیت کمتری برخوردار است تا ترجمه preparaphraseکه در اینجا معنای ضمنی بسیار مهم تر از معنای قاموسی است مثلاgunai که در ورژن king James معنای قاموسی اش به woman ترجمه شده اما در New English Bible معنای ضمنی اش در نظر گرفته شده و به mother ترجمه شده تا مثبت بودن کلمه را نشان دهد.
معنایی که قرار است در ترجمه منتقل شود باید؟
با توجه به موقعیت و بافت باشد نه با توجه به دیکشنری
این انتقال ممکن است نوعی تغییر یا loss را در پی داشته باشد